پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
تعاریف ارتباط
يک زبانشناس ايرانى در جائى نوشت: 'ارتباط (Communication)، شاخهٔ علمى تازهاى است که از تلفيق رياضيات، فيزيک، روانشناسي، زيستشناسي، و زبانشناسى بهوجود آمده است' . ولى بايد افزود که اين رشتهٔ تازهٔ علمى نه تنها مورد توجه زبانشناسى و رشتههاى گوناگون علوم انسانى و اجتماعى قرار گرفته، بلکه بهتدريج در علوم تجربى نيز را باز کرده است. |
علاوه بر آن در دهههاى اخير، بينشهائى مانند نظريهٔ 'کنش متقابل نمادي' (Symbolic interaction)، در جامعهشناسى شکل گرفته که طى آن ارتباط، بهويژه ارتباطات نمادين، پايه و اساس تمامى کنشهاى اجتماعى شناخته شده است. |
کمتوجهي، در کنار جوان بودن اين رشته از دانش بشري، سبب شده است که هنوز تعريف کامل مورد توافق دانشپژوهان علوم ارتباط، يعنى رشتههاى گوناگون علوم اجتماعى و علوم تجربى تدوين نشود. |
براى ارتباط تعاريف زيادى در کتابهاى مختلف آمده است که بهنظر من بسيارى از آنها جامع و مانع نيست. معدودى از اين تعاريف را در چند کتاب فارسى مربوط به ارتباط جمعى مىتوان ديد. |
اجازه دهيد قبل از آنکه با بخشى از آن همه تعريف درگير شويد، با مثالهائى شما را با اين نظر هماهنگ سازم که تعريفى صحيح و کامل براى ارتباط بسيار ضرورى است. |
فرض کنيد، زن جوان شوهر مردهاي، که يگانه اميد و پناهگاه عاطفى او فرزند ده ساله او است، يکباره با بيقرارى و درد شديد فرزند مواجه شود و او را به درمانگاه برساند. فرض کنيد که اين فرزند، در شرايطى که مادر در اتاق انتظار نگران نتيجهٔ معاينه او است فوت شود. تجسم کنيد که جسد فرزند روى تخت معاينه است. مادر، پشت در چشم به انتظار است اما مطلقاً تصور چنين چيزى را ندارد. |
حال چگونه بايد موضوع را به اين مادر گفت؟ |
بيائيد از دستور زبان کمک بگيريم. بايد کلماتى را انتخاب کنيم و براساس دستور زبان جملهاى بسازيم در آن صورت آنچه به آن زن خواهيم گفت؛ جملههائى از اين قبيل خواهد بود: |
'فرزند شما مرد' يا 'پسر شما مرد' . |
يا صفتى نيز به آن اضافه مىکنيم و مىگوئيم: 'پسر کوچک شما مرد' . |
تصديق مىکنيد که اين آن چيزى نيست که در جست و جوى آن هستيم. |
بيائيد از انتقال اطلاعات دقيق استفاده کنيم، مثلاً بگوئيم: 'فرزند شما به علت خوردن مادهٔ سمى به ميزان زياد و بدون پيش آگاهى مرد' . ملاحظه مىکنيد که باز هم مسئله حل نمىشود. |
بيائيد از 'انشاءنويسي' استفاده کنيم. مثلاً بگوئيم: فرزند شما به علت خوردن مادهٔ سمى به ميزان زياد و بدون پيش آگاهى مرد' . ملاحظه مىکنيد که باز هم مسئله حل نمىشود. |
.... هنوز هم مسئله حل نشده است. |
از مثال مربوط به يک مادر تنها دور مىشويم و به مثالى از يک جامعه مىپردازيم: |
فرض کنيد، در نيمروزى در يک کشور در حال جنگ، هواپيماهاى دشمن چند راکت روى پالايشگاه نزديک به پايتخت شليک کنند و صداى مهيب انفجار به گوش تمامى چند ميليون سکنهٔ آن شهر برسد. وجود تلفن سبب شود که ظرف کمتر از يک ساعت اکثر مردم بدانند که پالايشگاه بمباران شده است (بىآنکه از ابعاد تخريب، زمان لازم براى بازسازي، تأثير تخريب روى کمبودهاى احتمالى مواد سوختنى و غيره بهطور دقيق و تخصصى اطلاع يافته باشند). عکسالعمل اين آگاهىهاى پراکنده سبب مىشود که يکباره انبوهى از وسايل نقليه به پمپبنزينها هجوم آورند و صفهاى بسيار طويل تشکيل شود. مشاهدهٔ اين صفها در بين کسانى که فاقد اتومبيل هستند کنجکاوى ايجاد مىکند و يک زنجيرهٔ ارتباطى تازه، يعنى شايعه در شهر بهکار مىافتد. |
بعداز ظهر آن روز روزنامههاى پايتخت بايد منتشر شوند. چه بايد گفت؟ |
اجازه دهيد چند عنوان فرضى را در يک روزنامه مرور کنيم. |
۱. در حملهٔ ددمنشانهٔ هواپيماهاى دشمن، پالايشگاه پايتخت آسيب جزئى ديد. |
۲. هواپيماهاى دشمن راکتى به اطراف پايتخت پرتاب کردند. |
۴. در حملهٔ امروز هواپيماهاى دشمن به پالايشگاه پايتخت هفت نفر کشته شدند. |
۵. حملهٔ امروز هواپيماهاى دشمن به پالايشگاه پايتخت تأثيرى در بنزين مصرفى مردم نخواهد داشت. |
و اگر هنوز حوصله داشته باشيم دهها عنوان ديگر مىتوان نوشت و يا مىتوان ساکت ماند و از درج هرگونه خبرى در اينباره خوددارى کرد. |
اما هنوز اين سئوال مطرح است که در آن لحظه به آن مردم چه بايد گفت؟ آيا صرفاً جملهپردازى کافى است؟ انشاءنويسى و سخنورى تا حدى مىتواند کمک کند؟ آيا رعايت آنچه در کتابهاى آئين روزنامهنگارى آمده کافى است؟ |
در آن لحظه به آن مردم چه بايد گفت؟ |
مىدانيم که خواه آن موقع که با آن مادر صحبت مىکنيم و خواه موقعى که در روزنامه، به اصطلاح، تيتر مىزنيم، در حال برقرارى ارتباط هستيم. پس برگرديم به همان سئوال اول: ارتباط چيست؟ |
تا اينجا مىدانيم که مسئلهٔ ارتباط نه چيزى است (فعلاً کلمهٔ چيز را به کار مىبريم) همانند دستور زبان و نه قابل حل با انشاء و خطابه پس ارتباط چيست؟ |
اينجا است که ناچاريم جست و جو کنيم و ببينيم تعريف ارتباط چيست. از ميان فرهنگهاى لغت خارجي، وبستر و از فرهنگهاى فارسى فرهنگ دانشگاهى انگليسى - فارسى آريانپور و فرهنگ فارسى معين را انتخاب مىکنيم. |
در فرهنگ لغات وبستر Webster.1971)، Communication) عمل ارتباط برقرار کردن تعريف و از معادلهائى نظير: رساندن (Impact)، بخشيدن (Bestow)، انتقال دادن (Convey)، آگاه ساختن، مکالمه و مراوده داشتن (Have interaction)، استفاده شده است. در وبستر اضافه شده است که عمل برقرار کردن ارتباط مىتواند از طريق مکالمات، حروف، پيامها، کنفرانسها، مکاتبهها و ديگر راهها انجام گيرد. |
فرهنگ دانشگاهى انگليسى - فارسى دکتر عباس آريانپور براى لغت Communication معادلهاى فارسى زير را ارائه داده است: |
ارتباط، خطوط ارتباطي، وسايل ارتباطي، مبادله، گزارش، ابلاغيه، ابلاغ، اطلاعيه، نقل و انتقال، مراوده، اخبار، مشارکت، جلسهٔ رسمى و سرى فراماسيونها، عمل رساندن، ابلاغ، کاغذنويسي، مکاتبه، سرايت، راه، وسيلهٔ نقل و انتقال (آريانپور، ۱۳۵۴، ص ۴۳۲). |
فرهنگ فارسى معين، ارتباط را يک بار بهصورت مصدر متعدّى و بار ديگر اسم مصدر معنى کرده است. ۱. مصدر متعدّي: ربط دادن، بستن، بربستن، بستن چيزى را با چيز ديگر ۲. اسم مصدر: بستگي، پيوند، پيوستگي، رابطه (معين ۱۳۵۶، ص ۱۸۹). |
در فرهنگ فارسى معين، علاوه بر اين واژهها مدخلهاى 'ارتباطات' ، 'ارتباطچي' ، 'ارتباط داشتن' ، 'ارتباطي' و 'ارتباطيه' نيز آمده است که اطلاع اساسى تازهاي، علاوه بر آنچه براى 'ارتباط' گفته، به ما نمىدهد. |
همانطور که از ابتدا پيشبينى کرديم، چون بحث ما دربارهٔ ارتباط جنبهٔ تخصصى دارد نمىتوان از توضيحات مندرج در فرهنگهاى لغت استفادهٔ زيادى کرد. |
توماس نيلسون در رسالهٔ پيرامون تعريف ارتباط که متن درسى او بوده است مىگويد: |
معنى لغت ارتباط از يک سو روشن و واضح و از سوى ديگر پيچيده و غامض است. در استفادهٔ معمول از اين لغت، مفهوم آن روشن است ولى وقتى به جست و جوى تعيين حدود و کاربرد آن مىپردازيم، مسئله پيچيده و غامض مىشود (Nilson.1957.p10). |
به همين جهت تعريفى ک به دنبال آن هستيم بايد خصيصههاى يک تعريف کامل را داشته باشد. در کتاب زمينهٔ جامعهشناسى آريانپور که اقتباس از کتاب آگبرن و نيمکف (William F. Ogburn and Meyer F. Nimkoff)، است، تعريفى براى تعريف آمده است که براى من مشخص نيست که از آريانپور است يا از آگ برن و نيمکف؛ اما تعريفى است که مىتوان روى آن تعمق کرد و در جستوجوى تعريفى براى ارتباط بود که داراى همان ويژگىهائى که آريانپور قائل شده است، باشد. در آن کتاب آمده است: |
تعريف، جمعآوردن مشخصات اساسى يک نمودار است در يک جمله، بهطورى که آن جمله شامل تمام افراد مورد تعريف باشد و از شمول بر افراد ديگر ممانعت کند (آريانپور، ۱۳۴۷، ص ۱۳). |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست