|
|
تصویرسازی ذهنی و رمزگردانی
|
|
میتوان یادآوی مواد بیارتباط بههم را از این طریق بهبود بخشید که هنگام رمزگردانی، پیوندهای معنیداری بین آنها برقرار کنیم، زیرا این پیوندها بعداً کار بازیابی را آسان میکند. تصاویر ذهنی برای پیوند دادن زوجهائی از مواد بیارتباط بههم بسیار مفید هستند، و بههمین دلیل، تصویرسازی ذهنی، عنصر اصلی بسیاری از نظامهای یادیار (mnemonics) است.
|
|
|
|
|
یکی از نظامهای معروف یادیار به روش مکانی (method of loci) شهرت دارد. این روش در مواردی مؤثرتر است که با ردیف منظمی از مادههای دلخواه مانند واژههای نامربوط به یکدیگر سروکار داشته باشیم. گام نخست این است که مکانهائی را به ردیف حافظه بسپارید، مثلاً جاهائی که ضمن قدم زدن در خانهٔ خود از آنها رد میشوید: از در ورودی وارد خانه میشوید، از راهرو و سپس از کنار قفسهٔ کتاب در اتاق نشیمن میگذرید، بعد کنار تلویزیون میروید، سپس بهکنار پردههای پنجره میرسید، و جز اینها. پس از اینکه توانستید این قدمزدن ذهنی را راحت انجام دهید، آمادەاید تا به تعداد مکانهائی که از آنه رد شدهاید واژههای بیارتباط بهیکدیگر را حفظ کنید.
|
|
برای اینکار تصویری ذهنی میسازید که در آن اولین واژه به اولین مکان، و دومین واژه به دومین مکان اختصاص داده میشود و این کار تا آخرین واژه ادامه مییابد. اگر واژههای موردنظر شما اقلام صورت خرید باشد مثلاً 'نان' ، 'تخممرغ' ، 'نوشابه' ، 'شیر' و 'کالباس' ، میتوانید تصور کنید که تکه نانی به در ورودی خانه و تخممرغی هم به سیم چراغ سقف راهرو آویزان شده، قوطی نوشابه در قفسهٔ کتاب قرار دارد، تلویزیون هم آگهی تبلیغاتی شیر نشان میدهد، و پردهٔ اتاق از ورقههای بزرگ کالباس درست شده است (شکل نمونهای از نظام یادیار). پس از اینکه مادەها را به این طریق حفظ کردید، بهراحتی میتوانید آنها را با 'قدمزدن ذهنی' مجدد بهیاد بیآورید. هر مکان یک تصویر ذهنی و هر تصویر ذهنی یک واژه را بازیابی میکند. این روش بیشک روشی است مؤثر، و یکی از شگردهای محبوب کسانی است که بهطور حرفهای به نمایشهای حیرتانگیز حافظه دست میزنند.
|
|
|
|
|
از تصویرسازی ذهنی در روش واژهٔ کلیدی (key-word method) برای یادگیری واژگان زبان خارجی نیز استفاده میشود (جدول روش واژهٔ کلیدی).
|
|
انگلیسی |
|
واژهٔ کلید |
|
اسپانیائی |
|
|
|
|
|
horse |
|
(eye) |
|
caballo |
puddle |
|
(charcoal) |
|
cahrco |
crutch |
|
(mule) |
|
muleta |
nail |
|
(claw) |
|
clavo |
lizard |
|
(log) |
|
lagartija |
clown |
|
(pie) |
|
payaso |
thread |
|
(eel) |
|
hiio |
pliars |
|
(tennis) |
|
tenaza |
soap |
|
(bone) |
|
jabon |
tent |
|
(carp) |
|
carpa |
duck |
|
(pot) |
|
pato |
|
|
|
نمونههائی از واژههای کلیدی برای ایجاد پیوند بین واژههای اسپانیائی و معادل انگلیسی آنها. مثلاً بخشی از واژهٔ اسپانیائی pato (اردک) مانند واژه انگلیسی pot (قابلمه) تلفظ میشود. به این ترتیب میتوان از pot برای ایجاد پیوند بینواژه اسپانیائی pato و معادل انگلیسی آن duck استفاده کرد و تصویری از اردکی قابلمه به سر در نظر آورد (در متن فارسی بهجای واژه caballo 'اسب' ، واژه pato 'اردک' توضیح داده شده است (ویراستار))
|
|
فرض کنید میخواهید یاد بگیرید که واژهٔ اسپانیائی caballo بهمعنی horse (اسب) است. روش واژهٔ کلیدی دو مرحله دارد. مرحلهٔ اول یافتن بخشی از واژهٔ اسپانیائی است که با یک واژهٔ انگلیسی همصدا است: از آنجا که واژهٔ caballo بهصورت cob-eye-yo تلفظ میشود واژهٔ eye (چشم) میتواند بهعنوان واژهٔ کلیدی بهکار رود. مرحلهٔ دوم، ساختن تصویری ذهنی است که واژهٔ کلیدی را بهمعادل انگلیسی واژهٔ اصلی پیوند دهد - مثلاً اسبی که بهچشم (eye) بسیار بزرگی لگد میزند (شکل یادگیری زبان خارجی). این تصویر ذهنی رابطهٔ معنیداری بین واژهٔ اسپانیائی و معادل انگلیسی آن برقرار میکند. برای بهیادسپاری معنای Caballo، ابتدا واژهٔ eye و سپس تصویر ذهنی ذخیره شده را که رابط eye و horse است بازیابی میکنید. روش واژهٔ کلیدی ممکن است پیچیده بهنظر آید، اما بررسیهای انجامشده نشان میدهد که این روش میتواند یادگیری واژگان زبانهای خارجی را بسیار تسهیل نماید (اتکینسون، ۱۹۷۵؛ پرسلی - Pressley، لوین - Levin، و دلانی - Delaney در ۱۹۸۲).
|
|
|
|