|
|
توجیه افراطی (overjustification)
|
|
با دادن توجیه ناکافی برای انجام اعمالی که افراد معمولاً حاضر به انجام دادنشان نیستند میتوان آنان را وادار کرد که درباره رفتار خود مرتکب خطای بنیادی اِسناد گردند. میتوان در جهت مخالف نیز خطای اِسنادی بهوجود آورد، یعنی افراد را وادار کرد در شرایطی که باید درباره رفتارشان به اِسناد گرایشی دست بزنند، به اسناد موقعیتی بپردازند. برای اینمنظور میتوان برای اعمالی که افراد صرفاً به دلایل درونی انجام میدهند توجیه افراطی موقعیتی یا برونی ارائه کرد.
|
|
نمونهای از این وضع را در تحقیقی که در مبحث یادگیری و شرطیسازی از آن یاد شد دیدهایم. در این تحقیق کودکانی که در برابر نقاشی کردن با ماژیک به پاداش رسیده بودند، بعدها علاقه کمتری به آن فعالیت نشان دادند (لِپِر 'Lepper' ، گرین، و نیزبت، ۱۹۷۳). این اثر را میتوان چنین تفسیر کرد که کودکان پس از دریافت پاداش، خود را در حال نقاشی میبینند و نتیجه میگیرند که به خاطر پاداش نقاشی میکنند نه صرفاً به این خاطر که از این فعالیت لذت میبرند. به این ترتیب این کودکان به خطا رفتار خود را بهجای علتهای گرایشی به علتهای برونی اِسناد میدهند، یعنی مرتکب عکس خطای بنیادی اسناد میشوند. بعدها وقتی پاداشی عرضه نمیشود آنها به این باور میرسند که علاقه درونی به آن فعالیت نداشتهاند، و در نتیجه تمایلی به ادامه آن نشان نمیدهند.
|
|
|
تا اینجا ما به شباهت بین مشاهدهگر و خود (عامل ـ actor) در اِسناد دادن تأکید کردهایم. اما بین این دو تفاوتهائی نیز وجود دارد. بهویژه، گفته شده است که ما هنگام قضاوت درباره رفتار دیگران بیشتر مرتکب خطای بنیادی اِسناد میشویم تا در مواردیکه درباره رفتار خودمان داوری میکنیم؛ بهعبارت دیگر، در مواردیکه عاملان بر علل موقعیتی تأکید دارند ممکن است ناظران علل گرایشی را مورد تأکید قرار دهند.
|
|
در یکی از نخستین آزمونهای این فرض، از پسران دانشجو خواسته شد علت علاقه خود را به یک دوست صمیمی و نیز علت انتخاب رشته اصلی تحصیلی خود را بیان کنند. سپس از آنان خواسته شد که مطالب مشابهی را نیز از زبان بهترین دوست خود بنویسند، یعنی در پاسخ به همان دو سؤال نقش دوست خود را بازی کنند. این نوشتهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا معلوم شود که رفتار معینی تا چه اندازه به گرایشهای عامل (مثلاً: 'من احتیاج به کسی دارم که بتوانم با او درباره موضوعات خصوصی صحبت کنم' . و 'من خیال دارم پس از فارغ از تحصیل شغل پردرآمدی داشته باشم،' ) و تا چه اندازه بهصورت برونی به شیئی مورد انتخاب اسناد داده میشود (مثلاً: 'تنیسباز برجستهای است' ، و 'رشته شیمی بهترین استادان را دارد' ). نتایج نشان داد که علل برونی بیشتر در مورد انتخابهای خود شخص بهکار میرود تا در مورد انتخابهای بهترین دوست (نیز بت و همکاران، ۱۹۷۳).
|
|
برخی از علل مربوط به تفاوتهای اسنادی بین عاملان و ناظران روشن است. عاملان درباره خودشان هم به سوابق گذشته و هم به اطلاعات درونی دسترسی دارند در حالیکه چنین چیزی برای ناظران مقدور نیست. مثلاً عاملان از لحاظ آگاهی بر مقاصد، نگرشها، و هیجانهای خود در موقعیت بهتری قرار دارند، ولو آنکه این آگاهی با محدودیتهائی توأم باشد. بهعلاوه، عاملان در مقایسه با ناظران بهتر میتوانند میزان همسازی و برجستگی رفتار خود را در موقعیتهای مختلف ارزیابی کنند. یکی از تفاوتهای ظریف بین عاملان و ناظران تفاوتی است که در سوگیریهای ادراکی آنها دیده میشود: ناظر طبیعتاً توجه خود را بر شخص عامل متمرکز میکند و همین برجستگی خاص عامل ممکن است سبب شود که ناظر رفتار عامل را برحسب گرایشهای درونی تبیین کند. اما عامل به موقعیت مینگرد و به همین جهت نیز ممکن است از نظر خود وی رفتارش برجستهتر از موقعیت حاکم بر آن رفتار جلوه کند (جونز و نیزبت، ۱۹۷۱).
|
|
این امر در تحقیقی که در آن دو بیگانه طی یک جلسه آشنائی هر دو نقش عامل را داشتند مورد آزمون قرار گرفت. دو نفر ناظر نیز در انتهاء دیگر میز نشسته بودند و به هر یک از آنها گفته شده بود که توجه خود را بر یکی از عاملان متمرکز کند. وقتی بعداً از عاملان و ناظران خواسته شد که گفتگوی عاملان را تفسیر کنند همان تفاوت معمول بین عامل و ناظر مشاهده شد... ناظران بیشتر از عاملان به اسنادهای گرایشی دست زدند.
|
|
وقتی محقق فیلمی از رفتار یکی از عاملان نمایش داد ملاحظه کرد که این عامل نسبت به رفتار خود سوگیری گرایش بیشتری نشان میدهد. بهعلاوه، ناظری که در اصل توجه خود را بر عامل دیگر متمرکز کرده بود، در توضیحات خود درباره عاملی که در فیلم نمایش داده میشد بیشتر سوگیری موقعیتی نشان داد زیرا فیلم بر موقعیتی که آن عامل پاسخ داده بود تمرکز داشت (استورمز 'Storms' ، سال ۱۹۷۳). پژوهشهای دیگر نشان داده است که اگر به ناظران صریحاً گفته شود که با شخص مورد مشاهده همدلی نشان دهند و احساس او را در جریان مکالمه در نظر آورند، آنان بیشتر به اسناد موقعیتی دست میزنند (رایگان 'Regan' و تاتن 'Totten' ـ ۱۹۷۵). نکته آخر اینکه عاملان پس از گذشت سه هفته، اسناد گرایشی بیشتری درباره رفتار خود نشان دادند (مور 'Moore' و همکاران، ۱۹۷۹). با گذشت زمان ممکن است افراد در به خاطر آوردن موقعیت دچار اشکال شوند و در نتیجه بیشتر بر ویژگیهای پایدار خود تأکید ورزند.
|
|
|
سوگیریهای تقویتکننده خویشتن (self-serving)
|
|
تمام سوگیریهای خبرپردازی که تا اینجا مورد بحث ما بوده ریشه در عوامل شناختی و ادراکی دارند. اما وقتیکه درباره تعبیر و تفسیرهای فرد از رفتار خود صحبت میکنیم با ید امکان تحریفهای ناشی از عوامل انگیزشی را نیز در نظر بگیریم - تحریفهائی که در خدمت حفظ عزتنفس (self-esteem) یا دفاع از خودپنداره (self-image) شخص هستند. نمونه روشنی از این تحریفها در پژوهشی دیده میشود که در آن دانشجویان به توجیه نمرههای امتحانی خود پرداخته بودند. این دانشجویان نمرههای 'الف' و 'ب' را به عوامل برونی از قبیل دشواری آزمون و بدشانسی منسوب میکردند (برنستین 'Bernstein' ، استفان 'Stephan' ، و دیویس 'Dasis' ـ ۱۹۷۹). در یک تحقیق، آزمودنیها در یک بازی رقابتآمیز شرکت کردند که درآن برندهها و بازندهها به شیوه تصادفی تعیین میشدند. نتیجه نشان داد که برندهها موفقیت خود را به مهارت و کوشش خود نسبت میدادند، در حالیکه بازندهها شکست خود را ناشی از بدشانسی تلقی میکردند (اسنایدر 'Snyder' ، استفان، و روزنفلد 'Rosenfeld' ، سال ۱۹۷۶).
|
|
ما پیش از آنکه نتیجه بگیریم که تبیین این اسنادها الزاماً مایه انگیزشی دارد لازم است در استنتاج خود محتاط باشیم. از آنجا که ما معمولاً سعی داریم موفق باشیم و بهندرت میکوشیم شکست بخوریم بنابراین طبیعی است که موفقیتهای خود را به عوامل درونی و شکستهای خود را به عوامل برونی اسناد دهیم. ما بهرغم استعدادها و کوششهای خود شکست میخوریم نه به خاطر آنها، و اگر در گذشته مرتباً به موفقیت رسیده باشیم معقولتر این است که شکست غیرمنتظره خود را بهجای علل درونی دیرپا به عوامل برونی نسبت دهیم. از سوی دیگر، در تحقیقی که با دقت طرحریزی شده بود و در آن انتظار موفقیت و شکست آزمودنیها کنترل شده بود باز هم سوگیریهائی در جهت تقویت خویشتن مشاهده شده (راس وسیکولی 'Sicoly' ، سال ۱۹۷۹). اینکه سوگیریهای اسنادی تا چه اندازه برحسب مفاهیم صرفاً شناختی و تا چه اندازه برحسب توجیهات انگیزشی قابل تبیین است موضوعی است که هنوز هم بخثهای داغی بر سر آن بین محققان در جریان است (نیز بت و راس، ۱۹۸۰).
|