|
|
بيشتر وقت فقيهان سنى دوره دو قرن هفتم و هشتم بر شرح و تلخيص کتابهاى پيشينيان، گذشته و کمتر به تأليف مستقل پرداختهاند. از جملهٔ اين فقيهان هستند: جلالالدّين القزوينى (م ۷۳۹) شيخصفىالدّين الهندى (م ۷۱۵) صاحب کتابهاى النهايه و الفائق، تقىالدّين السُّبْکى (علىبن عبدالکافى م ۷۵۶) جمالالدّين يوسف اردبيلى (م ۷۷۶ يا ۷۹۹) صاحب 'الاَنوار لِعَمل الاَبرار' که بعد از وى شرحها و حاشيههاى متعدد بر آن نوشته شده است، امام رافعى قزوينى (ابوالقاسم عبدالکريمبن محمد م ۶۲۳) صاحب کتاب العزيز در شرح کتابالوجيز غزالي.
|
|
کتابهاى فقهى شيعه در اين دوره از دورههاى پيشين بيشتر و معتبرتر است. علت آن نيروى روزافزون شيعه و رواج تشيع و تمايل آن به جانب يک مذهب رسمى در ايران است. بزرگترين عالمان فقه شيعه در اين دوره از حلّه در عراق برخاستهاند که مهمتر از همه آنان ابنطاووس و محقق حلّى و محقق حِلّى و يحيىبن سعيد حلّى و علامه حسن حِلّى و پسر وى فخرالمحققين و شاگرد فخرالمحققين، شهيد اول، هستند. از ابنطاوس در فقه کتابى بهنام 'غياث سلطان الوَرى لِسُکاّن الثَّرَي' و رسالهاى بهنام 'تحقيق المضايقة فى فَوائت الصلوات' و از محقق حِلّى کتاب شرايع الاسلام فى مسائل الحلال و الحرام که به اختصار شرايع خوانده مىشود و شرحهاى متعددى بر آن نوشته شده است و کتاب مَعارج در اصول فقه و نکت النّهايه و مختصر النّافع باقى مانده است. از آثار علامه حسن حِلّى اِرشاد الاَذهان و قواعد الاحکام و مختلف الشّعه و تذکرةالفُقها تحرير الاَحکام و تبصرة المتعلمين را مىتوان نام برد. از ابو زکريا نجيبالدّين يحيىبن سعيد حِلّى (م ۶۹۰ يا ۶۸۹) کتاب جامعالشرايع و نزهة الناظر فى الجمع بين الاشباه و النظائر در فقه و المدخل در اصول فقه باقى مانده است. عزالدّين آبى شاگرد معروف علامهٔ حِلّى بر مختصر النّافع محقق حِلّى شرحى نوشته است بهنام کشف الرُّموز: از آثار فخرالمحققين پسر علامهٔ حِلّى (م ۷۷۱) ايضاح الفوايد و جامعالفوايد و کتابالحج و کتاب المسائل و از آثار شهيد اول شمسالدّين ابوعبدالله محمدبن جمالالدّين مکى نبطى (۷۳۴-۷۸۶) که در شمار بزرگترين عالمان و فقيهان امامى است، و در شام به فتواى علماء سنى و به حکم امير سيفالدّين خوارزمى فرمانرواى شام به سال ۷۸۶ به شمشير کشته و جسد وى به دار آويخته و سنگسار شد، تمهيد القَواعِد و رَوض الجنان و لُمْعهٔ دِمِشقيّه و اَلْفيّه و الدُّروس الشَّّرعيه و مسالک الافهام را بايد نام برد.
|
|
|
از ميان عالمان معروف اهل سنت در اوايل دورهٔ قرن هفتم و هشتم يکى قاضىالقضات ابوالخير ناصرالدين عبدالهبن عمر بيضاوى فارسى معروف به قاضى بيضاوى (م ۶۸۵) عالم بزرگ فقه و تفسير و منطق و تاريخ، صاحب کتاب 'الوصول الى علم الاصول' است که اين کتاب را يکى از دانشمندان قرن نهم بهنام مجدالدّين ابراهيم ايجى بهنام 'معراج الاصول' شرح کرد. ديگر علىبن محمد آمِدى (م ۶۳۱) صاحب 'احکام الاحکام' است که بعد از او ابنالحاجب (م ۶۳۶) از روى آن کتاب منتهى السئول و الامل فى علمى الاصول و الجدل را نوشت. ديگر شمسالدّين محمد بَرماوى شافِعى شاگرد بدر زرکشى است که 'النبذةالزکيه' را در ذکر اصول فقه تأليف کرد. ديگر تاجالدّين محمدبن حسين اُرْمَوى (م۶۵۶) صاحب کتاب 'حاصل' که متکى است بر کتاب 'محصول' امام فخر رازى (م۶۰۶) و نيز کتاب التحصيل سراجالدّين محمود اُرْمَوى (م ۶۸۲) مُعَوّل بر آن است.
|
|
از ميان مؤلفان شيعه در فقه و اصول محقق اول (نجمالدّين ابوالقاسم م ۶۷۶) صاحب مَعارج و شاگرد او علامه جمالالدّين ابومنصور حسنبن يوسفبن مطهر حِلّى (۶۴۸-۷۲۶) را بايد نام برد. علامهٔ حِلّى از عالمان بزرگ شيعى و از متکلمان و مؤلفان مشهور است. از کتابهاى معروف او تهذيب الوُصول الى علم الاُصول، نهايةالوُصول الى علمالاصول، مبادى الوُصول الى علم الاُصول، نَهج الوُصول الى علم الاُصول، غاية الوُصول الى علم الاُصول، و منتهى الوُصول الى علمى الکلام و الاُصول را مىتوان نام برد.
|
|
|
اگر چه در قرن هفتم و هشتم عالمان کلامى سنى و شيعى هر دو سرگرم کار بودند، اما اين دوره را بايد دورهٔ واقعى تأليف کتابهاى کلامى شيعه و تدوين اين علم دانست. از ميان علماء اهل سنّت قاضى بيضاوى صاحب 'عقايد' و 'طوالع' است که بر طوالع او شرحهائى بهوسيله شريف فَرغانى (م ۷۴۳)، عبدالصمد محمود فارابي، شمسالدّين اصفهانى (۶۷۴-۷۴۶)، شمسالدّين آملى (م ۷۵۰)، زينالدّين عبدالرحمن بن محمد قزوينى و شمسالدّين محمدبن احمد بسطامى نوشته شد. همچنين علامهٔ تفتازانى (م ۷۹۱) شرحى بر کتاب عقايد نَسَفى (نجمالدّين ابوحفص عمربن محمد متوفى به سال ۵۳۷) نوشت.
|
|
در رأس متکلمان شيعه در اين دوره خواجه نصيرالدّين ابوجعفر محمدبن محمد طوسى (م ۶۷۲) صاحب کتاب موجز و پرمغز 'تجريد الکلام' يا تجريد العقايد، 'اعتقادات' و کتابى به فارسى بهنام 'اثبات واجب' است. از شارحان معروف کتاب تجريد العقايد او شمسالدّين محمد اسفراينى بيهقي، علامهٔ حلّى و شمسالدّين اصفهانى و علاءالدّين قوشچى هستند. بر شرح شمسالدّين اصفهانى که به 'شرح قديم' معروف است مير سيّدشريف جرجانى حاشيهاى نوشت که به حاشيه تجريد معروف است و به سبب اهميتى که يافت در شمار کتابهاى درسى درآمد و بر آن نيز شرحها و حاشيههاى متعدد نوشتند. از عالمان ديگر شيعى اين دوره ابنمَيثَم بحرانى (م ۶۷۹) صاحب کتاب قواعد، علامه حسن حِلّى صاحب نهجالحق و کشفالصدق در ردّ سنيان، مهناج الصلاح، کشفاليقين، مهناج الکرامه، و انوار الملکوت را، و فرزند علامه يعين فخرالمحققين مؤلف کتابهاى جامعالفوايد و اصول دين را بايد نام برد. همچنين کتابى به زبان فارسى در دست است بهنام مُعتَقَد الاماميه از مؤلفى ناشناخته که گويا در قرن هفتم نوشته شده و شامل مبحثهاى کلام و اصول فقه و فقه و به روش شيعهٔ اماميّه است.
|