برنامهريزى آموزش و پرورش بايد واقعبينانه باشد. مککينون (Mc Kinnon) در بيستمين نشريهٔ اصول برنامهريزى آموزشى انيستيتو بينالمللى برنامهريزى آموزش و پرورش، شرايط و عواملى را که براى واقعبينى لازم است، تشريح کرده است و مىگويد: براى اينکه برنامه واقعبينانه باشد، به چند سلسله عوامل بايد توجه کرد.
|
|
|
|
نقص اطلاعات به نقص برنامهريزى منجر مىشود. اگر ندانيم چه عواملى باعث مىشود که شاگردان ترکتحصيل کنند، يا از رشتههايى روگردان شودند، چه باعث فرار مغزها در سيستم آموزش و پرورش مىشود، چه باعث افسردگى و دلزدگى و واخوردگى جوانان از تحصيل مىگردد، چه روشهاى آموزشى براى چه نتايجى مناسب و براى چه هدفهايى نامناسب است، چه عيبها و نقصهايى در امور ادارى و آموزشى و مالى وجود دارد، و جز آنها، طبعاً برنامهريزى ما واقعبينانه نخواهد بود.
|
|
|
عوامل و مسائلى مانند چگونگى بودجه آموزش و پرورش، چگونگى کنترل و نظارت مالي، چگونگى تعيين اولويتها و ملاکهاى بودجهريزي، و جز آنها.
|
|
|
مسائلى از قبيل چگونگى تصميمگيرى و مشارکت در برنامهريزى (چه افرادي، در چه مواردي، تا چه حد در تصميمگيرى مشارکت داده مىشوند و رأى و اظهارنظر آنها تا چه حد منشأ اثر است)، مسائل هماهنگى و همکارى دستگاهها، مسائل مداومت و پىگيرى برنامهها و تصميمات و جز آنها.
|
|
|
عواملى از قبيل چگونگى سازمان و تشکيلات و نظام آموزش و پرورش، قوانين استخدامى و نظام حقوق و شرايط ترفيع، نحوهٔ مديريت و سلسله مراتب ادارى و چگونگى تصميمگيرى و حدود و اختيار عمل متصديان امر در درجات مختلف اجرائي، معلمان و چگونگى تعليم آنها و حدود اختيارات و وظايف و نحوه عمل آنها، و مسائل ديگرى از اين قبيل که در تمايل و داوطلب شدن براى شغل معلمى و بالا بردن سطح کيفيت تعليم بسيار مؤثر است.
|
|
|
عواملى از قبيل نگرش اجتماع به آموزش و پرورش، ارزشهاى اجتماعي، خواستها و انتظارات گروههاى مختلف مردم از آموزش و پرورش، عواملى که با تغيير و تحول و رفرم آموزش و پرورش موافق هستند و آن را آسان مىسازند، عواملى که با تغيير و اصلاح آموزش مخالف هستند و آن را از بهبود باز مىدارند، و جز آنها.
|
|
|
از قبيل تعداد جمعيت واجبالتعليم، نياز به نيروىانساني، منابع مورد نياز، هزينهها، تعداد مدارس و دانشگاهها، تعداد کلاسها، تعداد معلمان، مديران و کارمندان و جز آنها.
|