|
|
شما در امر تربيت و تعليم فرزندتان چگونه عمل مىکنيد؟ آيا گاهى بسيار سختگير و گاهى بسيار سهلگير هستيد؟ نوجوان در اين دوره گاهى مىخواهد بطور افراطى خود را با محيط سازگار کند و گاهى در انديشهٔ اين است که بطور تفريطى محيط را با خود سازگار نمايد. نوجوان گاهى گوشهگير مىشود و کّنج عزلت انتخاب مىکند و گاهى به رفاقت و دوستى با ديگر نوجوانان رو مىآورد و دوستى آنها به شيفتگى و وابستگى تبديل مىشود. سؤال عمده اين است که آيا شما هم در مقام پدر و مادر به دامن افراط و تفريط مىافتيد؟ يا اينکه تلاش مىکنيد نوجوان را به سوى اعتدال هدايت کنيد؟
|
|
برخى از افراد توصيهٔ با فرزندان خود دوست شويد را به درستى نفهميدهاند و دچار سوء تعبير شدهاند. آنها فکر مىکنند براى دوست و نزديک شدن با نوجوان بايد با او همصدا و همرنگ شوند و هر چه او خواست، آنها هم بخواهند و بدون قيد و شرط با همهٔ خواستهاى وى موافقت کنند. در حالى که اين شيوهٔ دوست شدن درست نيست و بايد نوجوان را با اصول، ارزشها، هنجارها، قواعد و واقعيتها آشنا کرد و دست او را گرفت و به سوى حقايق هدايت نمود.
|
|
سعى کنيد با نوجوان بر اساس اصل اعتدال رفتار نماييد. ضمن آنکه به رعايت مقررات و انضباط تأکيد مىکنيد و از فرزندتان مىخواهيد در عمل به آنها پاىبند باشد، در صورت نياز از اجراى مستبدانهٔ آنها صرف نظر و اغماض کنيد و دامن اعتدال را از دست ندهيد. گاهى اوقات نوجوان در مقابل انضباط شديد مقاومت مىکند و تمايل به سرپيچى و نافرمانى از خود نشان مىدهد. در اين شرايط بايد از خود نرمش نشان دهيد، به ريشهيابى اين گونه رفتارها بپردازيد و با اغماض و سعهٔ صدر با او ببرخورد کنيد.
|
|
|
تفاوتهاى موجود در انسان بيانگر اين نکته است که پدر و مادر بايد با فرزندان خود مطابق روحيه، علايق و ويژگىهاى او رفتار کنند و هرگز توانايىها و ناتوانىهاى کودکى را با کودک ديگر يا نوجوانى را با نوجوان ديگر مقايسه نکنند. زيرا مجموعهٔ عواملى که از بدو انعقاد نطفه تا زمان حيات فرد در فرايند رشد و تحوّل او در ابعاد گوناگون دخالت داشته يا دارند، متفاوت است. متأسفانه اکثر پدران و مادران، فرزندان نوجوان خود را با يکديگر، با دوستان و خويشاوندان مقايسه مىکنند و بدين ترتيب مىخواهند آنها را به فعاليّت بيشتر تحريک کنند. در حالى که اين روش درست نيست و نتيجه معکوس حاصل مىشود و بايد از مقايسهٔ فرزندان يا فرزندان خود اجتناب کنيد. نوجوان غرور خاصى دارد و نزد برادر يا خواهر و يا همسالان خود داراى آبرو و احترام ويژهاى است. لذا هنگامى که او را با کس ديگرى مقايسه مىکنيد ( به طور معمول مقايسه بر اساس ناتوانىها و ضعفها صورت مىگيرد)، در واقع اصل تفاوتهاى فردى را ناديده مىگيريد، غرور او را مىشکنيد و توانايىهاى او را مورد غفلت قرار مىدهيد. اغلب اوقات هدف از مقايسه کردن، طرح ناتوانىهاى فرد و تحقير و سرزنش کردن اوست.
|
|
|
گاهى پدران و مادران، پدربزرگها و مادربزرگها به زمان و عصر خود اشاره مىکنند و بىتوجه به مقتضيات زمان و مکان تأکيد مىکنند که ما وقتى به سن شما بوديم، اين گونه رفتار مىکرديم، اين گونه لباس مىپوشيديم، اين گونه زندگى مىکرديم و نظاير آن و از فرزندان و يا نوههاى خود انتظار دارند آنها هم همان گونه رفتار کنند، همان گونه لباس بپوشند و همان طور زندگى کنند. در چنين شرايطى اين سؤال مطرح مىشود که آيا اين شيوهٔ برخورد، به برقرارى رابطهٔ انسانى و سالم منتهى مىشود؟ يا اينکه بين پدران و مادران و نسل جوان فاصله ايجاد مىکند؟
|
|
متأسفانه گاهى اوقات پدران و مادران نظرها، رغبتها و علايق خود را به فرزندان تحميل مىکنند و حتى بدون توجه به سن و موقعيت آنان، رنگ و مدل لباس براى آنها انتخاب مىنمايند. در چنين موقعيتي، بروز رفتارهايى از قبيل لجبازي، مقاومت منفى و سرکشى قابل پيشبينى است.
|
|
|
يکى از ويژگىهاى دوران نوجوانى و جواني، تلاش براى کسب هويت و شناخت هويت واقعى خود است. نوجوان همه چيز مىخواهد، امّا دقيقاً نمىداند چه چيزهايى بايد بخواهد. نوجوان در جست و جوى نام است و مىخواهد خود را بشناسد و بشناساند. از اين رو کوچکترين بىتوجهى به نوجوان، آغاز يک انحراف است. اريک اريکسون ( نوردبى و هال، ۱۳۶۹) بر اين باور است که در دورهٔ نوجواني، فرد حسى از هويت خود به عنوان يک انسان منحصر به فرد را تجربه مىکند. نوجوان از اين نکته آگاه مىشود که ويژگىهاى خاص خود، سليقهها و آرزوهاى خاص خود را دارد. اين دوره، زمان آن است که مشخص شود او کيست و چه مىخواهد باشد. نوجوان نياز دارد هويت مشخصى از خود به دست آورد تا بتواند به عنوان فردى يکتا به زندگىاش جهت دهد، احساس ارزشمندى کند، از وابستگىها رهايى يابد و بالاخره براى استقلال مالي، تحصيل، شغل، ازدواج و آيندهٔ خود برنامهريزى کند.
|
|
کسب هويت، به خودى خود، امر بزرگى است و نوجوان را با فشارهاى گوناگون روبرو مىسازد. نوجوان در سنين دبيرستان بر اثر ظهور علايم ثانويه جنسى و بروز تغييراتى در وضعيت جسمانى او ( مانند دو رگه شدن صدا، رشد قد، رشد پستانها در دختران و رويش مو در صورت پسران)، دچار آشفتگى و بحران هويت مىشود. در اين وضعيت گاهى نوجوان از خانواده جدا و به سوى دوستان و گروه همسالان کشيده مىشود. نوجوان در اين زمان نياز به تعلق داشتن به گروه و نياز به پذيرفته و تأييد شدن را بطور شديد بيشتر از هر زمان ديگر احساس مىکند. از اين رو براى ارضاى اين گونه نيازها، به راحتى با گروه مورد نظرش همنوايى مىکند، هنجارهاى گروه مورد نظرش را مىپذيرد و در لباس پوشيدن، آرايش مو، رفتار، زبان و عقايد از آن گروه تقليد مىکند ( کلمز و همکاران، ۱۳۷۳).
|
|
در اين دوره، نوجوان فکر مىکند هيچ چيز ندارد، امّا همه چيز دارد، در رويا زندگى مىکند، اميال زودگذر دارد و به آنچه ندارد مىانديشد، نه به آنچه دارد. از اين رو نوجوان، با جدىترين بحرانها روبرو است. اين بحرانها به قدرى جدى هستند که برخوردهاى افراطى يا تفريطى والدين و يا عدم برقرارى رابطهٔ درست با نوجوان ( مسخره، طرد و تحقير کردن) پيامدهاى نامطلوبى به دنبال خواهد داشت. در اين وضعيت که نوجوان مادر و پدر خود را امين نمىداند و کانون خانواده براى او پناهگاهى امن نيست، احتمال دروغگويي، پنهانکاري، فرار از خانه، پناه بردن به کانون، شخص و يا گروه ديگرى وجود دارد. زيرا چنين نوجوانى احساس انزوا و طرد شدگى مىنمايد، احساس مىکند قادر به انجام دادن کارى نيست و در خانواده و جامعه جايگاهى ندارد. در اين حالت نوجوان احساس مىکند که در گذشته پدر و مادرش او را فريب دادهاند و در نتيجه کاخ باورهايش فرو ريخته و از اينکه به خانوادهاش نزديک شود، بيم دارد، تا مبادا مطرود شود.
|
|
بالاخره چنين نوجوانى سرکش و پرخاشگر مىشود و تشويقها و ارزيابىهاى مثبت پدر و مادر را رد مىکند و بىارزش مىداند. البته گفتنى است که گاهى اوقات اين گونه نوجوانان و جوانان دچار سر درگمى و عدم اطمينان نسبت به خود مىشوند و مدام از ديگران انتظار دارند که آنان را تأييد و تحسين کنند و يا در همهٔ امور آنان را راهنمايى نمايند. گاهى نوجوان، فکر مىکند همه چيز را مىداند، امّا دقيقاً چيزى نمىداند و بىتجربه است و نياز به راهنمايى و همراهى ديگران دارد. در اين شرايط بحراني، پدر و مادر وظيفه دارند با رعايت اصول برقرارى رابطهٔ انساني، با شکيبايى و بردبارى با فرزند نوجوانشان رباطه برقرار کنند و با او مدارا نمايند تا نوجوان به سلامت اين دوره را پشت سر گذارد و آن را طى کند. به نوجوان بايد کمک کرد تا خويشتن خويش را همانطور که هست، ببيند و بپذيرد و به خودشناسي لازم نايل گردد.
|
|
| توجه به نيازهاى همه جانبه
|
|
سلامت روانى و جسمانى نوجوان در سايهٔ توجه به نيازهاى همه جانبهٔ او تأمين مىشود. خانوادهاى که به تأمين نيازهاى همه جانبهٔ اعضاى خود مىانديشد، رشد همه جانبهٔ آنان را موجب مىشود و افراد رشيد ( رشد يافته از تمام جنبهها) به جامعه عرضه مىکند. پدر و مادر موظف هستند همان قدر که به نيازهاى جسمانى فرزندشان اهميت مىدهند ( مانند غذا و لباس )، به نيازهاى روانى آنها نيز توجه کنند. عدم توجه به نيازهاى روانى فرزندان، موجب عدم تعاول روانى مىگردد و در نتيجه احتمال بروز اختلالهاى روانى و عاطفى وجود خواهد داشت.
|
|
نوجوان بطور معمول نيازش را بطور مستقيم ابراز نمىکند. شما بايد از رفتار او به نيازهايش پى ببريد. براى مثال نوجوان گاهى خواهر يا برادر کوچکتر را اذيت مىکند، وقتش را به بطالت مىگذراند و رفتارهايى براى جلب توجه از خود نشان مىدهد. در اين شرايط با دقت به حرفهايش گوش بدهيد و با نگاه با او ارتباط برقرار کنيد. در اين باره بايد تأکيد کرد که اجازه دهيد نوجوان با شما درددل کند و حرف بزند.
|
|
يکى از نيازهاى روانى هر انسان، نياز به محبت است. پدر و مادر آگاه، از مهر ورزيدن، دريغ نمىکنند و به اهميت محبت به عنوان غذاى روحى توجه دارند. آنها مىدانند که اگر نيازهاى روانى نوجوان برآورده نشود، تعادل روانى او مختل مىگردد و چون انسان موجودى محبت جو است براى ارضاى اين نياز به شخص يا مکان ديگرى پناه مىبرد. نوجوان بايد احساس کند که پدر و مادرش او را دوست دارند. ابراز محبت با بيان کلماتى ساده امّا به گرمي، مانند پسرم يا دخترم دوستت دارم. من وجود تو را دوست دارم، تو پسر يا دختر خوبى هستي صورت مىگيرد. البته ممکن است نوجوان در مقابله اين گونه رفتارها واکنشى تمسخرآميز از خود نشان دهد، ولى اطمينان داشته باشيد که نوجوان به ابراز محبت از طرف والدين نياز دارد و از آن لذّت مىبرد.
|
|
|
خانوادهٔ سالم و با نشاط، خانوادهاى است که ميان اعضاى آن همدلى و همفکرى و همکارى و هماهنگى وجود دارد و اعضاى خانواده در کنار هم احساس امنيت و آرامش مىکنند.
|
|
اگر مىخواهيد به عنوان پدر يا مادر، خودتان را ارزيابى کنيد و مورد بررسى قرار دهيد که تا چه ميزان با فرزندتان همدل و همفکر هستيد، به اين سؤالها پاسخ دهيد: آيا با فرزندتان زبان مشترک، فکر مشترک و احساس مشترک داريد؟ آيا فرزند شما، زبان شما را مىفهمد؟ آيا شما، زبان فرزندتان را درک مىکنيد؟ آيا فرزندتان، شما را محرم و امين خود مىداند؟
|
|
البته شايان ذکر است که همدلى و همزبانى با نوجوان، به معناى تسليم شدن به تمام خواستها و تقاضاهاى او نيست. مسألهاى که امروزه برخى از خانوادهها از آن رنج مىبرند، مسأله فرزند سالاري است که بر اثر محبت بيش از حد و توجه بيش از حد حاصل مىشود.
|
|
همزبانى با نوجوان به معناى شناخت زبان و منطق او و برقرارى ارتباط بر اساس ويژگىهاى شناختى و عاطفى است.
|
|
| هماهنگى و همکارى عاملان تربيتى
|
|
در نظام آموزش و پرورش يک جامعه بطور اعم و در نظام تعليم و تربيت يک خانواده به طور اخص، بايد ميان کليهٔ عاملان تربيتى و تعليمى همدلي، همفکري، همکارى و هماهنگى وجود داشته باشد. رشد سالم و مطلوب در يک فضاى هماهنگ صورت مىگيرد. در خانوادههايى که بين پدر و مادر هماهنگىهاى ضرورى در امر تربيت و تعليم فرزندان وجود ندارد، براى مثال مادر، پدر را تحقير مىکند و يا پدر، با مادر مخالفت مىکند، درون فرزندان سرشار از تعارضها و کشاکشهاى روانى است. در چنين شرايطى نوجوان نمىتواند به حيات سالم خود ادامه دهد و دچار اضطراب و نا امنى مىشود.
|