جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

برخیز و صبوح را بیارا


برخیز و صبوح را بیارا    پرلخلخه کن کنار ما را
پیش آر شراب رنگ آمیز    ای ساقی خوب خوب سیما
از من پرسید کو چه ساقیست    قندست و هزار رطل حلوا
آن ساغر پرعقار برریز    بر وسوسه محال پیما
آن می که چو صعوه زو بنوشد    آهنگ کند به صید عنقا
زان پیش که دررسد گرانی    برجه سبک و میان ما آ
می‌گرد و چو ماه نور می‌ده    حمرا می ده بدان حمیرا
ما را همه مست و کف زنان کن    وان گاه نظاره کن تماشا
در گردش و شیوه‌های مستان    در عربده‌های در علالا
در گردن این فکنده آن دست    کان شاه من و حبیب و مولا
او نیز ببرده روی چون گل    می‌بوسد یار را کف پا
این کیسه گشاده از سخاوت    که خرج کنید بی‌محابا
دستار و قبا فکنده آن نیز    کاین را به گرو نهید فردا
صد مادر و صد پدر ندارد    آن مهر که می‌بجوشد آن جا
این می آمد اصول خویشی    کز سکر چنین شدند اعدا
آن عربده در شراب دنیاست    در بزم خدا نباشد آن‌ها
نی شورش و نی قیست و نی جنگ    ساقیست و شراب مجلس آرا
خاموش که ز سکر نفس کافر    می‌گوید لا اله الا


همچنین مشاهده کنید