|
|
| رفتار (Verhalen - behavior)
|
|
مجموعه کنشها و فعاليتهاى ممکن در موجودات زنده و انداموارهها، در اين ميان بايد به رفتارهاى آشکار (Overt behavior) و مخفى (Covert behavior) فرق گذاشت. از جمله محرکهاى رفتاري، انگيزههاى درونى (عضوى - Organismische) و انگيزههاى بيرونى (Stimuli) قابل ذکر هستند. اما از نظر جامعهشناسي، رفتار اجتماعى مهم است؛ چرا که مىتوان آن را بهصورت اجتماعى شکل داد و مرتب کرد. آنچه در اينجا بحثانگيز است اين است که آيا آن مفهوم رفتارى که از خود رفتار الهام گرفته باشد، امرى ثمربخش است يا نه. اين امرى است که بهخصوص وقتى مىتواند مورد ترديد قرار گيرد که الگوى ناب انگيزه - بازتاب اساس بررسى باشد.
|
|
|
رفتار هدفمند، قصدآميز و مفهومدار انسانها (که خود نوعى از رفتار است). عمل افرازمندانه براى اداى يک وظيفه شکل مىگيرد و عمل ارتباطى (اجتماعي) در تبادل افراد ديگر انجام مىگيرد و در جريان تحقق خود در برابر واکنشهاى احتمالى ديگران، جهتگيرى مىکند. مفهوم عمل اجتماعى به منزله نقطه آغازى براى نظريههاى جامعهشناختى عمل انسانى است. يکى از مسائل ويژه در اين رهگذر پيوند سطح عمل با ساختارهاى بيرونى جامعه است (مثلاً در سطح سيستمها). از اين لحاظ، بين مفهوم رفتار اجتماعى و عمل اجتماعى حد و مرز مشخصى وجود ندارد. بهعلاوه، گاهى سنتهاى گوناگونى در امر تحقيق درباره عمل وجود دارند که بهويژه به کارهاى وبر و شوتز (Schütz) مربوط مىشوند.
|
|
| تعامل يا بر هم کنشى (Interaktion)
|
|
رابطه متقابل بين اعمالى که بر اثر رابطههاى خاصّ ميان عملکنندگان حاصل مىشود (مثلاً براساس تقابل يا تکميل کردن ـ Reaicrozität, Komplementarität). انديشه اساسى در تعامل مبتنى است بر اينکه عمل انسان فقط بر حسب برنامهها و نيات خود وى انجام نمىگيرد، بلکه بايد برنامهها، نيات و واکنشهاى (احتمالي) افراد و گروههاى ديگر نيز مد نظر قرار گيرد. مفهوم تعامل نقطه آغازى است براى نظريههاى اصطلاحاً تعاملى که در آنها فرايند مبادله بر حسب الگوى بده ـ بستان و در معناى مهارت اجتماعى يا به منزله وساطت تفسيرى و مفهومى (interperetative Sinnvermittlung) فهميده مىشود.
|
|
|
تبادل اطلاعات آن هم بيشتر به قصد تغيير برداشتها و رفتارها. در اين رابطه بايد بين برقرار کننده ارتباط و گيرنده پيام و نحوه انتقال پيام که مستقيم است يا از طريق يک ابزار، تفاوت قائل شد. مفهوم پر محتواى ارتباط (مثلاً نزد هابرماس) به کسب عناصر فرهنگى نمادين يا ساختن ساختارهاى دستورى عمل مربوط مىشود. چنين مفهومى براى ارتباط، بيشتر با مفهوم تعامل مشابهت مىيابد.
|
|
| ارزشها و برداشتها (Werte/ Einatellungen)
|
|
ارزشها وضعيتهاى مطلوبى هستند که براى فرد عملکننده به هنگام پيگيرى مقاصد خود، به منزله هدف متصوّر (Zielvorstellung) بهکار مىآيند. اين ارزشها اغلب با سيستم ارزشى حاکم اجتماعى ارتباط دارند. برداشتها عبارتند از: ارزشهاى هدايت شدهاى که به قلمرو عينى کاملاً خاصى مربوط مىشوند. با فرض وجود برداشتها، مىتوان تنوّع بسيار در نوع رفتارها را توضيح داد.
|
|
|
نوعى رفتار يا برداشت که با انتظارات خاص اجتماعى تطبيق مىکند. آنچه در اينجا مهم است، سيستم ارتباطى فعلى است (مثل کل جامعه و گروه). از آنجا که انسان به گروههاى مرجع متعددى تعلق دارد، نمىتواند علىالاصول خود را با همه انتظارات اجتماعى تطبيق دهد. مفهوم انطباق نيز به منزلهٔ نقطه آغازى است براى نظريههاى گوناگون مربوط به انطباق و همچنين درآمدى است بر تحقيق تجربى در امر انطباق. اما آنچه مسأله برانگيز بهنظر مىرسد اين است که مفهوم همنوائى بيشتر نوعى بار ارزشى در خود دارد (مثلاً بار منفى در معناى سازش ـKonformismusـ و وابستگى يا بار مثبت در معناى خوشرفتارى و سازگاري).
|
|
|
رفتارى که برخلاف انتظارات مقرر و دستورى جامعه باشد. معمولاً رفتار انحرافى از نظر مفهومى از اشکال خاص واکنشها مشتق مىشود، يعنى رفتارى است که در برابر آن مجازات در نظر گرفته مىشود. مفهوم انحراف به منزله نقطه آغازى براى نظريههاى گوناگون رفتارهاى انحرافى است؛ نظريههائى که علل و انواع انحراف و واکنشهاى مختلف را با توجه به اعمال انحرافى و اشخاص منحرف، مورد تحليل قرار مىدهند. مفهوم نظارت اجتماعى رابطه تنگاتنگى با مفهوم انحراف دارد. منظور از نظارت اجتماعى آن است که اشخاص را پيوسته هنگامى که نمىتوانند (از درون) خود را کنترل کنند، به گونهاى تحت کنترل بيروني، (آن هم بهوسيله سازمانهاى نظارتکننده ويژه) قرار دهند، بهطورى که همنوائى ضرورى عملاً تضمين گردد.
|
|
| هنجار (Norm)، پاداش و مجازات (Sanktion)
|
|
از هنجار در معناى يک معيار يا دستورالعمل رفتاري، سخن گفته مىشود بهويژه که موضوع عبارت از اين است که بايد به برداشتهاى ارزشى موجود در جامعه به شيوه از پيش تعيين شده نايل شد. بايد بين هنجارهاى اجبارى به حکم وظيفه و بر حسب توان (Muss, Soll-und Kann- Normen) فرق قائل شد. تخطى از محظورات هنجارى با مجازات همراه مىشود. البته رعايت هنجارها نيز هميشه با پاداشت همراه نيست، بلکه رعايت آنها بيشتر يک امر بديهى تلقى مىشود. شبکه به هم پيوسته هنجارها را با توسعه صورى آن، معمولاً نهاد (Institution) مىنامند.
|
|
|
يک رشته از انتظارات يا هنجارهائى که به موقعيت اجتماعى خاصى (مثلاً معلم يا مادر بودن يا عضويت هيأت مديره در فلان شرکت) مربوط باشند. چنين انتظاراتي، در ادراک اجتماعى انتظارات به هم پيوستهاى تلقى مىشوند و چيزى نيستند جز مجموعه همه حقوق و تکاليفى که به يک دارنده موقعيت مربوط مىشوند. مفهوم نقش نقطه آغازى است براى نظريههاى متعدد مربوط به نقش؛ مثلاً نقش در مکتب کارکردگرائي، يک عضو ارتباطى بين عمل فردى و سيستم اجتماعى است؛ در علم روانشناسى اجتماعي، اين پرسش مطرح مىشود که چه موقع و تحت چه شرايطى افراد بر حسب نقشى که بر عهده دارند رفتار مىکنند؛ براى تعاملگرائى نمادين (Symbolischen Interaktionismus)، نقش بيشتر عبارت است از: طرح طبقهبندى (Typisierungsschema) که به اشخاص ديگر اطلاق مىشود که با اين کار هويت آن افراد تغيير مىيابد يا به خطر مىافتد.
|
|
|
تصويرى (برداشتي) که فرد از خود دارد (همچنين مىتوان آن را خود تصويرى يا خود هويتى ناميد.) بر حسب تصورات، آنچنان که سابقاً در جامعهشناسى امريکا مطرح شده بود، خويشتن آن تصويرى را منعکس مىکند که فرد در مبادله با انسانهاى ديگر از خود بهدست مىآورد و اهميتى که او نسبت به واکنش ديگران در قبال خود وى قائل است. فرد خوديابى (Selbstverständnis) را از طريق تعامل با ديگران درمىيابد. با تأکيد بر اين مفهوم، انديشه پديدارشناختى از خويشتن در تعاملگرائي، آن قضيهاى را وصف مىکند که هر انسان از نقش اجتماعى خويش در سر دارد و نيز به هنگام تغيير نقش، به منزله واحد بزرگ ثابت (يعنى هويت ـ Identität) درمىيابد.
|
|
| اجتماعى شدن (Sozialisation)
|
|
به تمام مراحلى اطلاق مىشود که طى آنها فرد بهصورت عضو يک جامعه يا فرهنگ درمىآيد (اغلب براى جذب شدن در الگوهاى فرهنگى و داخل شدن در مناسبات مهم فرهنگي، اصطلاح جذب فرهنگى (Enkulturation) را هم بهطور مکرر بهکار مىبرند). با اين مفهوم چنين فرض مىشود که افراد ارزشها و هنجارهاى اصلى (و حتى قسمتى از نقشها) را در خود جذب مىکنند (درونىسازي). مفهوم اجتماعى شدن نقطه آغاز نظريههاى متعدد درباره اجتماعى شدن است. اين نظريهها امروزه کمتر جنبه مانع شوندهٔ پديده اجتماعى (repressive) و بيشتر جنبه تعاملى (interaltive seite) آن را مورد تأکيد قرار مىدهند. جامعهشناسان اغلب به متون اجتماعى گستردهتر فرايند اجتماعى شدن مىپردازند (مثلاً طبقات اجتماعي) و اجتماعى شدن را فرايندى در نظر مىگيرند که تمام طول حيات انسان براى آموزش اجتماعى او ادامه مىيابد.
|