اختلالات حرکتى غالباً به اشکال ريژيد (سخت)، آکينتيک، که در آن ريژيديته عضله و آهسته شدن حرکات وجود دارد و اشکال هيپرکينتيک، که در آن حرکات غير ارادى بهوجود مىآيد تقسيم مىشوند. در هر صورت، حفظ قدرت يک قانون است. بيشتر اختلالات حرکتى در اثر ديسفونکسيون دورانى در گانگليونهاى بازال بهوجود مىآيد و در واقع بهوسيلهٔ هر نوع مکانيسم پاتوژنيک مىتواند ايجاد شود. علل شايع شامل بيمارىهاى در ژنراتيو (ارثى و ايديوپاتيک)، القاء شده بهوسيلهٔ دارو، نارسائى سيستم اعضاء، عفونت CNS و ايسکمى مىباشد. ويژگىهاى بالينى چند اختلال حرکتى در زير خلاصه شدهاند.
|
|
|
|
عدم توانائى در آغاز کردن تغيير در فعاليت يا انجام حرکات ارادى معمولى با سرعت و بهراحتي، يک آهستگى در حرکات و کاهش حرکات اتوماتيک مانند چشمکزن و حرکت دادن بازوها در حين راه رفتن وجود دارد. معمولاً بهعلت بيمارى پارکينسون مىباشد.
|
|
|
ترمور نوسان ريتميک يک قسمت از بدن حول يک نقطه ثابت، معمولاً اندامهاى ديستال را و کمتر سر، زبان، و فک را درگير مىکند. ممکن است براساس دامنه و ارتباط با حالت بدنى تقسيم شود. شايعترين نوع - يک ترمور خشن در حين استراحت، ۵-۴ حرکت در ثانيه، معمولاً بهعلت بيمارى پارکينسون، يک ترمور وضعيتى ظرف ۱۰-۸ حرکت در ثانيه، که ممکن است اغراق يک ترمور فيزيولوژيک طبيعى يا بيانگر يک ترمور اساسى فاميليال باشد. نوع دوم غالباً به پروپرانولول يا پريميدون پاسخ مىدهد.
|
|
|
ميوکلونوس انقباضات يا کشيدهشدگى ناگهانى مختصر و بدون نظم عضلات. همانند آستريکسي، معمولاً بيانگر يک انسفالوپاتى منتشر مىباشد. بهدنبال ارست قلبي، هيپوکسى منتشر مغز مىتواند باعث ميوکلونوس مولتىفوکال شود. کلونازپام، والپروات، يا بکلوفن مىتواند مؤثر باشد.
|
|
|
ديستونى وضعيت غيرارادى و طولانى يا وضعيتهاى غيرارادى که به آهستگى تغيير مىکنند. اين حالتهاى بدنى غالباً عجيب و غريب بوده و همراه با اکستانسيونهاى قوى و چرخش حول يک مفصل مىباشد. ديستونى ممکن است ژنراليزاه يا فوکال (مانند تورتىکولى اسپاسموديک، بلفارواسپاسم) باشد. اين سمپتومها ممکن است به دوزهاى زياد داروهاى آنتىکولينرژيک، بنزوديازپينها، بکلوفن، و داروهاى ضدٌ تشنج پاسخ گويند. تزريق موضعى سم بوتولينم در بعضى ديستونىهاى فوکال مؤثر است.
|
|
|
کره و آتتوز يک ترکيب کره (حرکات سريع و تکانهاي) و آتتوز (حرکات پيچ و تاب خوردن آهسته) مىباشد. اين دو معمولاً با هم ايجاد مىشوند اگرچه يکى ممکن است غالب باشد. حرکات کره مانند، حرکتهاى غير ارادى غالب در کرهٔ روماتيسمى (کرهٔ سيدنهام) و بيمارى هانتينگتون مىباشد. آتتوز در بعضى از اشکال فلج مغزى غالب است. استفاده مزمن از داروهاى نرولوپتيک منجر به ديسکينزى تأخيرى مىشود که در آن حرکات کرده و آتتوتيک معمولاً محدود به دهان، زبان، و نواحى منديبولار است. بنزوديازپنىها، رزرپين، و داروهاى نورولپتيک با دوز پائين ممکن است حرکات کره و آتتوتيک را مهار کنند ولى اغلب بىتأثير مىباشند.
|
|
|
تيک حرکات کليشهاى و بىهدف مانند چشمک زدن، با صدا تنفس کردن، و صاف کردن صدا مىباشد. سندرم ژيلدولاتورت (Gilles de la tourette syndrome) نادر است ولى اختلالات چند تيک شديد است که تيکهاى حرکتى (بهخصوص پيچ و تاب دادن به صورت، گردن، و شانهها)، تيکهاى صوتى (ناله، کلمات)، و 'تيکهاى رفتاري' (کوپرولاليا، اکولاليا) را شامل مىشود. علت آن ناشناخته است. درمان با هالوپريدول معمولاً فرکانس و شدت تيک را کاهش مىدهد.
|
|
|
آستريکسى تداخلات مختصر و بدون نظم انقباضات طولانى عضلات ارادي، معمولاً بهصورت يک برگشت مختصر وضعيت مچها در دورسى فلکسيون همراه با بازوهائى که بيش از حد باز شده است ديده مىشود. اين 'بادبزن کبدي' ممکن است در هر آنسفالوپاتى مربوط به مسموميت داروئي، نارسائى سيستم اعضاء، يا عفونت CNS ديده شود. درمان بهصورت تصحيح اختلال زمينهاى است.
|