|
|
سيستان امروزى قسمت شمالى استان را در بر مىگيرد. در اوستا ، سيستان يازدهمين سرزمينى است که «اهورا مزدا» آفريده است. همچنين زادگاه رستم دستان قهرمان حماسى شاهنامه است. مورخين بناى سيستان را به گرشاسب - يکى از نوادگان کيومرث - نسبت دادهاند. اين ناحيه به دلايل موقعيت خاص استراتژيکى و جغرافيايى در تمام دورههاى تاريخى از اهميت ويژهاى برخوردار بوده است. سيستان در زمان هخامنشيان ، منطقهاى آباد بود. اين امر در کتيبههاى بيستون و تختجمشيد که سيستان را يکى از ممالک شرقى داريوش ذکر کردهاند ، منعکس شده است. نام سيستان ، از نام اقوام آريايى «سکا» اخذ شده است. سکاها در حدود سال ۱۲۸ پيش از ميلاد ، سيستان را به تصرف خود در آورده و در پهنهٔ آن استقرار يافتهاند.
نام قديمى سيستان «زرنگا» يا «زرنگ» بود. پس از مهاجرت «سکاها» به طرف جنوب ، در زمان فرهاد دوم اشکانى گروهى از آنان در زرنگ مستقر شدند. از اين زمان به بعد زرنگ ، به نام آنان سکستان نام گرفت. شهر زرنگ فعلاً جزء افغانستان است و در محل آن روستاى کوچکى به نام «نادعلي» قرار دارد. در نزديکى آن روستا ، تل بزرگى است و بر فراز آن تل ، هنوز آثار خرابههاى ارک زرنگ و قلعه و باروى آن ديده مىشود. لفظ زرنگ ، قديمىترين نام سيستان و زاولستان است که در کتيبهٔ داريوش ، زرنگا آمده است.
|
|
به عقيدهٔ محققين «زرنگ» و «زريه» که در زبان اوستايى به نام درياست و «دريه» در لغت هخامنشى و «زريا» در پهلوى و «دريا» به زبان امروزى همه يک مفهوم دارند و مراد از آنها درياى «زره» يا «هامون» است. مؤلف کتاب «حدودالعالم» نيز «زرنگ» را مرکز سيستان دانسته است. نيمروز ، نام ديگر سيستان است و به معنى جنوب است. بناى بيشتر شهرهاى سيستان را به پهلوانان اسطورهاى ايران چون زال ، سام و رستم نسبت مىدهند.
زمانى که سيستان به دست اردشير بابکان فتح شد ، جزو متعلقات دولت ساسانى به شمار مىآمد. در سال ۲۳ هجرى قمرى ، مسلمانان عرب اين سرزمين را فتح کردند ، ولى در اثر نافرمانى مردم اين ناحيه شورشهاى متعددى بروز کرد. سرانجام در زمان معاويه ، مردم اين خطه به اطاعت کامل اعراب درآمدند و عبدالرحمان که فاتح سيستان بود ، به حکومت آنجا منصوب شد.
اولين فرمانرواى معروف ايرانى اين سرزمين بعد از اسلام «يعقوب ليث صفاري» بود که از رودخانه سند تا شطالعرب را تحت فرمان داشت. عمروليث - برادر وى - نتوانست اين موقعيت مهم را حفظ کند و سرانجام به دست اسماعيل سامانى در بغداد به قتل رسيد.
|
|
با وجود اين ، سيستان تا چندين قرن تحت سلطه امراى صفارى باقى ماند و طاهر از نوادگان عمرو تا ۲۹۵ هجرى قمرى ايالت فارس و کرمان و سيستان را تحت فرمان خود داشت و بعد از وفات او سلسله صفارى روى به ضعف گذاشت.
بعد از صفاريان ، سامانيان ، غزنويان و سلجوقيان نيز هر يک مدتى در اين سرزمين فرمان راندند. در زمان مغولان و تيموريان ، خرابىهاى زيادى در سيستان به وجود آمد که به از بين رفتن سدها ، کانالها و مناطقآباد سيستان منجر شد. در سال ۶۱۰ هجرى قمرى ، جلالالدين خوارزمشاه از هندوستان وارد سيستان شد و به منظور مبارزه با مغولها به گردآورى و تجهيز سپاه پرداخت. چنگيزخان ، جغتاى را اعزام کرد تا ضمن تصرف هرات مانع پيوستن لشکريان تازه نفس به لشکريان جلالالدين شود. سرانجام سلطان جلالالدين از جغتاى شکست خورد و سردار مغول با بىرحمى هرچه تمام به قتل و غارت و ويرانگرى در اين سرزمين پرداخت. در سال ۹۱۴ هـ.ق ، شاه اسماعيل صفوى سيستان را تصرف کرد. پس از شاه اسماعيل - در زمان حکومت نادرشاه - اختلافهاى داخلى سبب خرابىهاى زيادى در اين سرزمين شد.
سرانجام سپاهيان ايران در ۱۸۶۵ ميلادى ، سيستان را از دست امراى سرکش پس گرفتند و دو سال بعد اين سرزمين تحت حکومت امير منصوب دولت مرکزى ايران قرار گرفت. در سالهاى بعد نيز اين منطقه دستخوش حوادث و وقايع زيادى شد.
|
|
کشمکشهاى افغانستان با ايران بر سر ادعاهاى آن کشور نسبت به سيستان منجر به دخالت بريتانيا به عنوان حکميت گرديد. کميسيون تشکيل شده توسط بريتانيا ، سيستان را در امتداد خطى از بند سيستان بر هيرمند به طرف کوه ملک سياه در غرب گودزره ، بين ايران و افغانستان تقسيم نمود. با اين کار ، قسمتى که اروپائيان عنوان «سيستان خاص» به آن دادهاند (در مقابل «سيستان خارجي» که به افغانستان واگذار شد) به ايران تعلق گرفت.
طى دهههاى اخير منطقه سيستان با توسعه زيربناها و استقرار برخى از صنايع و رشد مناسب فضاى شهرى و روستايى ، نسبت به گذشته آبادانى فراوانى يافته است.
|
|
|
شهرستان نيک شهر که در سالهاى اخير به شهرستان مستقلى تبديل شده ، قبلاً در محدوده شهرستان ايرانشهر قرار داشت. نيک شهر موقعيت طبيعى و جغرافيايى جالب توجهى دارد و مرکبات آن بسيار مشهور است. پيشينهٔ تاريخى نيک شهر با تاريخ ايرانشهر پيوند خورده است. قلعه قديمى چهل دختر از آثار تاريخى مهم نيک شهر است.
|