|
|
شواهد موجود، حاکى از آن است که اختلاف اپيدميولوژيک يا پاتوژنيک مهمى بين ويبريوکلراى سروتيپ O139 و O1 وجود ندارد، ولى با اين وجود باتوجه به عدم ايمنى قبلي، نسبت به اين سروتيپ نوظهور در مناطق آندميک، برخلاف انتظار قبلي، ميزان موارد بيمارى در بين بزرگسالان، بيشتر مىباشد و شايان ذکر است که مقاومت اين سروتيپ در مقابل کوتوريموگزازول و فورازوليدون نيز بهاثبات رسيده است. اين سروتيپ که براى اولينبار در سال ۱۹۹۲ در هندوستان باعث ايجاد همهگيرى وسيعى گرديد، در سال ۱۹۹۳ در ۷ کشور آسيائي، يافت شد و بعيد نيست که بسيارى از موارد ديگرى که طى آن سال از آسيا به سازمان جهانى بهداشت گزارش شده است، از همين سروتيپ باشد و همچنين ممکن است اين سروتيپ آغازگر هشتمين پاندمى وبا باشد ولى همانگونه که درقبل نيز اشاره شد، روند رو به پيشرفت آن در سال ۱۹۹۵ متوقف شده و موارد گزارششده محدود به ميانمار بوده است و در سال ۱۹۹۷ نيز موارد معدودى از آن گزارش شده است.
|
|
- وضعيت بيمارى در ايران طى نيمقرن گذشته:
|
اولين اپيدمى التور در سال ۱۳۴۴ در ايران بهوقوع پيوست و از آن پس بيمارى در کشور ما حالت بومى به خود گرفت و همهساله مواردى از آن بصورت تکگير در کانونهاى پراکنده و هر چندگاه يکبار بصورت همهگيرىهاى کوچک و بزرگ بروز مىکند.
|
|
اين بيمارى از اپيدمى سال ۱۳۴۴ تاکنون ۹بار بهاوج رسيده که عبارتند از:
|
|
سال ۱۳۴۹، ۶۶۳/۹ مورد؛ سال ۱۳۵۴، ۹۶۶/۲ مورد؛ سال ۱۳۵۵، ۱۰۰/۲ مورد؛ سال ۱۳۵۶، ۸۳۶/۱۰ مورد، سال ۱۳۵۸، ۱/۸۵۶ مورد؛ سال ۱۳۶۰، ۱۰۷/۶ مورد، سال ۱۳۶۴، ۸۸۸/۱ مورد، سال ۱۳۶۷، ۴۸۵/۲ مورد؛ سال ۱۳۶۸، ۲۲۰/۵ مورد.
|
|
همچنين طبق آمار رسمى که در سال ۱۹۹۸ به سازمان جهانى بهداشت، ارائه شده است، در سال ۱۹۹۷ (۱۳۷۶ شمسي) موارد ثابتشدهٔ وبا در سطح کشور، بالغ بر ۱۰۶/۱ مورد بوده است. (طى طغيان بيمارى در سال ۱۳۷۷ بيش از ۱۰/۰۰۰ مورد).
|
|
نوع عامل بيمارىزا در سالهاى ۴۶-۱۳۴۴ اگاوا، سه سال بعد اينابا و تا سال ۱۳۵۶ بهطور متناوب اينابا و اگاوا و از آن سال به بعد، اگاوا بوده است.
|
|
بيماري، همهساله در بسيارى از استانهاى کشور، به صورت تکگير گزارش مىشود، بهطورى که در بعضى از مناطق، همهساله، مواردى وجود دارد و در بعضى از مناطق ديگر همهگيرىهائى رخ مىدهد. اين استانها عبارتند از تهران، آذربايجان شرقي، خوزستان، خراسان، سيستان و بلوچستان، اصفهان و کردستان. بيمارى وباى التور، بيشتر در شهرها اتفاق مىافتد و ميزان مرگومير آن طى همهگيرىهاى ۲/۱% مىباشد. روند ۲۵ ساله وبا در ايران در نمودار روند ۲۵ سالهٔ وبا در ايران ملاحظه مىشود.
|
|
برسىهاى انجامشده در مورد همهگيرىهائى که تاکنون در کشور اتفاق افتاده است، نشان مىدهد که منشاء تمامى اين اپيدمىها آلودگى منابع آب آشاميدني، بهوسيله فاضلاب
بوده است. بهعبارت ديگر، اپيدمىها در مناطقى اتفاق مىافتد که از نظر بهداشت آب و فاضلاب ضعيفتر هستند و اين واقعيت را حتى در تاريخ پزشکى ۱۷۰ سال گذشتهٔ کشور نيز مىتوان ملاحظه
کرد.
|
|
| اشارهاى به تاريخچهٔ وبا در ايران طى قرون سيزده و چهارده هجرى
|
|
در پائيز سال ۱۲۰۱ همهگيرى شديد وَبا در سواحل خليجفارس بهوقوع پيوست. در تابستان ۱۲۱۴ وباى آسيائى حادث شد، ولى خوشبختانه بسرعت متوقف گرديد. در تابستان ۱۲۴۰ وبا از مشهد آغاز شد و در آنجا تعداد تلفات به روزى ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفر مىرسيد. مرگ جلالالدوله پسر شاه و حاکم خراسان، دولت را به شدتِ اين بيمارى واقف ساخت. شاه بههمراه همسران خود و خواجگان دربار، به خارج از شهر گريخت و اولياء امور بهداشتى تهران نيز اقدامى براى جلوگيرى از پيشرفت بيمارى انجام ندادند.
|
|
|
|
|
در شهريورماه، کاروان بزرگى شامل ۵۰۰۰ نفر زَوار از مشهد به تهران رسيد. هرچند اين جمعيت از محلى مىآمد که 'وبا' در آنجا شايع بود و با اينکه معلوم بود تمامى آنها به عامل اين بيمارى آلوده هستند، هيچنوع اقدام احتياطى قبل يا بعد از رسيدن آنها به تهران از طرف اولياء امور محلي، انجام نپذيرفت. در نتيجه، دو روز بعد، وبا در تهران شايع شد و در محلههاى فقيرنشين شهر منتشر گرديد. با وجود اينکه اعتضادالدوله سرفرماندهٔ هنگ توپخانه و چندين نفر از کشاورزان روستاهاى روس و انگليسنشين قلهک و زرگنده دراثر بيمارى دَرگذشتند، ولى نسبت تلفات چندان زياد نبود.
|
|
در ۱۲۴۸ وبا در اصفهان بروز کرد و از آنجا به شيراز منتشر گرديد. بهطورى که گفته مىشود در شيراز بيش از ۲۰۰۰ نفر در اثر آن هلاک شدند و سرانجام بيمارى به خليجفارس رسيد و موضوع، مورد توجه حکومت هندوستان قرار گرفت. بندر بوشهر همچنان که انتظار مىرفت شهر ناسالمى بود، زيرا از قوانين بهداشتى محروم، از اصول قرنطينه بىبهره و بندر در حال ويرانى و محتاج بود. محوطهٔ اطراف ديوارهاى شهر به عنوان مستراح روباز مورد استفاده قرار مىگرفت و جريان آب دريا که از شکافها و درزهاى کنار دريا نفوذ مىکرد، آن را بصورت يک باتلاق بيمارىزا درمىآورد. تعداد مبتلايان به وبا روزبهروز بيشتر مىشد. وحشت و هراس همهجا را فراگرفته بود و مردم از دستزدن و دفنکردن جسد مردگان خود امتناع مىورزيدند. وبا از بوشهر در سراسر نقاط ساحلى منتشر شد و بغداد که از يکطرف بهوسيله هجوم زايران از تهران و از طرف ديگر با مراوده و ارتباط با نقاط ساحلى تهديد مىشد، بزودى به اين بيمارى آلوده گرديد. مقررات قرنطينه در ايران ضعيف و در بغداد بدتر از آن بود، اقدامى که در اين مورد انجام شد اين بود که در خارج شهر محلى که در حدود هزار نفر جا مىگرفت در نظر گرفته شد، ولى چون تعداد زايرانى که همهماهه براى زيارت به کربلا مىآمدند، در حدود دههزار نفر مىشد، اين محل گنجايش کافى نداشت. تا اينکه دورهٔ اين بيمارى در زمستان، خاتمه پذيرفت و وقتى که شاه در بهار ۱۲۴۹ خواست به زيارت کربلا برود، از نظر طبى و بهداشتى ممانعتى وجود نداشت، ولى در سال ۱۲۵۰ طولى نکشيد که بيمارى حصبه نيز شيوع يافت و آنهائى که از گرسنگى و وبا جان سالم بهدر برده بودند، قربانى اين بيمارى تازه گشتند.
|
|
سال ۱۲۵۴ ديفترى در تهران، وبا در افغانستان و سيستان و طاعون در عراق، حادث گرديد.
|
|
در خردادماه سال ۱۳۱۰ وباى خفيفى در حدود رفسنجان که در شمال بندرعباس قرار گرفته پيدا شده بود، ولى بههر حال بندرعباس منطقه آلوده اعلام نگشته بود. در بصره يا سراسر عراق از
۱۳۰۶ بهبعد هيچ موردى از بيمارى وبا ديده نشده بود.
|