پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
براید
حال بايد توجه خود را معطوف به جيمز برايد (James Braid) (۱۸۶۰-۱۷۹۵) بنمائيم. مردى که بهعنوان 'کاشف هيپنوتيزم' شناخته شده و از اليتسن و ازديل اشتهار بيشترى داشت. برخلاف آن دو، برايد هيچگاه از حرفه پزشکى جدا نشد و درنتيجه اين فرصت را براى ما فراهم سخت که بتوانيم به علل مخالفت محافظهکاران با مسمريزم پى بريم. |
در وهله اول بايد توجه کرد که برايد هيچگاه خود را يک مسمريست قلمداد ننمود و ديگران نيز او را به اين ديده نمىنگريستند. او خواب مسمريزمى را نوعى 'خواب عصبي' (Nervous Sleep) مىدانست و واژه Nerupnology را که پيوندى از Hypnology, Neuro بود براى تبيين آن بهکار برد که بهتدريج پيشوند آن حذف گرديد و واژه هيپنوتيزم (Hypnotism) مورد قبول واقع شد. |
برايد يک هيپنوتيست ولى اليتسن يک مسمريست بود. اهميت لغات در بحث راجع به افراد و شناخت آن بسيار زياد است. عدم حذف لغت مغناطيسم توسط مسمر هنگامى که او دريافت که آهنربا هيچ ارتباطى با پديده مسمريزم ندارد، چه از نظر خود او و چه از ديدگاه ديگران، باعث شد که اهميت واقعى کشف او را تحتالشعاع قرار دهد. و به عکس معرفى لغت جديد هيپنوتيزم سبب شد که نظريه برايد را از تمام ديگرانى که بهنوعى تحت لواى مسمريزم مىآمدند جدا سازد. |
البته عامل ديگرى غير از انتخاب لغت در اين زمينه اهميت داشت. همين امر که برايد لغت جديدى برگزيد گوياى ساختار شخصيت او است. بگذاريد او را با اليتسن مقايسه کنيم. بدون شک، اليتسن باهوشتر بود. او کاشف عناصر مهمى بود و رهبرى برجسته، در بين پزشکان عصر خود محسوب مىشد و در عين حال از نظر خلقى شخصى تندرو بود. |
برايد پزشکى شناخته شده و جراحى مورد اعتماد و ماهر بود. او تنها بهخاطر فعاليت در هيپنوتيزم شهرت يافت. وى فردى محافظهکار بود. او شخصى ميانهرو بود، با وجودى که از يک سو حرفه پزشکى توجه او را به مسمريزم مورد انتقاد قرار مىداد و از سوى ديگر پيروان مسمريزم او را از خود نمىدانستند، معهذا او به آزمايش، مشاهده، مطالعه و نگاشتن درباره هيپنوتيزم ادامه داد، و سعى کرد فاصله خود را با حرفه پزشکى کوتاه نمايد. |
بهتدريج که جدائى او از حرفه پزشکى تقليل يافت از مسمريستها فاصله بيشترى گرفت. بهطور کلى اليتسن او را ناديده گرفت ولى در دو مورد در Zoist تنفر خود را نسبت به او آشکارا بيان کرد. ولى از سوى ديگر کاملاً روشن است که علاقه برايد چه از لحاظ تئورى و چه از جنبه عملى به مسمريستها نزديک بود. بنابراين چنين بهنظر مىرسد که جدائى بين حرفه پزشکى و مسمريزم بيشتر مربوط به شخصيت برايد و نه ماهيت علم بود. اگر هنگامى که غيرمنصفانه طرد شد، مىتوانست با شرايط سازگارى نموده، واژههاى نامطلوب را تغيير داده و حسن نيت همکاران خود را برانگيزد، شايد که داستان مسمريزم به نوع ديگرى نگاشته مىشد. |
از سوى ديگر به نفع علم بود که برايد با مخالفت با لافونتن (Lafontaine) جدائى از مسمريزم را خيلى زود شروع نمود و درنتيجه به حيثيت علمى او کمک کرد. ما مىتوانيم عناصر و عوامل و انگيزههاى اين جريانات را با نوشتن داستان زندگى برايد روشن کنيم. |
در سال ۱۸۴۱ لافونتن يک سلسله فعاليتهاى کاربردى نمايشگونه مربوط به مسمريزم را در ملاء عام در منچستر شروع کرد. اين واقعه سه سال پس از استعفاء اليتسن از دانشگاه لندن، دو سال قبل از آغاز انتشار Zoist و چهار سال پيش از اينکه ازديل خواب هيپنوتيزمى را در هندوستان بهکار برد، رخ داد. استقبال مردم از اين کار لافونتن چشمگير بود، گرچه روزنامه Manchester Guardian انتقادات شديدى از آن بهعمل آورد. |
جلسه اول با شرکت معدودى از مردم برگزار شد ولى بهتدريج تماشاچيان بسيارى گرد آمدند. برايد در جلسه دوم حضور داشت و گفته مىشود که 'با صداى بلندتمام جريان را رد کرد' . پزشکان ديگر نيز به او پيوستند ولى تماشاچيان طرفدار لافونتن بودند. البته تهمت شيادى و شعبدهبازى زدن به اين کار آسان بود زيرا مسمريزم هربار فقط با دو نفر ثابت انجام مىشد. ولى بار سوم برايد ناگهان قانع شد که پديده مورد نظر را نمىتوان تنها به شعبدهبازى مربوط کرد. |
طبق گفته خود او از اين جهت به نتيجه مذکور رسيد که مشاهده کرد يکى از افراد تحت مسمريزم قادر به باز نمودن چشمان خود نيست. او و پزشک ديگرى سوزنى را به دست او فرو بردند ولى او هيچگونه علائم درد از خود نشان نداد. چشمپزشک سرشناس منچستر نيز قانع شد هنگامى که با باز کردن چشمان آن مرد مشاهده کرد که مردمکها به اندازهٔ نقطهاى منقبض و کوچک شده بودند. در اين احوال برايد بهوضوح در تعارض قرار گرفت. او در انظار عمومى بالافونتن و مسمريزم مخالفت کرده بود ولى حال او شواهدى را مشاهده نمود که معتقد شد آن يک پديدهٔ 'واقعي' است. |
در اينجا بود که او تعادل روانى علمى را از خود نشان داد که درنتيجه منجر به کشف حقايق اساسى نهفته در مسمريزم گرديد. او در واکنش خود نسبت به اين قضيه افراط و تفريط نکرد، بدين معنى که نه کاملاً مسمريزم را رد کرد و نه سريعاً آن را قبول کرد. کارى که کرد اين بود که نمايش بعدى را به دقت مورد مشاهده قرار داد و سپس به منزل رفت تا طرح آزمايشها و نظريههائى را پىريزى نمايد که براساس آنها بتواند دادههاى موجود را در ارتباط با فيزيولوژى علمى تبيين و توجيه نمايد. |
نظريه مسمريزم (اگر بتوان آن را يک نظريه خواند) اين بود که علت اين پديده در شخص مسمريست نهفته است و آن نيز همان مغناطيسم حيوانى است. اين نظر آنقدر کلى و مبهم بود که برايد را قانع نکرد. او مطمئن بود که اين پديده علت فيزيولوژيک دارد و آن هم در وجود شخص مورد تأثير مسمريزم مستقر است. او با کمال تعجب دريافت که قادر است در اعضاء خانواده خود صرفاً با نگاه کردن آنها به شيء درخشانى خواب مصنوعى ايجاد نمايد. بنابراين او به اين نتيجه رسيد که پديده مسمريزم نشانه يک خواب رفتن است که به 'علت فلج شدن عضلات پلک چشم بهخاطر فعاليت مدام آنها در حال خيره شدن به شيء درخشان' رخ مىدهد. او از اين کشف خود بهقدرى به ذوق آمد که مانند لافونتن به روى صحنه رفت و تعدادى را در برابر چشمان جمعيتهاى انبوهى از علاقهمندان تحت حالت مسمريزم درآورد و نظريه فيزيولوژيک خود را در اين ارتباط تبيين نمود. |
او پديدهاش شبيه آنچه که لافونتن ارائه داده بود عرضه کرد ليکن به او برچسب مسمريست زده نشد زيرا که تئورى او در راستاى نظريههاى فيزيولوژيک متداول عصر خود بود. به يقين دليل ديگر موفقيت او اين بود که وى با تواضع، کشف خود را عرضه کرد و ادعاى اينکه او داراى قدرتى خارقالعاده براى تسلط بر همنوعان خود است را نداشت. تواضع، همدردى ايجاد نموده و ديدگاههاى خودخواهانه حتى اگر صحت هم داشته باشند معمولاً با مخالفت مواجه مىشوند. دليل شکست اليتسن همين موضوع بود. |
برايد و شرح حال نويسان او اين برداشت نظرى او را مترادف با 'کشف' هيپنوتيزم دانستهاند. او حداکثر علاقهمندى و شوق زياد يک کاشف را نشان مىداد و ايجاد و تکامل نظريه خود را براساس آزمايشهاى علمى قرار داد. اولين کتاب او در سال ۱۸۴۲ تحت عنوان Satantic Agency And Mesmerism Reviewed انتشار يافت و در سال ۱۸۴۳ مهمترين و اساسىترين کتاب وى تحت عنوان Neurynology منتشر و واژه هيپنوتيزم و مشتقات آن از اين کتاب نشأت گرفته شد. تعدادى کتاب و مقاله در دهه بعدى توسط او نوشته شد ولى بهتدريج که از تعداد مخالفين کاسته شد، انتشارات او نيز کاهش يافت و ناگهان به سال ۱۸۶۰ درگذشت. کمى قبل از مرگ برايد اين رضايتخاطر را بهدست آورد که شنيد نظريات و تحقيقات وى در فرانسه به چاپ رسيده و بروکا (Broca) مقالهاى را در فرانسه در برابر اعضاء آکادمى علوم (Académie De Science) راجع به موضوع مورد علاقه برايد ارائه داده و آنان نيز حسن استقبال کرده و کميتهاى را جهت بررسى نتايج آن مأمور نموده بودند. برايد در نظريات اوليه خود راجع به هيپنوتيزم بر اهميت تمرکز حسى تأکيد نمود. استفاده موفق او از کاربرد شيئى که فرد به آن خيره شود براى ايجاد خواب مصنوعى صحت اين ديدگاه را در نظر او روشنتر نمود. ولى از تمرکز بصرى تا توجه يک قدم است و از همان آغاز برايد متوجه اين معناى وسيعتر روانشناختى هيپنوتيزم بود. |
برايد بعدها با شناخت اهميت تلقين در ايجاد خواب مصنوعى تأکيد را از عوامل فيزيولوژيک برداشت و بر عوامل روانشناختى گذارد. او کشف کرد که در خواب مصنوعى يادآورى خاطرهها از يک مرحله به مرحله ديگر ممکن است در حالىکه هنگام بيدارى شخص را از آنها آگاهى نيست. بهعلت عدم دخالت نظريات شخصى در تبيين هيپنوتيزم برايد توانست از برخورد مبهم و تعصبآميز فردى درباره اين پديده پرهيز کرده و به عوض با ديدگاه و روش تحليلى و تجربى با آن روبرو گردد. بنابراين دانش علمى هيپنوتيزم با برايد آغاز گرديد. |
نگاهى به کل تاريخ هيپنوتيزم بيانگر اين است که اين پديده شامل سه دوره علاقهمندى شديد مىگردد که اين دورهها را فواصل طولانى از يکديگر جدا نموده است. در سال ۱۷۸۰ مسمر در پاريس شهرت يافت ليکن بهزودى طرد شد و براى مدت نيم قرن هيپنوتيزم بهصورت ابزار کار چند فرد درستکار و تعداد زيادى شارلاتان درآمد. در سالهاى ۱۸۴۰، احياء مسمريزم در داخل رشته پزشکى بهصورت نظريه جديد هيپنوتيزم انجام شد. در سالهاى ۱۸۵۰ تقليل علاقهمندى در اين زمينه مشاهده شد، زيرا که فايدهٔ درمانى هيپنوتيزم به روشنى معلوم نبود و بهعنوان يک وسيله هوشبرى کمتر از اتر و کلروفورم مورد استفاده قرار مىگرفت و پس از اينکه ماهيت آن توسط برايد روشن گرديد ديگر موضوع بحثانگيزى نبود که علاقهمندى در ديگران را زنده نگه دارد. اين بار دوره کمون کمى بيشتر از دو دهه بود زيرا که احياء مجدد در دهه ۱۸۸۰ صورت گرفت. |
اين دوره از فعاليت برايد است که از نظر ما اهميت خاصى دارد. در اين زمان مشاهده مىشود که چگونه تفکر فيزيولوژيک نيمه قرن نوزدهم در مسئله مسمريزم دخالت کرد، مسئلهاى که در اساس روانشناختى بود. |
نمىتوان اين بحث را مطرح کرد که پيشرفت هيپنوتيزم مستقيماً و سريعاً به آغاز ايجاد روانشناسى فيزيولوژيک کمک کرد، بلکه شايد بتوان گفت که نشانهاى از طرز تفکر و بينش زمانهاى مختلف بوده که از بطن و متن آنها روانشناسى فيزيولوژيک بيرون آمده است. البته اين يک واقعيت است که بعدها روش و واقعيات مربوط به هيپنوتيزم را روانشناسي، بهخصوص در کشور فرانسه پذيرفت. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست