انفیلتراها و زخمهای حاشیهای (marginal infiltratrates and ulcers)
انفيلتراها و زخمهاى حاشيهاى (marginal infiltratrates and ulcers)
اکثر زخمهاى حاشيهاى قرنيه خوشخيم، ولى فوقالعاده دردناک مىباشند. اين زخمها ثانويه به کنژونکتيويت حاد يا مزمن باکتريال بهويژه بلفاروکنژونکتيويت استافيلوکوکى و با شيوع کمتر کنژونکتيويت هموفيلوس اجيپتيوس (Koch - Weeks) هستند. اين ضايعات عفونى نيستند و در نتيجهٔ حساسيت به محصولات باکترى ايجاد مىشوند. انفيلتراها و زخمهاى حاشيهاى توسط منطقه سالمى (Lucid interval) از ليمبوس جدا مىگردند و ممکن است پس از مدتى زخمى و واسکولاريزه شوند. ضايعات خودبهخود محدود مىشوند (پس از ۱۰-۷ روز)؛ ولى زخمهاى همراه با بلفاروکنژونکتيويت استافيلوکوکى عود مىکنند؛ مگر اينکه بلفاريت درمان شود. در موارد شديد، استروئيدهاى موضعي، سير بيمارى را کوتاه مىکنند. قبل از تجويز استروئيد، بايد زخم حاشيهاى هرپس رد شود.
زخم مورن (Mooren,s ulcer)
زخم مورن يک زخم حاشيهاى با علت نامعلوم (احتمالاً اتوايميون) بوده، که در سنين پيرى رخ مىدهد و ۸۰-۶۰% از موارد، يکطرفه است. بيمارى با کنده شدن دردناک و پيشروندهٔ ليمبوس و قسمت محيطى قرنيه مشخص مىشود و اغلب منجر به نابودى چشم مىگردد. اين زخم به آنتىبيوتيکها و کورتيکواستروئيدها مقاوم هستند. درمانهاى توصيه شده عبارتند از: برداشتن ملتحمهٔ ليمبوس جهت حذف مواد حساسيتزا، کراتوپلاستى لاملار و داروهاى سرکوب کنندهٔ ايمنى.
کراتوکنژونکتيويت فليکتنولر
کنژونکتيويت فوليکولر مزمن (کنژونکتيويت Orphan، کنژونکتيويت Axenfeld): بيمارى دوطرفه و قابل سرايت کودکان است و با تعداد زيادى فوليکول در ملتحمه پلکى مشخص مىشود. اگزودا و التهاب خفيفى وجود دارد. بيمارى در عرض ۲ سال بدون عارضه محدود مىشود.
کراتيت حاشيهاى در بيمارىهاى اتوايميون
شباهت زيادى بين شبکهٔ مويرگى ليبموس و شبکهٔ مويرگى گلومرول کليه وجود دارد. در هر دو محل کمپلکسهاى ايمنى رسوب مىکنند و بهدنبال آن بيمارى ايمونولوژيک رخ مىدهد؛ بنابراين قسمت محيطى قرنيه در بيمارىهاى اتوايميون نظير آرتريت روماتوئيد، پلى آرتريت ندوزا SLE، اسکلردرمي، گرانولوماتوز و گنر، کوليت اولسراتيو، بيمارى کرون و پلى کندريت راجعه درگير مىشود. نشانههاى بالينى عبارت هستد از: واسکولاريزاسيون، انفيلتراسيون، کدورت و سوراخ شدن قرنيه، درمان شامل کنترل بيمارى است.
زخم قرنيه بهعلت کمبود ويتامين A
زخم تيپيک آن در مرکز قرنيه قرار دارد و دو طرفه، به رنگ خاکسترى و بىسروصدا مىباشد. قرنيه، نرم و نکروزه (کراتومالاسي) (Keratomalacia) مىشود و بهطور شايع پرفوراسيون رخ مىدهد. اپىتليوم ملتحمه کراتينيزه شده و 'نقطهٔبيتوت' (Bitot Spot) را بهوجود مىآورد نقطه بيتوت ناحيهٔ مثلثى شکلى در ملتحمه و معمولاً در قسمت گيجگاهى آن بوده که قاعدهٔ آن در ليمبوس و رأس آن بهطرف کانتوس خارجى مىباشد. ملتحمهٔ داخل مثلث به موازات ليمبوس شياردار مىباشد و مادهٔ خشک پوسته پوستهاى از اين ناحيه به کلدوساک تحتانى ريزش مىکند. در اسمير بهدست آمده از نقطهٔ بيتوت، تعداد زيادى باسيل ساپروفيتيک گزروزيس (کورينه باکتريوم گزروزيس) و سلولهاى اپىتليال کراتينيزه ديده مىشود.
آويتامينوز A، ناشى از فقدان ويتامين A در غذا با اختلال در جذب رودهاى آن مىباشد. کمبود ويتامين A موجب کراتينيزاسيون بافت اپىتليال در سراسر بدن مىشود. به تغييرات قرنيه و ملتحمه 'گزروفتالمي' (Xerophthalmia) مىگويند. با گرفتارى اپىتليوم مجارى تنفسي، بسيارى از بيماران در اثر پنومونى مىميرند. کمبود ويتامين A موجب توقف رشد استخوانها مىشود. در شيرخواران رشد جمجمه متوقف مىشود؛ ولى مغز به رشد خود ادامه مىدهد اين امر موجب افزايش فشار داخل جمجمه و ادم پاپى مىگردد. کمبود خفيف ويتامين A در بالغين با دوز 30000lu/d به مدت يک هفته درمان مىشود. در موارد پيشرفته در ابتدا مقادير زيادترى (20000lu/kg/d) تجويز مىشود. از پمادهاى سولفوناميدى براى پيشگيرى از عفونت باکتريال استفاده مىشود. نياز متوسط روزانه به ويتامين A در کودکان 1500-5000lu و در بالغين 5000lu مىباشد.
کراتيت نوروتروفيک
آسيب عصب ترى ژمينال موجب از دست رفتن حس قرنيه و رفلکس پلک زدن - که يکى از بهترين مکانيسمهاى دفاعى برعليه دژنرسانس، زخمى شدن و عفونت قرنيه است - مىگردد. در مراحل اوليه، رنگآميزى فلورسئين تصوير منقوطى بهدست مىدهد؛ با پيشرفت بيمارى ممکن است اپىتليوم ناحيه وسيعى از قرنيه از بين برود. در فقدان حس قرنيه، حتى کراتيتهاى شديد نيز ناراحتى اندکى ايجاد مىکنند؛ بنابراين بيمار بايد بهدنبال قرمزى چشم، کاهش ديد و يا افزايش ترشحات ملتحمه باشد و با بروز هر يک از علائم فوق به پزشک مراجعه کند. مرطوب نگهداشتن قرنيه بهوسيلهٔ اشک مصنوعى و پمادهاى نرمکننده مفيد مىباشد. کراتيت بايد بهسرعت درمان شود. مؤثرترين درمان، بسته نگهداشتن چشم بهوسيلهٔ تارسورافى يا ايجاد پتوز بهوسيلهٔ سم بوتولينوم A مىباشد. استفاده از عينک شنا هنگام شب مفيد است.
کراتيت بهعلت در معرض بودن قرنيه (Exposure Keratits)
اگر قرنيه بهطور مناسب مرطوب نگردد و توسط پلکها پوشيده نشود، کراتيت بهوجود مىآيد؛ مانند اگزوفتالمي، اکتروپيون، سندرم پلک فلاپي، فقدان قسمتى از پلک و ناتوانى در بستن مناسب پلکها (نظير فلجبل). دو فاکتور اصلى بيماري، خشکى قرنيه و تروماى جزئى به قرنيه مىباشد. خشک شدن قرنيه، بهويژه در طول خواب رخ مىدهد. زخمهاى قرنيه معمولاً در ثلث تحتانى ديده مىشوند. هدف درمان فراهم نمودن حفاظت و مرطوب نگهداشتن قرنيه مىباشد.