|
|
بسيارى از مشکلات خانوادههايى که فرزند نوجوان دارند، نتيجهٔ عدم مشورت با آنهاست. برخى از پدران و مادران در تصميمگيرىهاى خانوادگى يا در امور مربوط به تحصيل، شغل و ازدواج فرزندانشان با وى مشورت نمىکنند و به قول معروف او را به حساب نمىآورند. در حالى که مشارکت دادن نوجوان در اين گونه امور موجب ميظشود احساس مسؤوليت و توانايى خود تصميمگيرى در او ايجاد گردد. اکنون زمان آن رسيده است که با نوجوان به عنوان فردى بزرگسال رابطه برقرار کنيد، با او مشورت کنيد، در انجام امور از او نظرخواهى نماييد و برخى از مسائل خانوادگى را با وى در ميان بگذاريد ( مانند زمان تماشاى تلويزيون، ميهمانى رفتن، مسافرت رفتن، تعميرخانه و نظاير آن).
|
|
به فرزند نوجوان خود اعتماد کنيد و پس از دادن آگاهىهاى لازم، به او اجازه دهيد که به تدريج در امور گوناگون تصميم بگيرد و تصميمگيرى در امور زندگي، تحصيلى و شغلى را تمرين کند. لازمهٔ اين کار قرار دادن نوجوان در فرايند تصميمگيرىهاى خانواده است. نوجوان را نبايد در محيط بسته و قرنطينهاى قرار داد. به نوجوان کمک کنيد هنگام تصميمگيرى راههاى گوناگون را بررسى کند و پيامدهاى مثبت و منفى هر کدام را پيشبينى و ارزيابى نمايد. موقعيتهايى ايجاد کنيد تا فرزند شما با مشکل روبرو شود و ملزم به تصميمگيرى گردد. در اين شرايط او را بطور غير مستقيم همراهى کنيد و راههاى متفاوت را نشان دهيد، امّا اجازه دهيد که او خود تصميم بگيرد و به حل مشکلش بپردازد. نکتهٔ ظريف اين است که هيچگاه براى نوجوان تصميم نگيريد، بلکه با نوجوان تصميم بگيريد و تا جايى که مقدور است به او کمک کنيد تا او خود تصميم بگيرد. براى مثال نوجوان بايد قادر شود با افراد گوناگون برخورد کند، امّا بهترين آنها را براى دوستى برگزيند.
|
|
|
نوجوان را به داشتن و پذيرفت مسؤوليت تشويق کنيد. هنگامى که فرزند شما خود را در مورد کارها و رفتارهايش مسؤول مىداند، او را تحسين کنيد و از او قدردانى نماييد. در مقابل، زمانى که اعمال غير مسؤولانه از او سر مىزند و به وظايفش عمل نمىکند، در يک فضاى محرمانه و صميمانه با او صحبت کنيد و با دعوت کردن وى به انديشيدن، او را نسبت به پيامدها و نتايج اعمالش آگاه نماييد. به نوجوان گوشزد کنيد که هر کس در مقابل آنچه انجام مىدهد، مسؤول و پاسخگو است.
|
|
پدر و مادر مسؤول هستند کودکِ ديروز، نوجوان امروز و جوان فردا را براى ورود به دنياى بزرگترها آماده کنن. نوجوان شما، روزى شما را ترک مىکند و به دنياى مستقل خود قدم مىگذارد، چقدر او را با واقعيتها آشنا کردهايد؟ چقدر او را مسؤوليتپذير تربيت کردهايد؟ چقدر او را با مسؤوليتهايش آشنا کردهايد؟
|
|
چنانچه نوجوان شما مهارتى را آموخته است، از او بخواهيد به مناسبتهاى گوناگون آن را نشان دهد.
|
|
|
شما به فرزند نوجوانتان چگون نشان مىدهيد که او را دوست داريد؟ زيرا اساس يک رابطهٔ سالم و درست ميان شما و فرزندتان، محبت کردن، دوست داشتن و مبادلهٔ مهر و عطوفت است. يک نگاه محبتآميز يا يک نوازش مهربانانه معجزه مىکند و رفتار نوجوان را به سوى خلاقيت و خير و نيکى تغيير جهت مىدهد. بى شک توجه کردن و محبت کردن يک نياز روانى و يک تقويت کنندهٔ مثبت است. امّا بايد آگاه باشيد که کجا، کِي، به چه ميزان و چگونه از اين تقويت کننده استفاده مىکنيد. بديهى است روش و ميزان محبت کردن مانند استفاده از دارو براى درمان بيمارىهاى جسماني، بايد با سن و ديگر ويژگىهاى فرد تناسب داشته باشد. همان طور که نمىتوان براى همهٔ افراد يک نسخهٔ واحد پچيد، به همهٔ افراد نيز نمىتوان به يک ميزان و به يک طريق واحد محبت کرد.
|
|
بدون شک اگر کودک و يا نوجوان در دوران رشد به قدر کافى دوست داشته شود، ياد مىگيرد که خود و ديگران را دوست بدارد. محبت کردن بايد بدون قيد و شرط باشد تا موجب رشد کودک شود و در درون او امنيت روانى ايجاد کند. به نوجوان اطمينان بدهيد که وجود او را با تمام ويژگىهايش دوست داريد، چه نمرهٔ بيست بياورد، چه نياورد، چ ديپلم بگيرد، چه نگيرد. البته شايان ذکر است که مانند هر امر ديگرى نبايد در محبت ورزيدن به دامن افراط و تفريط افتاد و يا محبت کردن و دوست داشتن فرزند به معناى تسليم شدن به خواستهاى غير منطقى نوجوان تعبير شود و در نتيجه موجب فرزند سالارى گردد.
|
|
|
در کنار تمام اصول برقرارى رابطهٔ انسانى با کودک و نوجوان، اصل قاطع و جدى بودن مطرح مىشود. متأسفانه برخى از والدين با فرزندانشان يا بسيار خشک، رسمى و قاطع هستند و يا بسيار مهربان و نرم. در حالى که معدودى از والدين به موقع مهربان و به موقع قاطع هستند. هرگز قاطع بودن و جدى بودن را با عصبانيت، خشونت و سختگيرى يکى ندانيد. قاطع و جدى بودن شما به رفتار و شيوهٔ برخورد شما و اصول گرايى در امر تعليم و تربيت و رعايت هنجارها و ارزشها در زندگى فردى و خانوادگى مربوط مىشود. بديهى است که خشونت و عصبانيت، شما را از هدفهايتان دور مىسازد. آهنگِ صدا و حالتِ چهرهٔ شما نشان دهندهٔ تمايل و تأکيد شما بر قاطع بودن و در عين حال دلسوزى و مهربان بودن است و همزمان، پىگيرى شما با عمل و رفتار مناسب، جدى بودن شما را نشان مىدهد
|
|
|
مهمترين اصلى که به برقرارى رابطهٔ انسانى ميان شما و فرزند يا فرزندانتان کمک مىکند، اصل صداقت يا صادق بودن در گفتار و رفتار است. فرزندان به سهولت به ميزان صداقت شما با آنها پى مىبرند و ميزان اعتماد خود را به شما، بر جسب آن نتظيم مىکنند. نوجوانان به خوبى متوجه رفتارهاى صادقانه و يا رفتارهاى رياکارانهٔ بزرگترها هستند و با کمال خلوص در جاى خودش به آنها تذکر مىدهند. شايان ذکر است که اعمال ما، چه بخواهيم و چه نخواهيم، زيرا نظر فرزندان ماست و توسط آنان مورد ارزيابى قرار مىگيرد. جوهرهٔ جلب اعتماد، صادق بودن و صداقت داشتن است. رعايت اين اصل مايهٔ استحکام روابط افراد با يکديگر مىشود. هرگز به نوجوان وعده يا قولى ندهيد که نتوانيد به آن عمل کنيد. زيرا حافظهٔ او در اين ارتباط بسيار قوى عمل مىکند و در صورت عدم وفاى به عهد يا قول خود، اين موضوع را با شما در ميان مىگذارد و آن را به نوعى به عنوان عدم صداقت شما تعبير مىکند.
|
|
|
يکى از مؤثرترين روشهاى برقرارى رابطهٔ انسانى با نوجوان، حفظ و تأمين عزت نفس نوجوان است. تحقيقات نشان دادهاند نوجوانى که از عزت نفس يا حرمتِ خود بالايى برخوردار است، بهتر مىتواند زندگى کند، با ديگران رابطه برقرار کند، به پيشرفت تحصيلى نايل گردد و فردى خلاق و پويا باشد. نوجوانى که عزت نفسش حفظ شده است، در رويارويى با مسائل و مشکلات از استوارى و مقاومت بالايى برخوردار است و آسيب پذيرى او کمتر است. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. مجموعهٔ احساسات، عواطف، نگرشها و تجربيات فرد در طول زندگى او، موجب مىشوند که فرد احساس خود ارزشمندى کند، نسبت به خود، ارزيابى مثبت داشته باشد و احساس لياقت و کفايت کند. همهٔ نوجوانان، صرف نظر از سن، جنسيت و زمينهٔ فرهنگي، به حفظ عزت نفس نياز دارند.
|
|
لازمهٔ خلاقيت، پويايي، پيشرفت و حرکت، ارضاى عزت نفس نوجوان است. والدينى که به فرزند نوجوان خود روحيه و اميد مىدهند، توانايىهاى او را تحسين و تمجيد مىکنند، اين نياز را به خوبى در او ارضاء مىکنند و موجب مىشوند که اعتماد به نفس فرزند آنها تأمين شود و فرزند يا فرزندانشان با اطمينان مسير پر نشيب و فراز زندگى را طى کنند و با روحيهاى مقاوم با مسائل و مشکلات و مسؤوليتها مواجه شوند.
|
|
در اين اصل دو تصوير متفاوت از ويژگىهاى نوجوانى که از عزت نفس بالايى برخوردار است در مقايسه با ويژگىهاى نوجوانى که از عزت نفس پايينى بهرەمند است، ارائه مىشود.
|
|
الف: نوجوانى که عزت نفس بالايى برخوردار است.
|
|
- مستقل عمل مىکند ( در مورد استفاده از وقت، پول و لباس ).
|
|
- احساس مسؤوليت مىکند و خود تصميم مىگيرد.
|
|
- به ديگران در صورت لزوم کمک مىکند.
|
|
- به پيشرفتهايش افتخار مىکند و گاهى از خود تعريف مىکند.
|
|
- از تغيير مثبت و نو آورى استقبال مىکند.
|
|
- عواطف و هيجانهاى خود را نشان مىدهد و ابراز مىکند.
|
|
- مسائل و مشکلات و ناکامىها را با شکيبايى تحمل مىکند.
|
|
ب: نوجوانى که داراى عزت نفس پايينى است.
|
|
- فردى متکى است و تصويرى منفى از خود دارد ( نمىدانم، مىتوانم).
|
|
- احساس مىکند که ديگران براى او ارزشى قائل نيستند.
|
|
- در رويارويى با مسائل و مشکلات و ناکامىها احساس درماندگى مىکند.
|
|
- براى ضعفهاى خود، ديگران را سرزنش مىکند و به شانس نسبت مىدهد.
|
|
- زود نا اميد مىشود، بهانه جويى مىکند و نمىتواند انتقاد را بپذيرد.
|
|
- عواطف و هيجانهاى خود را نشان نمىدهد و ابراز نمىکند.
|
|
- به سهولت تحت تأثير ديگران قرار مىگيرد و کارى را چشم بسته انجام مىدهد.
|
|
|
نوجوان نياز به آرامش دارد. نوجوان نياز دارد که پدر و مادرى با عواطف کم و بيش پايدار داشته باشد، هر قدر روابط پدر و مادر با يکديگر و روابط پدر و مادر با نوجوان از ثبات و استحکام برخوردار باشد، نوجوان احساس آرامش بيشترى مىکند. زمانى که پدر و مادر بر اساس اصل ثبات عاطفى با فرزندان خود رابطه برقرار مىکنند و داراى شخصيت سالم و استوارى هستند، نوجوان بهتر مىتواند روى آنها حساب باز کند و مطمئنتر به آنها تکيه نمايد.
|
|
در مقابل، در خانوادههايى که پدر و مادر از نظر عاطفى متزلزل، ناپايدار و به اصطلاح دمدمى مزاج هستند، نوجوان قادر نيست به آنها تکيه کند و در نتيجه تلاش مىنمايد پناهگاه ديگرى جست و جو کند و به محلِّ امن يا شخصِ امن ديگرى پناه ببرد. براى مثال، در خانوادههايى که پدر معتاد است، بين پدر و مادر در اکثر مواقع دعوا و کتککارى است، پدر و مادر و نوجوان ( مثلث مقدس ) متزلزل مىشود و بذر اضطراب و تعارض در درون نوجوان کاشته مىشود.
|