|
|
|
جامعهشناسان اتفاقنظر دارند که منشاء و پيدايش کلى نهادها مانند آداب و رسوم که در حقيقت منابع اصلى نهادها به شمار مىروند، نامعلوم است و بهدرستى نمىتوان منشاء کلى نهادها را تعيين کرد. آنها معتقد هستند که نهادها بدون طرح و نقشه قبلي، خودبهخود، بهتدريج و بهمرور زمان شکل گرفته و از ساده به پيچيده تکامل پپدا کردهاند. مثلاً: سامنر عقيده دارد که آداب و رسوم اجتماعى که تشکيلدهندهٔ نهادها هستند، خودبهخود و بهطور ناآگاه بهوجود مىآيند و شباهتى بعد ممکن است آن را بهمنزلهٔ پديدههائى مبتنى بر وجود طرح و نقشه قبلى بدانند.
|
|
'باتومور' (T.B.Bottomor) هم مانند سامنر معتقد است که تبعيت از آداب و رسوم به نحوى صورت مىگيرد که تقريباً خود به خود بهنظر مىرسد. بهنظر او اينگونه اطاعت کاملاً خودبهخودى از آداب و رسوم، بيشتر با توسل به نيروهاى عادت تبيين شده است.
|
|
سامنر مىگويد: انسان بايد زندگى کند و اولين قدم در زندگى عمل کردن است نه فکر کردن.
|
|
عمل يعنى اقدام و رفتار، به عقيدهٔ او انسان از روزى که شروع به زندگى کرده است، اعمالى را از خود بروز داده و به مرور زمان ياد گرفته که چه عواملى و چه روشهائى براى 'يادگرفتن' منطقىتر و مفيدتر است. در نتيجه، سلسله رفتارهائى که براى ادامهٔ حيات شايستهتر و مناسبتر بودهاند به تدريج در آداب و رسوم که تشکيلدهندهٔ نهادها هستند جا افتادهاند.
|
|
هانرى مندراس نيز معتقد است که 'نهاد مجموعهاى از هنجارها يا سيستمى از هنجارها است' . از نظر جامعهشناسان و مردمشناسان نهادها، منشاء اجتماعى داشته، ريشه آنها را بايد در درون جامعه جست. در ميان نهادها شايد بتوان گفت نهاد دين، منشائى وراى منشاء اجتماعى دارد و جامعهاى را نمىتوان پيدا کرد ک به نوعى دين و مذهب نداشته باشد.
|
|
بهعنوان مثال: ساموئل کنيگ مىنويسد: کليه جوامع بشرى داراى نوعى مذهب بودهاند، بهنظر او گرچه نژادشناسان و جهانگردان و مبلغان اوليه، طوايفى را نام مىبرند که کيش و مذهبى نداشتهاند، ليکن بعداً معلوم شد که گزارش آنان مبنائى ندارد و قضاوت آنها تنها ناشى از آن بوده که گمان مىبردند. مهذب اين طوايف بايد شبيه به مذهب ما باشد ...
|
|
همچنين جامعهشناسان به دقت اين موضوع را بررسى کرده و به اين نکته برخورد کردهاند که اساساً در جهان طايفهاى و جامعهاى بدون معتقدات و آداب و رسومى که در واقع کيش و مذهب به شمار مىرود وجود ندارد. امروز در سرتاسر جهان نه تنها مذهب وجود دارد، بلکه تحقيقات دقيق نشان مىدهد که طوايف اوليه بشر نيز داراى نوعى مذهب مىباشند.
|
|
بهطور کلى خانم 'روث بنديکت' (Ruth Benedict) در کتاب مردمشناسى خود خاطرنشان مىکند، مذهب يک پديده بهخصوص و مستقل از نهادهاى اجتماعى ديگر بشر است. زيرا مىتوان گفت کليهٔ نهادهاى ديگر بشر از نيازمندىهاى حيوانى و خصايص جسمانى وى سرچشمه مىگيرند. چنانکه سازمانهاى اجتماعى هر قدر هم متفاوت باشند متکى بر کيفيات جسمانى از قبيل: جنس و تولد و تناسل و زندگى اجتماعى هستند. سازمانهاى اقتصادى نيز از نياز انسان به خوراک ريشه گرفته ليکن بسيار دشوار است که پايه مذهب را در زندگى حيوانى افراد قرار داد. و نيز معلوم نيست بر کدام يک از خصايص بشرى استوار گرديده است.
|
|
|
جامعهشناسان با آنکه درباره منشاء کلى نهادها (همانطور که گفته شد) اتفاقنظر دارند، راجع به علل بهوجود آمدن، اين نهادها هم رأى نيستند. معهذا اغلب جامعهشناسان معتقد هستند که نهادها بر اثر نيازمندىهاى افراد يک جامعه ظهور و بروز پيدا مىکند و دوام مىآورد. البته اين ضرورت در هر مورد و در هر جامعهاى يکسان نيست. ليکن مسلم است تا نيازى نباشد، نهاد نمىتواند بهوجود آيد و دوام يابد. مثلاً خانواده نهادى است که ادامه حيات بشر بدان بستگى دارد. حال آنکه، تئاتر، سينما، پارک يا کلوپهاى تفريحى بر اثر نياز انسان به تفريح و گردش بهوجود آمدهاند.
|
|
نهادهائى که از اين منافع پديد آمدهاند عبارت هستند از:
|
|
- نهاد اقتصادى و سياسى که براى تنظيم امور خواربار، و تهيه مواد غذائي، پوشاک، مسکن، مالکيت، درجهبندى طبقات اجتماعى و وضع قوانين و مقررات و... شکل گرفتهاند.
|
|
- نهاد خانواده و ازدواج نيز براى تنظيم رفتار جنسى و زناشوئي، ازدواج، طلاق و آموزش جوانان و نگهدارى کهنسالان بهوجود آمده است.
|
|
- نهاد هنري، فکرى و تفريحى که بهوسيله رقص، کار، شعر، هنر، فلسفه، علم، فعاليتهاى اجتماعى ديگر چون بازى و تفريح انجام مىگيرد ميل به لذتجوئى را ارضاء مىکنند.
|
|
- نهاد دينى نيز نيازهاى معنوى و روحى و حل برخى از مشکلات و مسائل زندگى انسانها را پاسخگو مىباشد و مرتفع مىسازد.
|
|
بهنظر ساموئل کنيگ: چهار نفع مهمى را که در بالا از آن نام برديم، عملاً در پيدايش کليه 'نهادها' نقش اساسى داشته است. البته بهتدريج که جوامع پيشرفت مىکنند منافع و نيازهاى نوينى پديد مىآيند. ليکن همه اين منافع مشمول همان طبقهبندى منافع و نيازهاى اساسى مىگردند.
|