چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ندانم از من خسته جگر چه می‌خواهی


ندانم از من خسته جگر چه می‌خواهی    دلم به غمزه ربودی دگر چه می‌خواهی
اگر تو بر دل آشفتگان ببخشایی    ز روزگار من آشفته‌تر چه می‌خواهی
به هرزه عمر من اندر سر هوای تو شد    جفا ز حد بگذشت ای پسر چه می‌خواهی
ز دیده و سر من آن چه اختیار توست    به دیده هر چه تو گویی به سر چه می‌خواهی
شنیده‌ام که تو را التماس شعر رهیست    تو کان شهد و نباتی شکر چه می‌خواهی
به عمری از رخ خوب تو برده‌ام نظری    کنون غرامت آن یک نظر چه می‌خواهی
دریغ نیست ز تو هر چه هست سعدی را    وی آن کند که تو گویی دگر چه می‌خواهی


همچنین مشاهده کنید