جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
مجله ویستا
رفتار اجتماعی اولیه
کودک معمولی در دو ماهگی با دیدن چهرهٔ مادر یا پدر خود لبخند میزند. والدین که از چنین واکنشی شادمان شدهاند، دست بههر کاری میزنند تا لبخند کودک تکرار شود. در واقع، توانائی لبخندزدن در این سن و سال کم ممکن است از لحاظ تاریخی به این دلیل تکامل یافته باشد که پیوند والدین و کودک را تحکیم میبخشد. معنی این لبخندها برای والدین این است که نوزاد آنها را میشناسد و به آنها عشق میورزد، و از این طریق والدین را تشویق میکند که در واکنشهایشان نسبت به او محبت بیشتری نشان دهند. به این ترتیب نظام تقویتی متقابلی از تعامل اجتماعی ایجاد و حفظ میشود. | ||
در سراسر دنیا، کودکان خواه در روستای دورافتادهای در آفریقا بزرگ شوند و خواه در خانوادهٔ طبقهٔ متوسط آمریکائی، همه در سن و سال مشابهی شروع به لبخندزدن میکنند. این امر نشانگر آن است که در این زمینه، رشد کودک نقشی مهمتر از شرایط پرورشی دارد. این واقعیت هم که لبخند زدن در نوزادان نابینا همزمان با کودکان برخوردار از بینائی آغاز میشود، باز دلالت بر آن دارد که لبخندزدن پاسخی فطری است (اطفال نابینا بهجای چهرهٔ والدین در برابر صدای آنها لبخند میزنند). (ایبل - ایبسفلت - Eibl-Eibesfeldt در ۱۹۷۰). | ||
در سه یا چهارماهگی، نوباوگان افراد آشنای خانواده را میشناسند و آنها را بر دیگران ترجیح میدهند، چون با دیدن چهره یا شنیدن صدای آنها بیشتر غان و غون میکنند و لبخند میزنند. با این همه، در برابر افراد غریبه هنوز هم تاحدود زیادی پذیرا هستند. اما در حدود ۷ یا ۸ ماهگی تغییری در این پذیرش نامتمایز رخ میدهد. بسیاری از این نوباوگان وقتی غریبهای به آنان نزدیک شود (حتی وقتی در آغوش والدین خود باشند) ناراحتی یا پریشانی آشکاری نشان میدهند، و علاوه بر آن، هر وقت در محیط غریب و یا با فرد غریبهای تنها بمانند، بهشدت ناراحت میشوند. کودکی که قبلاً خونگرم و اجتماعی بوده و همیشه با خوشحالی از توجه مراقب خود استقبال میکرده، حالا هنگامی که والدینش میخواهند خانه را ترک کنند، بهطور تسلیناپذیر گریه میکند و پس از رفتن آنها نیز تا مدتی به گریه کردن ادامه میدهد. | ||
| ||
هرچند همهٔ کودکان در برابر غریبهها مضطرب نمیشوند، اما بهنظر میرسد این اضطراب بخشی از خلقوخوی ویژهٔ کودک شیرخوار باشد. تعداد نوباوگانی که چنین اضطرابی را تجربه میکنند، از حدود هشت ماهگی تا پایان سال اول زندگی، بهصورت چشمگیری افزایش مییابد. پدیدهای مشابه، و در عین حال متمایز از پدیدهٔ فوق، پریشانی ناشی از جدائی از والد است که تاحدودی وابستهٔ خلقوخوی فطری است. و در فاصلهٔ چهارده تا هیجده ماهگی به اوج خود میرسد و سپس بهتدریج کاهش مییابد. سرانجام، اغلب کودکان سه ساله در غیاب والدین خود به اندازهٔ کافی احساس امنیت میکنند و قادر هستند بهراحتی با کودکان دیگر و بزرگسالان در تعامل باشند. | ||
بهنظر میرسد شدت و ضعف ترسهای مربوط به جدائی از والدین تنها بهمیزان کمی متأثیر از شرایط پرورشی کودکان باشد. الگوی کلی این ترسها در کودکان آمریکائی خانهپرورد و کودکانی نیز که مهدکودک میروند، یکسان است. شکل پریشانی کودکان هنگام دور شدن مادر نشان میدهد که هرچند درصد کودکانی که هنگام دور شدن مادر گریه میکنند در فرهنگهای مختلف فرق میکند، الگوی سنی پیدایش و کاهش این رفتار، همهجا بسیار مشابه است (گیگین، کرسلی - Kearsley و زلازو - Zelazo در ۱۹۷۸). | ||
هرچند درصد کودکانی که هنگام رفتن مادر از اتاق گریه میکنند از فرهنگی به فرهنگ دیگر فرق میکند، ولی الگوی سنی ظهور و کاهش این پریشانی در فرهنگهای مختلف مشابه است (از کیگین، کرسلی و زلازو، ۱۹۷۸). | ||
چگونه میتوان این الگوی زمانی منظم ترس را در کودکان توضیح داد؟ بهنظر میرسد دو عامل در ظهور و کاهش این ترسها در کار هستند. عامل اول رشد ظرفیت حافظه است. طی نیمهٔ دوم سال اول زندگی، توانائی بهیاد آوردن رویدادهای گذشته و مقایسهٔ گذشته و حال افزایش مییابد. این تغییر به کودک شیرخوار امکان میدهد رویدادهای غیرمعمول یا غیرقابل پیشبینی را کشف کند و بعضی وقتها از آنها بترسد. ظهور واکنش اضطراب در برابر غریبهها با ظهور ترس در برابر محرکهای گوناگونی که غیرمعمول یا غیرقابل انتظار هستند، همزمان است. صورتک ترسناک یا علی ورجه که به چهرهٔ نوباوهٔ چهارماهه لبخند میآورد غالباً نوباوهٔ هشت ماهه را بیمناک و پریشان میکند. بهتدریج که کودکان یاد میگیرند افراد غریبه و اشیاء غیرمعمول عموماً بیخطر هستند از شدت اینگونه ترسها نیز کاسته میشود. | ||
این فرض نیز منطقی بهنظر میرسد که رشد حافظه در اضطراب جدائی دخالت داشته باشد. نوباوه نمیتواند غیبت والد خود را احساس کند مگر اینکه بتواند بهیاد آورد که والدش یک دقیقه پیش حضور داشته و سپس آن را با غیبت کنونی والد مقایسه نماید. وقتی والد اتاق را ترک میکند، نوباوه میداند که چیزی گم شده (حاکی از نوعی پایداری شیء) که میتواند احساس پریشانی ایجاد کند. بهتدریج که جدائیها و بازگشتها بهتر بهیاد میمانند، کودک بهتر میتواند بازگشت والد غایب را پیشبینی کند، و بههمین دلیل نیز اضطرابش کاهش مییابد. | ||
عامل دوم، رشد خودپیروی (autonomy) در کودک است. کودکان یکساله هنوز تا حدود زیادی متکی به مراقبت بزرگسالان هستند، ولی کودکان ۲ یا ۳ ساله میتوانند خود به سراغ ظرف غذا یا قفسهٔ اسباببازی بروند. علاوه بر آن، این کودکان میتوانند خواستهها و احساسات خود را از طریق گفتار، بیان کنند. بنابراین، اتکاء آنها به مراقبان بهطور اعم، و مراقبان آشنا بهطور اخص، کاهش مییابد و دیگر حضور یا عدم حضور والدین برای آنها چندان مهم نیست. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست