|
| مقايسه تبليغ و منابع اطلاعاتى انتشاراتى
|
|
اگر 'تبليغات' و 'تعليمات' دو نقطهٔ انتهائى يک مدرج باشند، انتشارات در بين اين دو نقطه قرار مىگيرد. در 'تبليغ' پيامدهنده بهسوى پيامگيرنده مىرود و در 'تعليم' پيامگيرنده بهسوى پيامدهنده مىرود و در 'نشر' پيامدهنده و پيامگيرنده هر دو بهسوى يکديگر قدم برمىدارند. دقيقاً بهدليل همين نزديکى کار نشريه به کار تبليغ است که در صورت وجود يک برنامهريزى مشخص انتشارات مىتوانند جزء بدنهٔ عمومى نظام تبليغ محسوب شوند. چنين برنامهريزى امروز در کشور صنعتى به چشم مىخورد. آموزههاى مشترک و خط مشى مشترک در عين نمود اجتماعى متفاوت از خصوصيات نظام چند پهلو و چند بُعدى تبليغات جهانى امپرياليستى است.
|
|
امروز ايجاد شبکههاى بينالمللى انتشاراتى که صرفاً جنبهٔ تبليغاتي-سياسي- فرهنگى (به معنى فرهنگزدائى کشورهاى زير سلطه) دارند از کارهاى مشخص استعمار فرهنگى است، نظير ايجاد شبکهٔ انتشارات فرانکلين در ايران (قبل از انقلاب)، افغانستان، و جاهاى ديگر و انتشارات دانش نو (با مشارکت بانک صنعت و معدن، صدا و سيما و غيره و همکارى شرکاى آمريکائى در تهران در قبل از پيروزى انقلاب)، انتشارات گوتمبرگ و غيره. همچنين است شبکهٔ پيچيدهٔ انتشارات الحادى که با روشهاى مشابه و همانند در سراسر کشورهاى زير سلطه دستاندرکار نشر فرهنگ ترجمه و تخريب هويت ملى و تجزيهٔ ارادهٔ ملى کشورهاى جهان سوم هستند.
|
|
مؤسسات پژوهشى و انتشاراتى در معمول مىکوشند تا در مورد انتشار مطالب موردعلاقهٔ خود اقدام کنند. آموزههاى آنها کمتر جنبهٔ فراگير و ملى دارد و تنوع در اين آموزهها متناسب با خواستهاى متنوع مردم نيست، درحالىکه در تبليغات بايد پيامها جنبهٔ فراگير داشته و متناسب با خواستهاى متنوع جامعه باشد. چنين الزامى در کار انتشارات وجود ندارد.
|
|
|
سازمانهاى خدماتى مىکوشند خدمات اجرائى خود را به مردم ارائه دهند، در حالىکه ملزم به آموزش روشهاى اجرائى به افراد ذينفع نيستند. شهردارىها، واحدهاى خدمات بهداشتي، ارگانهاى انتظامى و قضائى هريک نوعى خدمات را به جامعه ارائه مىدهند. پيشرفت کار ارگانهاى اجرائى تا حد قابل وصفى در گرو ترکيب توجه تبليغات با برنامههاى خدماتى است. بهعبارت ديگر، سازمانهاى خدماتي، خدمات را به جامعه ارائه مىکنند در حالىکه تبليغات بايد راه استفاده از اين خدمات را براى مردم مشخص و تبيين کند. کار تبليغ داراى طبيعتى آموزشى است. با استفاده از روشها و قالبهاى تبليغى افراد جامعه در يک فرآيند فراگيرى قرار مىگيرند و متناسب با آن وارد عرصهٔ عمل مىشوند و يا حداقل توجه و علاقهٔ آنها به يک واقعيت جلب مىشود. نحوهٔ عمل سازمانهاى خدماتى و يا اجرائى غير از اين است. اين نوع سازمانها مىکوشند خدمات اجرائى خود را ارائه دهند بدون اينکه الزامى داشته باشند روشهاى اجرائى آنها را به افراد ذينفع بياموزاند. در حالىکه تبليغات در جهت آموزش و انگيزش مردم در راستاى برنامههاى رشد و توسعهٔ ملى حرکت مىکند و عملکرد آن جنبهٔ اجرائى خدماترسانى ندارد.
|
|
| مقايسه تبليغ و سازمان تحقيقاتى
|
|
نظام تبليغى خود فىنفسه يک سازمان تحقيقاتى و پژوهشى نيست اگرچه ممکن است در پارهاى موارد هستههاى تحقيقاتى در داخل نظام تبليغى تشکيل شود. ولى به هر حال، تبليغ رابطى است که نتايج حاصل از پژوهش و تحقيق نهادهاى تحقيقى را در آموزههاى خود بهکار مىگيرد. از طرف ديگر مؤسسات تحقيقى نيز ملزم به تبليغ دستاوردهاى پژوهشى خود نيستند و نشر و گسترش نتايج حاصل از تحقيقات را بهعهدهٔ مؤسسات و نهادهاى تبليغى واگذار مىکنند. بنابراين، بايد گفت تحقيق و تبليغ مکمل يکديگر و لازم و ملزم همديگر هستند.
|
|
| مقايسه تبليغ و نهادهاى اجتماعى فرهنگى و مذهبى
|
|
نهادهاى اجتماعى فرهنگى و مذهبى نظير مساجد، تکايا، انجمنهاى علمى و ادبى اگرچه مىتوانند در حوزهٔ تبليغات عمومى نظام مطرح باشند، ولى فراگيرى دايرهٔ نفوذ پيام آنها در گرو هماهنگى با ارگانهاى رسمى تبليغاتى است. پيوستگى اين نهادها با نظام تبليغ سبب رشد متقابل آنها و افزايش راندمان و کارآئى آنها در جهت تنفيذ پيام در سطح جامعه خواهد شد.
|