|
|
|
- در هنگام حرکت مسافر در يک سينى آينه يک بشقاب آرد يک کاسه آب که رويش برگ سبز است مىآورند پس از آنکه مسافر را از حلقه پاسين رد کردند و از زير قرآن گذراندند بايد در آينه نگاه بکند و انگشتش را در آرد بزند و به پيشانيش بگذارد و پشت پايش آن آب را به زمين بپاشند.(۱)
|
|
(۱) . اينکه چون در روزگار پيشين کسى به سفرى خواستندى شدن که کمتر از دوازده فرسنگ بودى اين يک دورن (خشنومن) بيشتندى تا اندران سفر رنجى نرسيد و کارها بر مراد بودى و شغلها گشاده شدى و بر همه کس فريضه است که چون به سفر خواهند شدن اين درون يشتن 'در صفحه ۳۸ در پنجاه و سوم' .
|
|
- آب و آينه روشنائى است و آرد برکت است.
|
|
- سه روز و يا هفت روز بعد از حرکت وى 'آش پشت پا' که آش رشته است مىپزند.
|
|
- مسافر که از سفر برمىگردد جلو پايش گوسفند قربانى مىکنند.
|
|
|
- روز بيست و هفتم ماه رمضان که قتل ابنملجم است زنها سرخاب و سفيدآب مىکنند و از پول گدائى پارچه مىگيرند و ميان دو نماز در مسجد پيرهن مراد مىدوزند. اين پيرهن را هرگاه به نيت سلامتي، بختگشائى و يا اولاد بدوزند مراد برآورده مىشود.
|
|
- براى اينکه بخت دختر باز بشود و شوهر بکند او را مىبرند به حمام جهودها.
|
|
- پس از انجام مراسم عقد اگر دخترى را سرجاى عروس بنشانند بختش باز مىشود و زود شوهر مىکند.
|
|
- براى بختگشائى چادر نماز دختر را از توى روده گوسفند مىگذرانند.
|
|
|
گوسفندى که براى اين کار انتخاب مىشود بايد سالم و بىنقص باشد. واجب است که او را رو به قبله بخوابانند و در دهن او نبات کرده و در بياورند چون آن نبات تبرک است خون و جگر آن را که با کهنه سياه درآورند تا آسمان را نبيند خواص بسيار دارد چشم او را نظر قربانى درست مىکنند و معروف است که در روز پنجاههزار سال همين گوسفند داوطلب مىشود که قاتلين خود را سوار کرده از روى پل صراط بگذراند.
|
|
|
براى گرفتن مهره مار وقتى که مارها جفت مىشوند کسى که داوطلب گرفتن مهره است بايد تنبان آبىپايش باشد، به محض ديدن مارها تنبان خود را کنده روى آنها بيندازد و آنقدر بدود تا از روى هفت جوى آب بگذرد، سپس برگشته مهرهها را جستجو بکند، براى امتحان آن هرگاه کسى مهره اصل هم راهش باشد در دکان نانوا برود نانها از جدار تنور کنده شده مىريزد.
|
|
|
در مسجدهاى کهنه جائى است که معروف به چلخانه که عبارت است از غرفههاى کوچک تو در توى تاريک، کسى که مىخواهد چله بنشيند تا اينکه با جنها و پريان رابطه بکند رياضت مىکشد به اين ترتيب، که در چلخانه رفته دور خودش خيط مىکشد و ميان آن دايره مىنشيند و پيوسته از خوراک خودش که مغز بادام يا گردو است مىکاهد و به اينطور که روز اول چهل بادام مىخورد روز دوم ۳۹ تا روز سوم ۳۸ تا و به همين طريق تا روز آخر خوراک او منحصر مىشود به يک بادام تا اينکه روز چهلم ارواح و شياطين به او ظاهر مىشوند.
|
|
|
زنى که اين کار را بهعهده مىگيرد بايد يائسه باشد. ابتدا مدت چهل روز صبح زود که همه خواب هستند دم در کوچه را آب و جارو بکند و تا بيست روز بايد روزى دو رکعت نماز حاجت دم در بخواند روز چهلم سر تيغه آفتاب که بيرون مىرود به دعا مشغول است ناگهان خضر يا به شکل چوپان يا خردهفروش و يا لحافدوز يا مرد سيد و يا به شکل پيرمرد ريش سفيد مىبيند و در اين هنگام به او مىفهماند که مقصود تو چيست و در خواب به او الهام مىرسد و حاجتش را برمىآورد.
|