|
|
قرن هفتم و هشتم به برکت وجود خواجه نصيرالدّين طوسى و صفىالدّين اُرْمَوى و قطبالدّين شيرازى و گروهى ديگر از اين مردان معروف از مهمترين ادوار ترقى رياضيات و موسيقى و نجوم است. در دورهٔ ايلخانان به سبب آنکه بر رسم مغولان به تأثير ستارگان و احوال آنها در امور عالم اعتقاد شديد داشتند سهبار يکى در زمان هولاگو و ديگر در دورهٔ غازانخان و سپس در عهد اولجايتو رصدخانههائى ساخته شد که همهٔ آنها محل تعليم و تعلم دانشهاى حکمى و رياضى بود. رصدخانه مراغه که تحتنظر و به دستور خواجه ايجاد شد يک مؤسسهٔ عظيم علمى بود که از آن علاوه بر کارهاى رصدى براى آموختن دانشهاى رياضى و عقلى استفاده مىشد. الکتبى کتابخانهٔ آن را حاوى چهارصدهزار جلد کتاب نوشته است. (فواتالموفيات، مصر، ج۲، ص ۸-۳۰۷) تمرکز آن همه کتاب و اجتماع دانشمندانى که براى همکارى با خواجه يا شاگردى در خدمت او و يا استفاده از ياورىهاى معنوى وى در مراغه و بر درگاه خواجه نصيرگرد آمده بودند مراغه را يکى از مهمترين مرکزهاى دانش عقلى ساخت و خاصه علم و رياضى را در اين مرکز بزرگ به پيشرفتهاى قابل توجهى نائل ساخت.
|
|
يکى از سببهاى نهضت نامترقب علمى قرن هفتم و هشتم با وجود همهٔ علتهاى مخربى که براى پيشرفت دانشها وجود داشت همين مرکز و کوششهاى اين دانشمند بىنظير ايرانى بوده است و حتى ايجاد رصدخانهٔ غازانخان در تبريز و رصدخانهٔ اولجايتو در سلطانيه که گويا فعاليت آنها بيشتر به تدريس رياضيات و دانشهاى عقلى منحصر بوده است تحتتأثير رصدخانهٔ مراغه قرار داشت. اين رصدخانه بعد از فوت خواجه در سال ۶۷۲ باز هم از کار نيفتاد و پس از او فرزندانش صدرالدّينعلي، اصلالدين حسن و فخرالدّين احمد بهترتيب رياست اين رصدخانه را بر عهده داشتند اما معلوم نيست بعد از قتل فخرالدّين احمد چه کسانى آن را اداره کردهاند. در هر حال در سال ۷۴۰ هجرى که سال تأليف نزهة القلوب حمدالله مستوفى است اين رصدخانه ويران شده بود. از دانشمندانى که در رصد مراغه با خواجه نصيرالدّين همکارى داشتند و او خود نام آنان را برده است مؤيدالدّين العرضي، فخرالدّين المراغي، فخرالدّين خلاطى و نجمالدّين دبيران و از کسانى که بنابر نقل الکتبى در آنجا کار مىکردند شمسالدّين شرواني، شيخکمالالدّين اِيگى 'اِيجي' و حسامالدّين شامى را مىتوان نام برد. مهمترين نتيجهٔ علمى رصدخانهٔ مراغه تأليف کتاب مشهور زيجايلخانى به پارسى بود. اين کتاب داراى چهار مقاله است و حسن (حسين)بن محمد نيشابورى قمى معروف به 'نظام' شرحى به فارسى بر آن نوشت.
|
|
علاوه بر زيج ايلخانى تحريرهاى رياضى خواجه يعنى تأليف دوباره و خالى از نقصى که از ترجمههاى نارسا و پيچيدهٔ کتابهاى معتبر يونانى در رياضيات و نجوم کرده است مشهور و قابل اهميت است. از جملهٔ اين تحريرها است: ترجمهٔ شرح اوطوقيوس عسقلانى بر کتاب الکرة والاستوانه ارشميدس، تحرير ترجمهٔ کتاب تکسيرالدايرهٔ ارشميدس، تحرير کتاب الکرة المحرکهٔ اوطولوقوس پيتاني، تحرير کتاب مأخوذات ارشميدس، ترجمه يا تحرير کتاب المفروضات ارشميدس، تحرير کتاب فىالطلوع و الغروب اوطولوقوس، تحرير کتاب المخروطات محمدبن موسى خوارزمى (م ۲۵۹)، تحرير و شرح کتاب اصول هندسهٔ اقليدس، تحريرالمجسطى بطلميوس، و بسيارى تحريرهاى ديگر از کتابهاى رياضي.
|
|
خواجه غير از اين تحريرها که همهٔ آنها به عربى است کتابهاى معتبر ديگرى در نجوم و رياضيات دارد که قسمت بزرگى از آنها به فارسى است. از جملهٔ اين کتابها بيست باب فى معرفةالاسطرلاب به فارسي، ترجمه و تفسير ثمره ( يا: صد کلمه) بطلميوس به فارسي، رسالهٔ مُعينيه در نجوم به فارسي، سى فصل در معرفت تقويم به فارسى و تازي، شرح تذکره، رساله رد بر مصادرهٔ اُقليدس در اصول هندسه، کتاب الاسطوانه، رساله در حساب و جبر و مقابله، جامعالحساب، کتابالظفر در جبر و مقابله، زبدةالهيئة به فارسي، زبدةالادراک در هيئت، کتاب تحصيل در نجوم، کتاب البارع در معرفت تقويم، مدخل منظوم فارسى در علم نجوم، رساله منظوم فارسى اختيارات مسيرالقمر، رساله در بيان صبح صادق به فارسي، ترجمهٔ صورالکواکب عبدالرحمن صوفى به فارسي، تذکرهٔ نصريه در هيئت به فارسي.
|
|
شاگرد نامبردار خواجه يعنى قطبالدّين محمودبن ضياءالدّين مسعود شيرازى (م ۷۱۰) چند کتاب معتبر در رياضيات و نجوم دارد از آن جمله در کتاب دُرّةالتاج خود جزئى بسيار مبسوط در علم نجوم و هيئت و ارثماطيقى و موسيقى آورده است. علاوه بر آن کتابهاى نهايةالادراک فى دارية الافلاک و بعربى و التحفة الشاهيه در هيئت به عربى و اختيارات مظفرى در هيئت و نجوم به فارسى از او است.
|
|
رياضيدان و موسيقىشناس ديگر اين دوره صفىالدّين اُرْمَوى (ابوالمفاخر عبدالمؤمنبن يوسفبن فاخر ۶۱۳-۶۹۳، اهل بلخ و منسوب به اروميه) است. وى در فقه و ادب و خط و انشاء و رياضى و موسيقى و نواختن عود و آلات ديگر موسيقى استاد بود. از آثار او در موسيقى کتاب 'ايقاع' به فارسى و 'الرسالة الشرفيه فى النسب التأليفيه' يا 'کتابالموسيقي' به عربى و کتاب 'الادوار' به عربي، که چندبار به فارسى ترجمه و شرح شده، قابل ذکر است. از دانشمندان ديگر موسيقى که در قرن هفتم تأليفهايى بهوجود آوردند ابوالمعالى اَربَلى (بدرالدّين محمدبن احمد) صاحب منظومهٔ ارجوزةالانغام، و شهابالدّين عبدالله صيرفى (م ۷۴۲) مؤلف 'خلاصةالافکار فى معرفةالادوار' و علامه شمسالدّين محمد آملى صاحب 'نفائس الفنون' و عبدالقادر مراغى (۷۵۴-۸۳۸) مؤلف کتابهاى جامع الالحان به فارسي، کتاب الموسيقي، مقاصدالالحان، زبدةالادوار، کنزالالحان و شرح ادوار اُرْمَوي، مشهور هستند. از ديگر رياضيدانان قرن هفتم علاءمُنَجِم (على شاهبن شمسالدّين محمدبن قاسم خوارزمى بخاري) صاحب کتاب فارسى احکامالاعوام، و کتاب اشجار و اثمار 'زيج عمده' و نظامِاَعْرَج (نظامالدّين حسنبن محمدبن حسين قمى نيشابوري)، معاصر قطبالدّين شيرازى و صاحب تفسير التحرير، توضيح التذکره، کشف الحقايق و شرحى بر مختصر مجسطى بيرونى و رياضيدان و طبيب معروف قرن هشتم چَغمينى (محمودبن محمدبن عمر متوفى به سال ۷۴۵) صاحبالملخص فى الهيئة، را مىتوان نام برد.
|
|
|
از کتابهاى جغرافيا در دوره ۷ و ۸ يکى کتاب التَّدوين فى اخبار قزوين تأليف امام ابوالقاسم عبدالکريمبن محمد قزوينى رافعى (۶۲۳) است. ديگر کتاب آثارالبلاد و اخبار العباد تأليف زکرياى قزوينى (۶۰۰-۶۸۲) است که علاوه بر اطلاعات سودمند جغرافيائى داراى آگاهىهاى مفيد در تاريخ و ادبيات است و دربارهٔ نوزده تن از شاعران ايران سخن گفته و در ذيل نام هر يک از شهرهاى ايران نام بزرگان و مردم شهير آن شهر را با ذکر احوال آنها آورده است. کتاب معروف ديگرى که در جغرافيا نوشته شده نَزهةالقلوب حمدالله مُستوفى قزوينى است در يک مقدمه و سه مقاله و يک خاتمه. اين مؤلف نيز در ضمن ذکر ناحيتها و شهرهاى ايران پارهاى آگاهىهاى مربوط به زمان خود را در آنها آورده است. مهمترين و پرارزشترين کتاب جغرافيا در تمدن اسلامى که در اين دوره تأليف شد، مُعجَم البُلْدان ياقوت حُمَوى (شهابالدّين ابو عبدالله ياقوتبن عبدالله) است که به عربى تأليف شده و اگر چه مؤلف آن ايرانى نيست اما ديرگاه در خراسان و خوارزم زيسته است. اين کتاب در پنج باب و ۲۸ کتاب تأليف شده و مؤلف در ضمن ذکر شهرها و ناحيتها آگاهىهاى سودمندى دربارهٔ کيفيت آبادانى و مردم و فاصلهاى که هر شهر با شهرهاى مجاور دارد و دربارهٔ عالمان و بزرگان مشهور آن شهرها داده است. ياقوت کتاب معتبر ديگرى دارد بهنام مُعَجمالاُدَبا درباره تاريخ و ترجمهٔ احوال و مسائل ادبي.
|