|
|
|
|
|
معمولترين شکل
پنجره، نوع دو لنگهٔ آن است. البته
پنجرههاى کوچک را به صورت يک لته
نيز مىساختهاند. هر لته که
غالباً روى پاشنهاى کوچک
مىچرخيد به قطعههايى تقسيم
مىشد. لنگههاى پنجره غالباً به
سمت درون فضاى ساخته شده باز مىشد.
|
|
|
در - پنجرهها
انواعى از پنجره بودند که يا به
صورت همزمان کارکرد در و پنجره
داشتند يا اگر بهعنوان در مورد
استفاده نبودند، اما مشخصات در را
داشتند. از ويژگىهاى در - پنجرهها
وجود سطحى شفاف در تمام يا قسمتى از
سطح در - پنجره بود که نور از آنجا به
فضاى درون راه مىيافت. بسيارى از
فضاهاى سادهٔ معمارى از طريق همين
در - پنجرهها نور خود را تأمين
مىکردند؛ مثل حجرههاى برخى
کاروانسراهاى کوچک برون شهري.
برخى الگوهايِ رفتارى مربوط به
سکونت را مىتوان در پيدايش اين
نوع پنجره و تداوم کاربرد آن تا
دوران معاصر، موثر دانست. زيرا در
حالتى که افراد براى ديد کافى در
هنگام نشستن روى زمين نياز به
چشمانداز مىداشتند، بايد از
سطحى به بيرون مىنگريستند که از
کف اتاق شروع مىشد. زيرا خط افق در
اين حالت در ارتفاع تقريباً شصت
سانتىمترى از کفى قرار داشت که
بهترين ديد را براى شخص فراهم
مىکرد، با توجه به اينکه سطح کف
اتاقها بالاتر از سطح حياط بود.
|
|
|
|
|
|
پنجرهٔ اُرسى نوعى
پنجرهٔ چوبى مشبک است که لنگههاى
آن بهجاى آنکه روى پاشنه گرد
حرکت کند، در داخل يک چارچوب به سمت
بالا حرکت مىکند. پنجرههاى
اُرسى عموماً بهگونهاى ساخته
مىشد که تمام سطح بيرونى يک اتاق
را در بر مىگرفت. سطح مشبک
پنجرههاى اُرسى چندين کارکرد
داشت: نخست نور فضاى درون را تأمين
مىکرد و سپس ديد و منظر بيرون را در
اختيار افراد درون فضا قرار
مىداد و از شدت نور آفتاب و گرماى
آن مىکاست. کارکرد ديگر آن حفظ
حريم و محروميت فضاى درون اتاقها
و تالارها نسبت به فضاى بيرونى بود.
خانههاى واقع در بعضى از شهرها - از
جمله شهرهاى شمالى کشور - از
پنجرههاى اُرسى در سمتى از خانه
که رو به گذرگاه عمومى بود استفاد
مىکردند؛ زيرا ضمن برخوردارى از
نور و منظر فضاى عمومي، محرميت
فضاى اتاق نيز مخدوش نمىشد.
|
|
|
|
|
از اُرسى در فضاهاى درونى نيز
استفاده مىشد، در جاهايى مثل
بالاخانهها و اتاقهاى گوشوارِ
واقع در يک يا دو سويِ تالارهاى
بزرگ و مرتفع؛ زيرا در اوقاتى که
مجالسى مردانه در تالارها يا
اتاقهاى بزرگ هفت درى يا پنج درى
برگزار مىشد، زنان در اتاقهاى
گوشوار يا بالاخانه که در بالا و دو
سوى تالار قرار داشت و از يک سمت به
آن ديد داشتند، مىنشستند و به اين
ترتيب بر فضاى تالار اشراف داشتند.
سطح پنجرههاى اُرسى را گاه با
نقوش گوناگون گرهسازى و شيشههاى
رنگين و ساده مىآراستند و
ترکيبهاى بديع پديد مىآوردند.
|
|
اُرسى برخلاف تصور بعضىها
به تقليد از معمارى روسى در ايران
پديد نيامده و نمونههاى جالبى از
اُرسى در بناها و نقاشىها، پيش از
آنکه معمارى چشمگيرى در روسيه
پاگرفته باشد، مشاهده شده است.
|
|
|
|
|
|
روزن نوعى پنجرهٔ کوچک
بود که براى گرفتن روشنايى و هواى
آزاد بکار مىرفته است. معمولاً در
فضاهاى اصلى و مهم، روزن را در بالا
يا اطراف پنجره يا در - پنجره قرار
مىدادند. نمونهٔ اين روزنها در
برخى اتاقهاى سهدري، پنجدري،
هفتدرى و نيز در حجرههاى مدارس
يا کاروانسراها يافت مىشود.
معمولاً آن را با يک سطح مشبک چوبي،
آجري، گچبرى يا کاشى مىپوشاندند.
اين روزنها به اشکال گوناگون
مربع، مستطيل، ترکيب مثلث با مربع
يا مستطيل، دايره و در دورهٔ قاجار
به شکل بيضى نيز طراحى و ساخته
مىشد. براى نورگيرى و تهويهٔ
مطبخها و انبارها نيز از يک يا چند
روزن استفاده مىکردند و در مقابل
آن هيچ شبکهاى قرار نمىدادند و
تنها به شکل يک حفره ديده مىشد. در
بالاترين نقطهٔ سقف بسيارى از
بازارهاى سرپوشيده اين نوع
روزنها را قرار مىدادند.
|
|
در بالاى محراب مسجد شاه ولى
تفت از قرن نهم و در خانه ميرزا
احمدخان نايينى در روزگار صفويه
روزنهاى گچبرى شده بسيار زيبا و
نغز هنوز وجود دارند که بعضى
ميلههاى اتصالى آن از چوب کبريت
نازکتر است. هدف از احداث
روزنها تأمين نور و تهويهٔ
موردنظر بوده و براى استفاده از
مناظر کمتر از آن استفاده شده است.
|
|
|
|
|
|
شباک واژهاى فارسى و
ايرانى است که مشتقات آن در
گوشىهاى گوناگون ايران فراوان
شنيده مىشود. هواى متغير ايران،
آفتاب تند و روش، باد و طوفان، و
گردباد و نيز عقايد خاص ملى و مذهبى
ايجاب مىکرده است که ساختمان
علاوه بر در و پنجره در وزن،
پردهاى يا شباکى براى حفاظت درون
بنا داشته باشد.
|
|
سطح مشبک که از دو فضاى پر و
خالى تشکيل شده، بهنحوى که از يک
سو بتوان سوى ديگر آنرا ديد، شباک
گفته مىشود. احداث اين سطح
بهدلايل گوناگونى صورت مىگرفته
از جمله: محدود کردن ديد از بيرون به
درون فضا، تأمين سايه، تأمين ديد
از يک فضا به بيرون به شکلى محدود،
ايجاد سطحى محصورکننده اما مشبک
که مانع عبور جريان هوا نباشد. شباک
کاربرد گستردهاى داشته و با
مصالح گوناگونى مانند آجر، کاشي،
سنگ، چوب يا گچ ساخته مىشده است.
|
|
پيرامون مرقدهاى مطهر يا در
حريم آنها زره يا ضريح يا نرده
فولادى و چوبى مىنهادند. در مسجد
امام و جامع و مدرسه چهارباغ
اصفهان، نمونههاى زيبايى از اين
شبکهها ديده مىشود. طارمىهاى
مسجد جامع يزد و گنبد سلطانيه و
صدها اثر کهن معمارى ايران، هر يک
نقشهاى زيبايى را در برابر چشم
مىگذارند.
|
|
|
جامخانه نوعى
پنجره است که بر فراز برخى
پوششهاى گنبدى شکل، بهويژه در
حمامها مورد استفاده قرار
مىگرفت. جامخانه غالباً از يک سطح
سفالين کروى شکل يا به شکلى ديگر
تشکيل مىشد که تعدادى حفرهٔ مدور
در آن ايجاد مىکردند و بر روى هر
کدام يک جام يا شيشه به کمک نوعى
مادهٔ بتونه مانند، قرار
مىدادند. اين ماده که به بتونه
شباهت داشت، قرار دادن و برداشتن
سهل و سادهٔ جامها با شيشهها را
ممکن مىساخت.
|
|
از جامخانه براى تأمين نور و
تنظيم حرارت و رطوبت فضاهاى درونى
استفاد مىشد. در برخى حمامها از
جامهاى رنگين استفاده مىکردند.
|
|
|
گاهى حصار و ديوار
باغها و اماکن مذهبى را مشبک
مىساختند تا از بيرون، درون
زيباى آن ديده شود. چنانکه ديوار
باغهاى دو سوى چهارباغ اصفهان و
ايوان بازارهاى پيرامون 'نقش جهان'
چنين بوده است.
|
|
اينگونه ديوارها را با
قطعات گل پخته با اشکال هندسى يا
غيرهندسى مىساختهاند و سعى
مىکردند شکل سوراخها و حفرههاى
ايجاد شده زيبا باشد.
|
|
فخر يعنى گل پخته و مدين يعنى
حفره و فرورفتگى و روى هم رفته به
چيزى اطلاق مىشده که قسمتى از آن
را گل پخته و سفال و يا کاشى و باقى
آنرا فرورفتگى و روزنهاى کوچک
تشکيل دهد.
|