|
|
|
اطاقى که در آن آداب عقد را بهجا مىآورند بايد زيرش پر باشد. زنهائى که موقع عقد در آن اطاق هستند همه بايد يک بخته و سفيدبخت باشند. رو به قبله سفره سفيدى پهن مىکنند، آينهاى که داماد فرستاده 'آينه بخت' بالاى سفره مىگذارند و دو جار دو طرف آينه مىگذارند که در آنها يک شمع به اسم عروس و يک شمع به اسم داماد روشن مىکنند. جلو آينه مشتى گندم پاشيده رويش سوزنيِ ترمه مىاندازند بعد پيهسوزى از عسل و روغن روشن کرده يک طَشت واژگون مىکنند، روى تشت يک زين اسب مىگذارند و عروس روى اين زين مىنشيند.
|
|
عروس در هنگام عقد در آينه نگاه مىکند و در لباسهاى او نبايد گره باشد همچنين بندهاى لباس او بايد باز باشد تا گره در کار وى نخورد.
|
|
چيزهائى ذيل در سفره سر عقد لازم است:
|
|
قرآن ـ جانماز ـ قدح شربت ـ نان سنگ بزرگ ـ خوانچه اسفند ـ نان و پنير و سبزى ـ گردو ـ جيوه ـ کاسه آب که رويش يک برگ سبز باشد ـ دو کله قند که در موقع خواندن خطبه آدم (دعائى که در موقع عقد مىخوانند) بالاى سر عروس به هم مىسايند ـ ميوه و شيريني، هفت جواهر که در هاون مىسايند، در يک قهوهجوش قلياب سرکه و فلفل سفيد مىجوشانند و در قهوهجوش ديگر روى منقل دو تخممرغ در هفت ادويه به نيت اولاد مىجوشانند که يکى از آنها را عروس مىخورد و ديگرى را داماد. يک نفر هم بالاى سر عروس با نخ هفترنگ زبان مادرشوهر و خواهرشوهر را مىدوزد و يا يک زبان از شلهٔ سرخ درست مىکنند و آن را زير عروس به زمين ميخکوب مىکنند و مىگويند: 'زبان مادرشوهر، خواهرشوهر، جارى و پدرشوهر را بستم' .
|
|
در همين وقت يک نفر قفلى را دايماً مىبندد و باز مىکندد و همين که خطبه تمام شد آن را قفل مىکند و آن قفل نبايد تا شب عروسى باز بشود براى آنکه داماد با زن ديگرى آشنا نشود.
|
|
مغز يک فندق را درآورده در آن جيوه مىريزند و سوراخ آن را با موم مىگيرند و آن را همراه عروس مىکنند تا هم آن طورى که جيوه در فندق مىلغزد دل داماد براى عروس بتپد.
|
|
پس از انجام مراسم عقد کاسهٔ آب را مىريزند به سر عروس و با کفشهاى او شمعها را خاموش مىکنند.
|
|
هفتجواهر و جيوه براى سفيدبختى است، آب روشنائى است، برگ سبز خرمى است، روى زين نشستن عروس براى اين است که به سرشوهرش مسلط باشد. عسل و روغن براى اين است که چرب و شيرين باشند. اسپند شگون دارد. نان و پنير و سبزى برکت دارد و هرگاه اهل مجلس از آن بخورند هيچوقت دندان درد نمىگيرند.
|
|
|
جهاز عروس را که به خانه داماد مىفرستند اول آينه و قرآن و لاله را وارد خانه مىکنند و براى شگون اسفند دود مىکنند.
|
|
در شب عروسى اشعار مخصوصى مىخوانند (رجوع شود به 'اوسانه' صفحه ۲۴ ـ ۲۵ چاپ اول)
|
|
هنگامىکه عروس را به خانه داماد مىبرند پسر نابالغى به کمرش نان و پنير مىبندند و براى سفيدبختى يک لنگه کفش کهنه عروس را در درشگه پهلويش مىگذارند. عروس را که مىآورند داماد بايد پيش باز برود، در هنگام پيش باز داماد
بهطرف عروس نارنج مىاندازد و هرگاه عروس آن را گرفت برداماد مسلط مىشود. عروس که وارد خانه شوهر مىشود مىگويد: 'يا عزيزالله' براى اينکه عزيز بشود. داماد بايد برود بالاى سر در خانه که عروس از زير پايش رد بشود تا بهسر او مسلط بشود. موقع ورود داماد در اطاق عروس کفشهاى عروس را بالاى در مىگذارند تا داماد از زير آن رد بشود. در اين شب داماد به همه زنهائى که در آن خانه جمع هستند محرم است و نقلى که سر عروس و داماد شباش مىکنند هرکس بردارد و بخورد اسباب گشايش کار وى مىشود. در موقع دست به دست دادن هر يک از عروس و داماد که در گذاشتن پاى خود در پاى ديگرى سبقت بگيرد زبانش بر سر او دراز خواهد بود، بعد از دست به دست دادن شست پاى عروس و داماد را به هم مىبندند و با گلاب مىشويند ولى اين کار خيلى تردستى لازم دارد چه هرگاه شست يکى از آنها روى شست ديگرى قرار بگيرد بر سر او مسلط خواهد شد، سپس داماد پول طلا در آن لگن مىاندازند و يک رونما هم به عروس خود مىدهد و آن گلاب را به ديوار مىپاشند که مايه برکت خانه مىشود.
|
|
رختخواب عروس و داماد را بايد زن يک بخته بيندازد که هوو نداشته باشد صبح پايتختى از خانه عروس براى وى کاچى غيغناغ مىفرستند.
|
|
در شب زفاف بايد يک زن از طرف خانوادهٔ عروس پشت در اطاق حجله بخوابد.
|
|
داماد را که به حمام مىبرند بايد يک نفر ينگه (يا لنگه) از اقوام معتبر او که هنوز زن نگرفته باشد دوش به دوش او همه جا برود و بيايد و آن شخص زود زن خواهد گرفت همچنين عروس بايد يک ينگه داشته باشد و ينگه شدن باعث سفيدبختى است (صادق هدايت، نيرنگستان).
|