|
اثرات فشار روانی، مانند میزان اضطرابی که برمیانگیزد و میزان اخلال آن در توانائیهای شخص برای کار و کوشش، به چند عامل بستگی دارد که از آن جمله است برخی ویژگیهای خود فشار روانی، مانند موقعیتی که فشار روانی در آن روی میدهد، و برآورد و ارزیابی آدمی از موقعیت فشارزا و نیز منابعی که وی برای کنار آمدن با آن در دسترس دارد.
|
|
|
|
|
|
حتی وقتی آدمی نمیتواند کنترلی بر فشار روانی داشته باشد اگر بتواند آن را پیشبینی کند از شدت آن کاسته میشود. آزمایشهای آمایشگاهی نشان میدهد که هم آدمیان و هم حیوانها رویدادهای آزارندهٔ پیشبینیپذیر را به رویدادهای آزارندهٔ پیشبینیناپذیر ترجیح میدهند. در جریان یک آزمایش، برای موشها امکان برگزیدن یکی از دوشق زیر فراهم شد: ضربهٔ برقی همراه با هشدار، و ضربهٔ برقی بدون هشدار. هرگاه موش در آغاز هر سلسله کوشش آزمایشی اهرمی را فشار میداد، در آن صورت پیش از ارائه هر ضربهٔ برقی، صوتی فرارسیدن ضربه را خبر میداد؛ اما اگر موش اهرم را فشار نمیداد در همهٔ آن رشته کوشش هیچ هشداری به وی داده نمیشد. همهٔ موشها به سرعت یاد گرفتند اهرم را فشار دهند و این خود حاکی از آن است که ضربههای پیشبینیپذیر را به نوع پیشبینیناپذیر آن ترجیح میدادند. در واقع معلوم شده که اگر ضربههای پیشبینیپذیر حتی طولانیتر و شدیدتر از نوع پیشبینیناپذیر هم باشد باز موشها آنها را ترجیح میدهند. نکته اینجا است که در مورد ضربههای پیشبینیناپذیر در واقع هیچ دورهٔ امنی وجود ندارد، در حالیکه در مورد آن یکی، تا هنگام دریافت هشدار بعدی حیوان میتواند تا حدودی آرام بگیرد (بادیا - Badia، کولبرتسون - Culbertson و هارش، Harsh ،۱۹۷۳). پژوهشهائی نیز که نشان میدهد آدمیان ضربههای برقی فوری را به ضربههای تأخیری ترجیح میدهند، به همین رجحان رویدادهای آزارنده پیشبینیپذیر اشاره دارد.
|
|
|
امکان کنترل طول دورهٔ فشار روانی
|
|
کنترل داشتن بر طول دورهٔ یک رویداد فشارزا نیز از شدت فشار روانی میکاهد. در یک پژوهش به آزمودنیها عکسهای زنگی صحنههای فجیج مرگ آدمیان نشان داده میشد. افراد گروه آزمایشی میتوانستند با فشاردادن یک تکمه به نمایش عکسها پایان دهند. آزمودنیهای گروه گواه میبایستی همان عکسها را برای مدت زمانیکه افراد گروه آزمایشی به اختیار خود تماشا میکردند تماشا کنند، اما خودشان نمیتوانستند به نمایش عکسها پایان دهند. از راه اندازهگیری پاسخ گالوانیکی پوست (GSR) معلوم شد که میزان اضطراب گروه آزمایشی بسیار کمتر از اضطراب گروهی بود که هیچ کنترلی بر طول دورهٔ تماشای عکسها نداشت (گیر - Geer و مایسل - Maisel، ۱۹۷۲).
|
|
طی یک پژوهش دیگر، سروصدای بیاندازه ناخوشایند و شدیدی به گوش دو گروه آزمودنی رسانده میشد. به آزمودنیهای یک گروه گفته شده بود که فقط وقتی تاب و تحملشان یکی از دست برود میتوانند با فشاردادن یک تکمه سروصدا را پایان دهند. آزمودنیهای گروه دیگر را هیچ کنترلی بر آن سروصدا نداشتند. در عمل، هیچیک از آزمودنیهائی که میتوانستند تکمه را فشار دهند چنین نکردند و به این ترتیب هر دو گروه به مدت مساوی در معرض سر و صدای قرار گرفتند. با این همه، در یک آزمون حل مسئله که در پی آزمایش نخست صورت گرفت گروه فاقد کنترل به طرز معنیداری بدتر از گروه برخوردار از کنترل عمل کرد که این خود حاکی از آن است که سر و صدا گروه اول را بیش از گروهی که بر آن کنترل داشت، پریشان کرده بود (گلاس Glass و سینگر - Singer ،۱۹۷۲). ظارهراً صرف باور به اینکه میتوان طول دورهٔ یک رویداد آزارنده را کنترل کرد خود موجب کاهش اصطراب میشود، ولو آنکه این باور نادرست باشد یا هیچگاه به بوتهٔ آزمایش نیفتند.
|
|
|
یک رویداد فشارزای معین را دو آدم متفاوت ممکن است به دو صورت به کلی متفاوت ادراک کنند و این امر به معنائی بستگی دارد که آن موقعیت در نظر هر یک از آنان دارد. اهیمت خود واقعیتهای عینی یک موقعیت، کمتر از اهمیت برآوردی است که افراد از آن موقعیتها میکنند. پزشکانی که در کار مداوای سربازان زخمی در درمانگاههای صحرائی هستند، غالباً از واکنش آرام و بدون تشویش برخی از سربازان در برابر آسیبهای شدید به شگفت میآیند - آسیبهائی که بیماران بیمارستانهای معمولی را به التماس برای دریافت داروهای دردزدا وامیدارد. نکته اینجا است که برای سربازان، زخم و آسیب به معنای آسودهشدن از عذاب و خطر میدان نبرد است. به همین ترتیب ناراحتی ناشی از زایمان برای زنی که با اشتیاق در انتظار تولد فرزندش است به مراتب کمتر فشارزا است تا برای زنی که هیچ میلی به مادرشدن ندارد.
|
|
ادراک شخص از یک رویداد فشارزا، به برآورد او از درجهٔ تهدیدآمیز بودن آن رویداد نیز بستگی دارد. موقعیتهائی که شخص آنها را بهصورت تهدیدی برای زنده ماندن خود (اطلاع از ابتلاء به سرطان) یا بهصورت تهدیدی برای اعتبار و ارزش خود (شکست در شغلی که خودش برگزیده) ادراک میکند، بیشترین فشار روانی را ایجاد میکنند.
|
|
|
اطمینان خاطر آدمی به اینکه میتواند یک موقعیت فشارزا را بهخوبی اداره کند نیز عامل عمدهای در تعیین شدت فشار روانی بهشمار میرود. برای بیشتر مردم سخنرانی در برابر یک جمعیت، رویداد فاجعهآمیزی بهشمار میآید، اما مردمانی که در این کار مهارتی بهدست آوردهاند به توانائی خود اطمینان دارند و در چنین موقعیتی اضطراب ناچیزی را تجربه میکنند. مخصوصاً موقعیتهای اضطراری فشارزا هستند، چون در این مواقع است که شیوههای معمول آدمی برای کنارآمدن با رویدادها کارائی ندارد. اینکه آدمی نداند در یک موقعیت چه کاری باید انجام دهد خود چیز بسیار مأیوسکنندهای است. مردمانی که آموزشهای ویژهای برای دست بهکار شدن در موقعیتهای اضطراری دیدهاند، مانند افراد پلیس، آتشنشانها یا دستههای نجات پزشکی، به خاطر آگاهی از کار و فعالیتی که باید انجام شود، میتوانند به آرامی و با کارآئی دست بهکار شوند. اما کسی که چنین آموزشهائی ندیده ممکن است احساس درماندگی بکند. از آنجا که وقتی آدمیان دچار فشار روانی میشوند به پاسخهائی رو میکنند که آنها بهخوبی یاد گرفتهاند، بنابراین بایستی به کسانی که در کارشان با موقعیتهای اضطراری روبهرو میشوند یک رشته پاسخهای مناسب یاد داد تا بتوانند با موقعیتهای گوناگون مقابه کنند.
|
|
|
امکان دارد که حمایت عاطفی و توجه مردم، فشار روانی را تحملپذیرتر کند. معمولاً اگر آدمی مجبور شود بدون یاریهای دیگران و به تنهائی با رویدادهائی مانند طلاق، مرگ یک دسته محبوب یا بیماری سختی روبهرو شود، این رویدادها آسبزا میشوند. در عین حال، دوستان و افراد خانواده گاهی فشار روانی را دامن میزنند. ممکن است دستکمگرفتن و ناچیز جلوهدادن یک مسئله دشوار با اطمینان خاطرهای کورکورانه مانند 'همه چیز درست میشود' بیشتر اضطرابزا باشد تا فقدان هر نوع پشتیبانی و پشتگرمی. پژوهشی در مورد دانشجویان دورههای پس از لیسانس که میباید امتحانهای مهمی را بگذرانند نمایانگر این نکته است که پشتگرمیهای واقعبینانهٔ همسران آنان ( 'من هم نگرانم، اما میدانم هر چه در توان داری بهکار خواهی گرفت' ) یاریدهندهتر است تا پشتگرمیهائی که در آنها امکان شکست مطرح نمیشود ( 'هیچ نگران شکست در امتحان بودند بلکه علاوه بر آن نگران از دست رفتن آبرو و اعتبار خود نزد همسرشان هم شدند (مکانیک - Mechanic ،۱۹۶۲).
|
|
پژوهشها نمایانگر این نکته است که مردمانی که پیوندهای اجتماعی گستردهتری دارند. (ازدواج، دوستان و وابستگان نزدیک، عضویت در کلیسا و سایر مجامع گروهی) بیش از کسانی که از پشتیبانی اجتماعی کمتری برخوردار هستند، عمر میکنند و کمتر از انان گرفتار بیماریهای ناشی از فشار روانی میشوند (کاب - Cobb ،۱۹۷۶؛ آنتونوفسکی - Antonovsky ،۱۹۷۹).
|
|
تحمل فشار روانی وقتی آسانتر است که عامل فشارزا بر زندگی افراد دیگری هم از گذاشته باشد. چنین مینماید که فاجعههای همهگیر (مانند سیل، زمینلرزه، گردباد، جنگ) غالباً نیکوترین رفتارها را در مردم برمیانگیزند (نیلسون - Nilswon و همکاران، ۱۹۸۱). هنگامی که مردم علیه یک دشمن مشترک یا در راه دستیابی به هدف مشترکی با هم کار میکنند، اضطرابها و تعارضهای فردی بهدست فراموشی سپرده میشود. در جنگ جهانی دوم در خلال بمباران شدید شهر لندن تعداد کسانی که از مشکلات عاطفی خود شکوه میکردند بهطرز چشمگیری کاسته شد.
|