|
|
مهاجرت (migration) به مثابهٔ ادامهٔ منطقى توزيع و ترکيب نهائى و جابهجائى جمعيت در مکان جغرافيائي، مهم ترين شکل تحرک مکانى جمعيت است که در تمام ادوار تحولات جامعه وجود داشته و در برخى از مراحل تکامل اجتماعى آن اهميت بهسزا پيدا مىکند. دورهٔ انتقال جامعه از نظامهاى ماقبل صنعتى به نظام مبتنى بر صنعت شاهد حرکتهاى کلان از مناطق روستائى به نقاط شهرى و از سرزمينهاى کم توسعه به مناطق توسعه نيافته است که در بسيارى از جوامع شکل حادى پيدا مىکند و از حالت 'پديدهٔ اجتماعي' (social phenomenon) بهصورت 'مسئلهٔ اجتماعي' (social problem) تبديل مىشود.
|
|
بهطور کلي، واژهٔ مهاجرت در مفهوم جابهجائى و انتقال جمعيت در مکان با تحرک جغرافيائى جمعيت استعمال مىشود. در تعريف مهاجرت بايد مفهوم عام کلمه را از مفهوم خاص آن جدا کرد: مهاجرت بهمعناى عام کلمه عبارت است از: ترک سرزمين اصلى و سکونت در سرزمين ديگر بهطور موقت يا دايم؛ و مهاجرت بهمعناى خاص آن عبارت است از نقل مکان انفرادى يا جمعى انسانها با تغيير محل اقامت بهطور دايم يا براى مدتى طولانى (بيش از يک سال).
|
|
مهاجرت در معناى عام شامل مهاجرتهاى موقت روزانه، مهاجرتهاى فصلى براى کار، مهاجرتهاى ميان مدت و بلند مدت و مهاجرت دايمى مىگردد اما دو گونهٔ نخست در تعريف خاص مهاجرت داخل نمىشوند.
|
|
مهاجرت در مفهوم جمعيت شناختى کلمه با کوچ مداوم انسان در جوامع ابتدائى و کوچ عشايرى و همچنين حرکات جغرافيائى کوتاه مدت مانند سفر يا مسافرت متمايز است و در مورد جمعيتهائى بهکار مىرود که نسبتاً استقرار يافتهاند.
|
|
از آنجا که در جمعيتشناسى انجام مطالعات مربوط به مهاجرت در کل کشور دشوارىهاى زيادى دارد، بهمنظور امکان بررسي، به کسى که محل اقامت فعلى و محل تولد او يکى نباشد مهاجر اطلاق مىشود. در اين تعريف مدت مهاجر بودن را ده سال در نظر مىگيرند.
|
|
|
در مطالعهٔ مهاجرت و انواع آن، صاحبنظران جمعيتى بهگونههائى اشاره کرده و به طبقهبندىهائى دست زدهاند. عدهاى در بررسىهاى خود، از مهاجرتهاى طبيعى يا عادى (الف) و بىرويه يا کنترل نشده (ب) سخن به ميان مىآورند و منظور آنها از اين مقولهها از يکسو آن است که آيا مهاجرت افراد برنامهريزى شده و منظم است يا بىبرنامه و غيرمنظم، و از سوى ديگر اينکه آيا مهاجرت بهعنوان يک پديدهٔ عادى و بهنجار مطرح است يا بهصورت يک مسئلهٔ مرضى و نابهنجار.
|
|
گونهٔ ديگر طبقهبندى مهاجرت از ويليام پترسون (W. peterson) است که در اين مورد پنج نوع مهاجرت اصلى تشخيص مىدهد: ابتدائي، اجباري، غيراختياري، اختيارى و جمعي. مهاجرت ابتدائى کوچ سرگردانان مانند شکارگران، گردآورندگان خوراک و شبانکارگان را در برمىگيرد؛ مهاجرت اجبارى به انتقال يا جابهجائى مردم بهوسيلهٔ دولت اشاره دارد؛ در مهاجرت غيراختياري، مهاجرت قدرت تصميم دارند ولى بنا بهعللى وادار به مهاجرت مىشوند؛ مهاجرت اختيارى معمولاً به تحرک افرادى که انگيزهٔ يافتن چيزهاى تازه، حادثهجوئى و بهبود زندگى دارند اطلاق مىشود؛ و مهاجرت جمعى زمانى صورت مىگيرد که به شکل يک شيوهٔ و الگوى گروهى باشد (رانگ، ۱۳۴۹؛ ۹۷).
|
|
- زمان مهاجرت: از اين نظر، دو نوع مهاجرت ديده مىشود: کوتاه مدت (موقت) و بلند مدت (دايمى يا براى مدت زياد).
|
|
- مسافت طى شده: از اين ديدگاه، دو نوع مهاجرت وجود دارد: مهاجرتهاى نزديک و مهاجرتهاى دور.
|
|
- خواست مهاجرين: از اين لحاظ، دو نوع مهاجرت ديده مىشود: مهاجرت ارادى و خودخواسته که معمولاً بهصورت انفرادى براى بهبود زندگى و يافتن کار صورت مىگيرد، مهاجرت اجبارى که بهصورت انفرادى يا جمعى بهدليل ضرورتهاى اقتصادي، سياسى و غيره انجام مىپذيرد.
|
|
- قلمرو سياسى: در رابطه با حدود ملى و سياسى يک کشور به دو نوع مهاجرت برخورد مىکنيم: داخلى و خارجي. 'مهاجرتهاى داخلي' (internal migration) مىتوانند در سه سطح مورد مطالعه قرار گيرند: شهر به شهر، روستا به شهر و روستا به روستا. 'مهاجرتهاى خارجي' (external migration) نيز در سه لايه ديده مىشوند: منطقهاي، دورن قارهاى و ميان قارهاي.
|
|
در مورد يک سرزمين، مهاجرت خارجى يا 'برون مرزي' متضمن عبور از مرزهاى آن سرزمين است. هرگاه سرزمين مورد بحث کشور مستقلى باشد، عبور از مرزهاى آن را 'مهاجرت بينالمللي' (international migration) خوانند. مهاجرت در داخل يک کشور، يعنى حرکت از يک قسمت کشور به قسمت ديگر آن را مهاجرت داخلى يا 'درون مرزي' مىخوانند.
|
|
در مهاجرتهاى بينالمللى مهاجران را به چهار گروه عمده تقسيم مىکنند:
|
|
۱. مهاجران دايمى که در شرايط خاص زمانى به برخى از کشورها مىروند. 'فرار مغزها' (brain drain) يا مهاجرت صاحبان تخصص و علم از اين دستهاند.
|
|
۲. مهاجران در جستجوى کار که عمدهترين مهاجران بينالمللى را تشکيل مىدهند.
|
|
۳. مهاجران غيرقانونى و بدون مجوز که بهعلت وجود موانع در جهت رفت و آمد مجاز، به اين نحو عمل مىکنند.
|
|
۴. آوارگان جنگى و سياسى و پناهندگان که در شرايط و وضعيتهاى وخيم در برخى از کشورها ديده مىشوند.
|
|
محل خروج مهاجران را 'مبدأ' (departure) و محل ورود آن را 'مقصد' (destination) مهاجرت گويند. مهاجرت به اعتبار مبدأ را 'برون کوچي' (emigration) و به اعتبار مقصد را 'دورن کوچي' (immigration)، و منطقهٔ مبدأ مهاجرت را 'مهاجر فرست' و مقصد آن را 'مهاجر پذير' مىنامند.
|
|
|
|
|
|
در مطالعهٔ ويژگىها و کم و کيف مهاجرت، دانستن ارقام مطلق و خام مهاجرين، اگرچه لازم است، اما به تنهائى کافى نيست، از اينرو براى مقايسه و بررسى تطبيقى لازم است نرخ مهاجرت را براى هر منطقه محاسبه کنيم. نرخ مهاجرت جمعيت يک جامعه را از طريق تفاضل نرخهاى درون کوچى و برون کوچى و يا از تقسيم تفاضل تعداد درون کوچان و برون کوچان بر جمعيت ميانهٔ سال در هر صد يا هزار نفر از جمعيت بهدست مىآورند. نرخ مهاجرت ممکن است مثبت باشد (اگر درون کوچى جمعيت بيشتر از برون کوچى آن باشد) و يا منفى (اگر در جهت عکس وضع پيش باشد).
|
|
نرخ مهاجرت به دو شکل خالص و ناخالص محاسبه مىشود: مجموع درون کوچان و برون کوچان را 'مهاجرت ناخالص' (ناويژه) يا 'حجم مهاجرت' و تفاضل آنها را 'مهاجرت خالص' (ويژه) يا 'موازنهٔ مهاجرتي' (migration balance) مىنامند. در موازنهٔ مهاجرتى اگر تعداد داخل شدگان از تعداد خارج شدگان بيشتر باشد، 'نرخ درون کوچى خالص' و اگر عکس آن باشد، 'نرخ برون کوچى خالص' بهدست مىآيد:
|
|
|
|
_ |
- نرخ دورن کوچى: |
|
IR = I/P × 100 |
|
|
|
_ |
- نرخ برون کوچى: |
|
ER = E/P × 100 |
|
|
|
_ |
- نرخ مهاجرت ناخالص: |
|
Mg . g = I+E/P × 100 |
|
يا |
|
Mg. g = IR + ER |
|
|
|
_ |
- نرخ مهاجرت خالص: |
|
Mg. n = I-E/P × 100 |
|
يا |
|
Mg. n = IR - ER |
|
|
|
مطالعات مهاجرتى حاکى از آن است که هر يک از انواع مهاجرت در عين مغايرت با گونههاى ديگر، از منطقهاى به منطقهٔ ديگر نيز متفاوت است. با توجه به اين ويژگىها است که ضرورت بررسىهاى مهاجرتى در 'مناطق همگون' احساس و توصيه مىشود. از آنجا که از ميان انواع مختلف مهاجرت، در کشور ما نوع روستا ـ شهرى مهاجرتهاى درون مرزى اهميت بيشترى دارد، برخى از ويژگىهاى مهاجرت عبارت است از:
|
|
- نخستين ويژگى مهاجرتى روستائى ايران 'مردگزينى' آن است، يعنى بيشترين تعداد مهاجرين را مردان تشکيل مىدهند.
|
|
- 'جوان گزينى' خصلت ديگر مهاجرتهاى ايران است زيرا درصد جوانان در ميان مهاجران بيشتر است.
|
|
- مهاجرتهاى روستا ـ شهرى ايران در ابتداى امر 'مجردگزين' است و متأهلين در ميان مهاجران درصد کمترى را به خود اختصاص مىدهند.
|
|
- متغير 'سواد' با مهاجرت همبستگى نزديکى نشان مىدهد، بهطورى که ۵۷ درصد مهاجران را باسوادان تشکيل مىدهند.
|
|
- مهاجرتهاى ايران، بيشتر بهصورت فردى صورت مىگيرد تا جمعى و به شکل خانوار (۷۵ درصد در برابر ۲۵ درصد).
|
|
- از ميان مهاجرتهاى روستا ـ شهرى ايران ۳۹ درصد مهاجرت موقت، ۳۷ درصد مهاجرت فصلى و ۲۴ درصد مهاجرت دايم بوده است.
|
|
- بيشتر مهاجرتهاى موقت فردى است و اکثر مهاجرتهاى دايم جمعي.
|
|
- اکثريت قريب به اتفاق مهاجران روستائى، همانند کشورهاى رو به توسعهٔ ديگر، متوجه چند شهر بزرگ کشور هستند.
|
|
- مطالعه نشان مىدهد که اکثر (۸۰ درصد) حاشيهنشينان شهرها را مهاجران روستائى تشکيل مىدهند.
|
|
- مستعدترين گروه مهاجران از لحاظ تصميمگيرى به مهاجرت، خوشنشينان روستائى هستند (۸۸ درصد).
|
|
- از ميان مهاجرانى که منشاء دهقانى دارند، ۹۰ درصد از دهقانان تهيدست، ۵۰ درصد از دهقانان خرده پا و يک درصد از دهقانان توانگر هستند.
|
|
- بيشترين درصد علتهاى مهاجرتى را عوامل اقتصادى به خود اختصاص مىدهند (حدود سهچهارم) و از ميان آنها کار و کار بهتر مهمترين هدف مهاجران روستائى است (۵۵ درصد).
|
|
- درصد بالائى از مهاجران (۳۲ درصد) در مقصد مهاجرت به کارهاى ساده و مشاغل کاذب مشغول مىشوند.
|
|
- در بسيارى از موارد، وجود امکانات زيستى، بهداشتى، آموزشى و رفاهى و همچنين تسهيلاتى مانند راه، با ميزان مهاجرت (بروه کوچى) مردم رابطهٔ معکوس نشان مىدهد (زاهدى، ۱۳۶۶؛ ۳۱ تا ۴۱ و ويژگىها، ۱۳۷۵؛ ۵).
|