سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

قالب‌های دیگر


افزون بر قالب رباعى و دوبيتى، اشکال ديگرى از اوزان ترانه‌هاى عاميانه در دست است که على‌رغم شباهت به قالب‌هاى مشهور و معمول شعر رسمى، در مجموع ماهيت و ويژگى خاص خود را هم دارا مى‌باشند.
- برخى مثنوى گونه‌ هستند:
مانند:
نمى‌دونم، خدا کرد، يا قضا کرد تو را آورد و با من آشنا کرد
بميره آنکه غربت را بنا کرد تموم عاشقان را مبتلا کرد
سه مطلب دارُم اى زيبا نگارُم اول، در پيش پايت جان سپارُم
دوم، قبرُم کنى بر روى سينه سوم، غُسلُم دهى با آب ديده (۱)
(۱) . گزيده‌هائى از ترانه‌هاى روستائى فارس
- برخى ترانه‌ها مستزادگونه‌ هستند:
مستزادگونه‌ها ترانه‌هائى هستند که به‌صورت مناظره‌اى بيشتر ديده مى‌شوند:
آب اومد، آب اومد کدوم آب؟
همون آب که تش خاموش کرد کدوم تش؟...
- برخى نيز به‌صورت تک بيت هستند:
ويژگى تک‌بيت‌ها در اين است که در قالب دو نيم‌مصرع پيام گوينده به تمامى بيان مى‌شود.
- رامهرمزى:
شو دِرازُ مَه بُلند مونَه نيگيره جا رى وِرى مو قد بوريک جاش بسّه تينا
شب دراز و ماه بلند و من بى‌قرارم باريک‌اندام من آنجا تنها نشسته است
- غزل‌گونه‌ها نيز تعدادى از ترانه‌ها را شامل مى‌شوند:
تو که ماه بلند در هوائى
منم ستاره مى‌شم دورت مى‌گردم
تو که ستاره مى‌شى دورم رو مى‌گردى
منم ابرى مى‌شم، رو تو مى‌گيرم...
- برخى نيز قصيده‌گونه‌ هستند که ساختار قصيده دارند:
- نمونهٔ ترانهٔ قصيده‌گونه:
قسم بر احمد و محمود و حيدر قسم بر خالق بى‌چون و اکبر
دلم از مرغ تو هى گفتگو کرد بخوانم 'بيت سر تا پاى دلبر'
سرت نازم به اون دسمال مشکى ازون بالا زده سر سنبل تر
چه گويم وصف گيسوهاى دلبر به مخ ماند که از نو مى‌دهد بر
چه گويم وصف نرمى گوش دلبر تو گوئى هست لعل و دُرّ و گوهر
چه گويم وصف مژگون‌هاى دلبر زده بر عاشقون پيکان صد سر
چه گويم وصف چشمون خمارش گرفته شام تيره، روز در بر
چه گويم وصف پيشانى دلبر بماند، ماه کز مشرق زند سر
دماغ دِل، خط سيمى کشيده به دورش کاف و لام الله اکبر
چه گويم وصف تنگى دهانش به تنگى بسته مونده همچو شکّر
چه گويم وصف لب‌هاى قشنگش چو قيطون متّصل افکنده آن سر
چه گويم وصف دندان‌هاى دلبر چو مروارى فتاده بر لب زر (۲)
(۲) . به نقل از: يکهزار و چهارصد ترانهٔ محلى فارس
خود خال لبم بازى نمى‌شه دل ناراضيم راضى نمى‌شه
سر کوى بلن، هيکل مشما درو وا کن، هلاکم کرده گرما
در ما وا نمى‌شه، بى‌وفائى اگر يار منى، شو در کجائى؟
ول بلند ريز دندون من از عشق تو افتادم به زندون
اگر مالم برن، گيسم بيُرّن نمى‌ذارم تو را، ديگه به زندون (۳)
(۳) . به نقل از: يازده مقاله در زمينهٔ فرهنگ عامه، ص ۱۴۰
- مناظره نيز از قالب‌هاى ترانه به‌شمار مى‌رود:
- ترانهٔ مناظرهٔ دشت و کوه (آذرى):
آران دييه‌ر: باغچا منيم، بار منيم: دشت مى‌گويد: باغ و ميوه مال من است
گئجه گوندوز قوللوق ائده‌ر باغوانيم: شب و روز باغبان به من خدمت مى‌کند سوسن، سونبول گولشنلر منده‌دى:سوسن‌ها و سنبل‌ها و گل‌ها مال من است
يايلاق دييه‌ر: منم چشمه‌لر باشى:ييلاق مى‌گويد: من منبع چشمه‌ها هستم
آخار هئچ قوروماز ديده‌مين ياشى:اشک ديده‌ام هميشه جارى است و خشک نمى‌شود
پله‌ه لرياتاغى، اووچى سير داشى:خوابگاه پلنگان و پناهگاه شکارچيان هستم.
کوکوسو آلاقارلى داغلار منده‌د‌ى:قلعه‌هاى پربرف مال من است
(۴) . به نقل از: ادبيات شفاهى مردم آذربايجان، صص ۲۵ ـ ۲۶
- ترانه‌هاى داستانى و متل با تنوع اوزان، داراى جاذبه‌ خاصى است:
ـ ترانهٔ داستانى 'بلبل سرگشته' :
منم، منم بلبل سرگشته
از کوه و کمر برگشته
مادر نابه‌کار مرا کشته
پدر نامرد مرا خورده
خواهر دلسوز
استخوان‌هاى مرا با هفتا گلاب شسه
زير درخت گل چال کرده
منم شدم يه بلبل
پر... پر...
- در سرآغاز قصه‌ها، گاه ترانه‌اى خوانده مى‌شود که براى جلب کودک به شنيدن و قصه است؛:
يکى بود، يکى نبود
سر گنبد کبود...
- و پايان قصه‌ها با ترانه‌هائى مانند:
بالا رفتيم ماس بود
پائين اومديم ماس بود
قصهٔ ما راس بود
بالا رفتيم دوغ بود
پائين اومديم دروغ بود
قصهٔ ما دروغ بود (۵)
(۵) . ترانه و ترانه‌سرائى در ايران


همچنین مشاهده کنید