|
|
مدّت مديدى است که روانشناسان دريافتهاند نوع بشر نياز بنيادين به تهييج دارد. مدارک دقيقى بهثبت رسيده است که نشان مىدهد مردم بهطور طبيعى کنجکاوند و همين کنجکاوى و دنبال تجارب جديد و متنوع بودن، نشاندهندهٔ اين کششها در انسان است. به عقيدهٔ برخى از پژوهشگران رسانهاي، ترجيح تماشاى برنامهاى به برنامه ديگر، بهواسطهٔ اين تمايلات تهييججويى شکل مىگيرد و تقويت مىشود. اگرچه هدف اصلى و نهايي، دستيابى به هيجان بىپايان نيست، بلکه تا آن حد که فرد به مطلوبترين حالت تهييج دست يابد. نقطهاى وجود دارد که آن نقطه سطح ايدهآلى از تهييج محسوب مىشود. طورى که اگر فرد در بالاتر يا پايينتر از آن سطح قرار گيرد، کمتر احساس راحتى مىکند. ويبلر شرام و همکارانش در مطالعهٔ راهگشاى خود دربارهٔ نقش تلويزيون در زندگى گودکتن، خشنودىهاى گوناگونى ناشى مىشود، خشنودىهايى که با تأثير فراوان فرد را ارضا مىکنند. اينکه آيا يک برنامه بتواند به شکل قابل توجهى تماشاگران خود را سرگرم يا هيجانزده کند يا نکند، جزء اصلى در ارزش سرگرمکنندگى آن است.
|
|
تلويزيون شکلهاى مختلف سرگرمىها را ارائه مىکند؛ نمايشنامههاى جدي، داستانهاى علمى - تخيلي، سريالهاى رمانتيک، کمدى تکقسمتى (باشخصيتهاى ثابت)، موسيقى و نمايشهاى متنوع و در ميان آنها مسابقه و سرگرمي، هيجانى که اغلب با تماشاى هر يک از انواع اين برنامهها حاصل مىشود، از برنامهاى به برنامهٔ ديگر متفاوت است، همانطور که ذائقهٔ تماشاگران نيز نسبت به اين برنامهها متفاوت خواهد بود. علاقهٔ کلى به نوعى نمايشنامه يا سرگرمى ممکن است با طبيعت ثابت بينندگان که شخصيت آنها را مىسازد، مرتبط باشد. با اين وجود، ميزان تمايلى که فرد نسبت به تماشاى برنامهاى خاص احساس مىکند - حتى برنامهاى که بهطور طبيعى مورد علاقه فرد است - به احساس او در زمان تماشاى آن برنامه بستگى دارد. چنانچه حالات روحى او تغيير کند، ذائقهٔ او براى تماشاى برنامهاى خاص نيز تغيير مىکند. بنابراين، ممکن است تلويزيون شيوهاى براى کنترل حالت روحى در نظر گيرد. برنامهها بر اساس نياز فردى براى دستيابى به سطح رضايتبخش تهييج انتخاب مىشوند.
|
|
|
روش ديگرى که رد آن تلويزيون براى تهييج بيننده ايفاى نقش مىکند. زمانى است که از آن براى بهبود شرايط روحى فردى که در حالت نامناسب روحى بهسر مىبرد، استفاده مىشود. انتخاب برنامه در اين بستر، نهتنها بر اين مسئله متکى است که اين برنامه تهييج کننده است يا نه، بلکه بر چگونگى آن نيز اتکا دارد. راى مثال، کمدي، درام و نمايش بازى و سرگرمى (game show)، مىتواند همه در جاى خود سرگرم کننده باشند، اما حوادثى که در آنها به نمايش گذاشته مىشود، ممکن است هميشه صحيحترين نوع موضوع براى شاد کردن فردافسرده دل نباد. درام و نمايش بازى و سگرمى مىتوانند ايجاد کنندهٔ دلهره، تنش و لحظات ناراحتکننده باشند و ر مواردى شادى بهبار آورند. برعکس، کمدى هدفش القاى خنده، شادى و نشاط است. کمدى بهتر مىتواند موجبات نشاط بيننده را فراهم کند. پژوهشهاى انجام شده نشان دادهاند که اين گفته مىتواند کاملاً درست باشد. اگرچه، انتخاب کمدى هم ممکن است بسته به شرايط روحى و نوع کمدى ارائه شده در ميان افراد مختلف متفاوت باشد. شکلهاى بخصوصى از طنز، خصمانه و خشن هستند؛ اين نوع کمدى ممکن است (بيشتر از کمدىهاى غيرخصمانه) مورد علاقهٔ شديد بينندگانى باشد که در حالت روحى خشمگين هستند. اکوى فوق بيشتر ممکن است در مورد جنس مذکر صدق کند تا مؤنث.
|
|
از نظر برخى از پژوهشگران اين رشته، قاعدهٔ حالات روحي، انگيزهاى کليدى است که استفاده از رسانه سرگرم کننده را سازماندهى مىکند. دولف زيلمان (Dolf Zillmnn) استدلال کرده است که مردم تمايل دارند برنامههاى سرگرمکنندهاى را تماشا کنند که حالات روحى مثبت يا آن حالات روحى که به فرد کمک مىکنند تا به حالات روحى ناخوشايند پايان دهد يا از شدت آن بکاهد، تقويت يا طولانى کنند. يکى از راههايى که تلويزيون مىتواند به شادتر شدن کودکان کمک کند، اين است که شخصيت مورد علاقهٔ آنها به تجربهٔ خوبى دست يابد و شخصيتى که مورد انزجار آنان است، نتيجهٔ اعمال بد خود را ببينند.
|
|
دلهره و انتظار (Suspense) نقشى اساسى در همه اينها ايفا مىکند. افزايش دلهره، هيجان و انگيختگي. تابعى از اطمينان قلبى بيننده است که زن يا مرد قهرمان داستان بر نيروهاى شيطانى خطرناک غلبه خواهد کرد. هيجان بيننده آنگاه بيشتر خواهد شد که لحظه به لحظه اين ترس در دل بيننده بيافتد که مبادا قهرمان داستان از موقعيّت خطرناک رهايى نيابد. اگرچه زمانى که داستان پيشتر مىرود و اين انتظار که قهرمان داستان هلاک خواهد شد، قوّت مىگيرد، احساس دلهره و انتظار نيز فروکش مىکند و بيننده تنها با احساس ناراحتى براى سرنوشت اجتنابناپذير شخصيت روى صحنه رها مىشود.
|
|
|
علاوه بر سرگرمي، اطلاعات نهفته شده در برنامهها مىتواند موجب آسايش و راحتى خيال هرچند اندک، بيننده شود. بنابراين، ممکن است برنامهها دستچين و استفاده شوند، نه تنها با اين نگاه که مىخواهند با آن برنامهها سرگرم شوند يا لذّت ببرند، بلکه به اين دليل که آن برنامهها تسکين دهنده و آرامشبخش هستند و به فرد آگاهى مىدهند. درست زمانى که بهنظر مىرسد دنيا روزبهروز خصمانهتر مىشود و زندگى در آن لذت کمترى به انسان مىبخشد، برنامههايى که مهربانى و جوانمردى را به تصوير مىکشند، اعتماد و اطمينان را در طبيعت انسان حفظ مىکنند. شواهدى موجود است که نشان مىدهند مردم هنگام رويارويى با شرايط خصومتبار، ممکن است به تلويزيون يا سينما روى آورند، نه تنها به دليل گريز از مشکلات، بلکه براى يافتن راحتى و آسودگى خيال اين کار را مىکنند. تحقيقات انجام شده روى کودکان پيشدبستانى و نوزادان نشان داده است که حتى در سنين بسيار پايين نيز، ممکن است، از برنامههاى تلويزيون بهاين منظور استفاده شود. کودکانى که اخيراً در شرايط ناراحتکنندهاى بودهاند، بهطورى که مورد انتقاد فرد بزرگسالى قرار گرفتهاند، بيشتر از کودکانى که تازه از سر و وضعشان تعريف و تمجيد شده است، دوست دارند زمان بيشترى را صرف تماشاى برنامهاى کنند که در آن با کودکان بهخوبى رفتار مىشود. بنابراين، تلويزيون مىتواند شيوههايى براى برخورد با محيط اجتماعى خشن، منفى و غيردوستانه در اختيار فرد قرار دهد.
|
|
بنابراين دلايل کودکان براى تماشاى تلويزيون چند گانه و متنوع است: آنها بهدنبال بهدست آوردن اطلاعات هستند، مىخواهند سرگرم شوند، وقتگذرانى کنند و غيره.
|