آسيبهاى گردن به دو دسته نافذ و غيرنافذ (تروماى بسته)، که درمانهاى متفاوتى دارند، تقسيم مىشوند.
در جراحات نافذ، گردن به سه ناحيه آناتوميک تقسيم مىشود. جراحات عروقى ناحيه I معمولاً نياز به توراکوتومى دارند. بازکردن و ارزيابى آسيب در ناحيهٔ II گردن، نسبت به دو ناحيهٔ ديگر سادهتر مىباشد. جراحى در ناحيهٔ III بسيار دشوارتر از دو ناحيهٔ ديگر بوده، ممکن است لازم باشد مفصل مانديبول جابهجا شود.
درمان
هر زخم گردنى که به پلاتيسما نفوذ کند، بهمنظور رد آسيب عمدهٔ عروقى نيازمند جستجوى گردن در اتاق عمل يا آنژيوگرافى فورى مىباشد. اگر بيمار هنگام مراجعه، بهعلتى غير از ضربه به سر دچار نقص عصبى باشد، ترميم اوليهٔ شريان و برقرارى مجدد جريان خون مغز نقص عصبى را بدتر مىکند، زيرا ناحيهٔ انفارکتوس ايسکميک مغز به اين ترتيب تبديل به انفارکتوس هموراژيک مىگردد که خطرناکتر مىباشد؛ در چنين مواردى بايد شريان کاروتيد ليگاتور شود. شريانهائى که در اثر اسلحه با سرعت زياد آسيب ديدهاند، نيازمند دبريدمان مىباشند. در مورد عروق جابهجا شده، آناستوموز انتها به انتها ترجيح داده مىشود، اما اگر بخش قابل توجهى از شريان از بين برود، مىتوان از گرافت وريدى اتولوگ استفاده نمود.
بهترين راه دسترسى به آسيبهاى شريان سابکلاوين، ايجاد يک برش سرويکوتوراسيک مىباشد. دسترسى مناسب، کليد موفقيت در درمان اين جراحات مشکل و غالباً مرگبار است. ليگاتور کردن شريان سابکلاوين نسبتاً بىخطر مىباشد، ولى بهتر است که ترميم اوليه صورت گيرد.
بهترين راه درمان آسيبهاى وريدي، ليگاتور مىباشد. احتمال آمبولى هوا بايد همواره در نظر گرفته شود. يک روش ساده براى جلوگيرى از اين عارضه، پائينتر قرار دادن سر بيمار تا کنترل خونريزى مىباشد.
جراحات مرى بايد بخيه زده و درناژ شوند. درناژ مهمترين قسمت درمان است. آسيب وسيع به مرى معمولاً سريعاً منجر به مرگ مىشود، زيرا معمولاً همراه با آسيبهاى نخاعى مىباشد، آنتىبيوتيکهاى سيستميک بايد بهطور روتين در جراحات مرى تجويز شوند.
تروماى بستهٔ گردن ندرتاً نيازمند درمان جراحى مستقيم مىباشد. بهطور شايعتر، بافتهاى نرم دچار کوفتگى شده و هماتوم ايجاد گشته، مىتواند موجب تحت فشار قرار گرفتن تراشه و نارسائى تنفسى شود. در اين شرايط، انديکاسيون تراکئوستومى وجود دارد.