چهارنوع رابطه بين فعاليتها يا محصولات مختلف قابل تصور است. در کشاورزى نمونههاى زيادى از اين روابط وجود دارد. قبل از بحث پيرامون اين روابط ذکر اين مطلب ضرورى است که در تخصيص نهادههاى کمياب توليد بين محصولات گوناگون، آگاهى از روابط بين ستادهها (Output-Output Relationship)، مهم و تعيينکننده است. بنابراين منظور از بيان چنين روابطى در اين قسمت صرفاً آشنائى با آنها است و کاربرد آنها در مبحث بهينهيابى مورد بحث واقع شده است. بهطور کلى از اين نقطهنظر محصولات را مىتوان بهصورت زير تقسيم نمود:
محصولات متمم
اگر با استفاده از مقدار مشخصى نهاده، توليد يک محصول را بتوان افزايش داد در
حالىکه ميزان توليد محصول ديگر بدون تغيير باقى بماند آن دو محصول را متمم يکديگر
گويند. اين نوع رابطه در عمل وقتى وجود دارد که محصولات مختلف يا از منابع مختلف
استفاده مىکنند و يا آنکه منابع يکسان را در زمانهاى مختلف بهکار مىبرند. علاوه
بر اينها وقتى در مزرعه بخشى از عوامل توليد بيکار باشد مىتوان از رابطه متمم
استفاده نمود. البته بايد دقت کرد که دو محصول تاحدى مىتوانند داراى چنين رابطهاى
باشند و پس از آن حالت رقيب پيدا مىکنند. همچنين توجه به اين نکته ضرورى است که
برخى محصولات نسبت به تعدادى از نهادهها ممکن است حالت متمم و نسبت به نهادههاى
ديگر حالت رقيب داشته باشند. در اين صورت بايستى با در نظر گرفتن کليه نهادهها
تصميمگيرى نمود. براى مثال کشت آفتابگردان در کنار نهرهاى آبرسانى به محصولات اصلي،
کشت بادمجان در لابهلاى بوتههاى خيار، کشت حبوبات در اراضى زيردست زمينهاى شيبدار،
نگهدارى يک گله کوچک دام در مزارع، کشت يونجه در اراضى مابين درختان مرکبات، خرما و
غيرو بهخصوص در سالهاى اول کاشت درختان و مثالهائى از اين قبيل نمونههائى از
رابطه متمم را در کشاورزى نشان مىدهد. در تمامى اين موارد به سهولت مىتوان درک
نمود که اولاً توليد محصولات کمکى در کنار محصول اصلى تاحدودى امکانپذير است.
ثانياً گرچه نسبت به برخى نهادهها محصولات متمم يکديگر هستند ولى نسبت به ساير
نهادهها ممکن است حالت رقيب بين آن دو محصول ايجاد شود. مثلاً بهطور معمول فاصله
بين هر دو بوته خيار برروى هر پشته حدود ۴۰ سانتىمتر است.
بر اين اساس قاعدتاً مقدارى از زمين بلااستفاده است. حال اگر در بين هر دو بوته
خيار يک بوته بادمجان نيز کاشته شود، گرچه حداقل به نيروى کار بيشترى نياز خواهد
بود ولى قاعدتاً زمين و حتى آب بيشترى مورد نياز نمىباشد. علاوه بر اين مسلماً اگر
به جاى يک بوته بادمجان دو بوته يا بيشتر بين بوتههاى خيار کاشته شود، طبعاً
بادمجان بهعنوان مزاحم و رقيب خيار تلقى خواهد شد.
زارعين با اطلاع از اين رابطه بين فعاليتهاى مختلف قادر خواهند بود ضمن استفاده کامل از نهادههاى توليد، عايدى خود را افزايش دهند.
محصولات باهم (توأم)
اگر در يک فرآيند توليدى يک محصول بهطور همزمان با محصول ديگر توليد شود، آن دو محصول را با هم يا توأم گويند. به بيان ديگر با يک مقدار معين نهاده و در يک پروسه توليد، خواهناخواه توليد يکى از محصولات همراه با توليد محصول ديگرى نيز هست. مثلاً توليد گندم و کاه گندم، توليد گوشت و پشم (يا پوست)، توليد پنبه و پنبهدانه و امثالهم که هر يک توأماً توليد دو يا چند محصول را نشان مىدهد. البته با بهکارگيرى واريتههاى مختلف مىتوان نسبت محصول اصلى و فرعى را در چنين پورسههاى توليدى تغيير داد وليکن آنچه مسلم است در شرايط تکنولوژيک موجود، همواره توليد گندم با توليد کاه گندم همراه است.
محصولات کامل
وقتى افزايش ميزان توليد يک محصول، بهطور اتوماتيک باعث افزايش توليد محصول ديگر نيز بشود، آن دو محصول را مکمل يکديگر مىگويند. به بيان ديگر با يک مقدار معين نهادهاى مثل زمين، توليد يک محصول مثل يونجه، باعث افزايش توليد محصولاتى مىشود که در تناوب با آن محصول کشت مىشوند. زيرا محصولات خانواده لگومينه ازت خاک را تثبيت مىکنند. البته بايد توجه داشت که اين حالت نيز تا حد معينى وجود دارد. پس از آن باز هم محصولات حالت رقيب را به خود خواهند گرفت. بنابراين نگهدارى و پرورش دام در کنار فعاليتهاى زراعى حاکى از وجود رابطه مکمل است. زيرا از يک طرف علوفه توليدى در واحد زراعى مورد استفاده دام واقع شده و از طرف ديگر کود حاصل از فعاليت دامى را مىتوان در اختيار محصولات زراعى قرار داد. همچنين نگهدارى کندوهاى زنبورعسل در داخل باغ سيب مشهورترين مثالى است که حاکى از رابطه فوق بين عسل و سيب است.
نکته قابل توجه در اينجا نيز اين است که اين احتمال وجود دارد که دو محصول موردنظر نسبت به برخى از نهادهها مکمل ولى نسبت به ساير عوامل توليد حالت رقيب داشته باشند. علاوه بر اين در تصميمگيرى بايستى تا بالاترين حدى که دو محصول مکمل يکديگر هستند، به توليد آنها ادامه داد. اين امر حتى وقتى يکى از محصولات ارزش ناچيزى نيز داشته باشد، مصداق دارد.
محصولات رقيب
اگر با مقدار مشخصى نهاده مثل زمين و سرمايه، افزايش توليد يکى از محصولات همراه با کاهش توليد محصول ديگر باشد، آن دو محصول رقيب يکديگر هستند. بنابراين صرفاً با کاهش توليد يکى از آنها مىتوان توليد ديگرى را افزايش داد. با توجه به اين تعريف، محصولات دامى و زراعى که بهطور همزمان به نهادههاى يکسانى نياز دارند رقيب يکديگر تلقى مىشوند. البته با بهکارگيرى تکنولوژى مىتوان رابطه رقيب را تغيير داد وليکن استفاده از تکنولوژى به نفع يکى از محصولات غالباً به ضرر محصول ديگر تمام مىشود.
در کشاورزى کليه محصولاى که فصل کاشت آنها يکسان است و به بيان ديگر از نهادههاى يکسانى استفاده مىکنند، رقيب يکديگر محسوب مىشوند. در اين شرايط زارع با در نظر گرفتن روابط تکنيکى بين محصولات رقيب و با درنظر گرفتن شرايط بازارى آنها بهويژه قيمت آن محصولات، تصميمات توليدى خويش را اتخاذ مىکند.
يادآورى مىشود به جزء وقتى رابطه رقيب برقرار است در هيچ يک از روابط ديگر مشکل تصميمگيرى در ارتباط با تخصيص نهادههاى کمياب بين فعاليتهاى مختلف وجود ندارد.