آزمون غربالگرى جاى آزمون تشخيصى را نمىگيرد و فقط يک آزمايش اوليه است. کسانىکه پاسخ مثبت داشته باشند، براى انجام اعمال تشخيصى بيشتر و درمان نزد پزشک فرستاده مىشوند آزمونهاى غربالگرى و تشخيصى در (جدول مقايسه آزمونهاى تشخيص و غربالگري) با هم مقايسه شدهاند.
جدول مقايسه آزمونهاى تشخيص و غربالگرى
آزمون غربالگرى
آزمون تشخيصى
بر روى افراد بهظاهر سالم انجام مىشود
بر روى کسانى که مورد دارند يا در معرض خطر
هستند انجام مىشود
در گروه به انجام مىِسد
بر روى يک فرد انجام مىشود و همه بيمارىها درنظر گرفته مىشوند
نتايج آزمون قطعى و نهائى هستند
تشخيص نهائى نيست بلکه با شواهد تازه تغيير
مىکند و تشخيص از مجموعه همه يافتهها بهدست مىآيد
براساس يک معيار يا يک نقطه مشخص تعيين مىشود (مثل ديابت)
براساس ارزيابى تعدادى از علائم و نشانهها و
يافتههاى آزمايشگاهى است
دقت کمترى دارد
دقت بيشترى دارد
ارزانتر است
گرانتر است
اساسى براى درمان نيست
بهعنوان پايهاى براى درمان بهکار مىرود
آغاز آن از محقق يا سازمان ارائهکننده خدمت است
آغاز آن از بيمارى است که يک ناراحتى دارد
بههر حال، معيارهاى ارائه شده در (جدول مقايسه آزمونهاى تشخيص و غربالگري) ثابت نيستند. بعضى آزمونها وجود دارند که هم براى تشخيص و هم براى غربالگرى استفاده مىشوند براى مثال آزمون کمخونى و تست تحمل گلوکز. غربالگرى و تشخيص با هم در رقابت نيستند و معيارهاى مختلفى براى هر يک بهکار رفته است.
- مفهوم 'مهلت تصميمگيري' (Lead Time)
شکل شماره يک پيامد احتمالى فرايند يک بيمارى را نشان مىدهد. براى کسى که بيمارى آن آشکارا شروع شده است، غربالگرى کارى نخواهد کرد. برنامههاى غربالگرى بايد به شرايطى محدود شود که 'فاصله زماني' بين شروع بيمارى و زمان تشخيص وجود داشته باشد. در اين فاصله زمانى چند نکته حياتى وجود دارد که هم شدت بيمارى را و هم موفقيت هر درمانى را براى بازگرداندن فرايند بيمارى مشخص مىکند. غربالگرى مراحل پيشرفته بيمارى مشخصاً ارزشى ندارد مگر اينکه تشخيص بيمارى زمانى انجام گيرد که براى درمان دير نشده باشد و يا آسيبهاى دائمى هنوز وارد نشده باشند. بنابراين برنامههاى غربالگرى بايد به شرايطى محدود شود که فاصله زمانى بين شروع بيمارى و نقطه بحرانى نهائى آن بهاندازه کافى زياد باشد. در اين صورت مىتوان جمعيت را مورد غربالگرى قرار داد.
مهلت تصميمگيرى مزيتى است که توسط غربالگرى بهدست مىآيد و دورهاى است مابين زمانى که مىتوان بيمارى را با ابزار تشخيص زودهنگام تشخيص داد و زمانى که تشخيص با ابزار ديگرى بهانجام مىرسد. در شکل (مدلى براى برنامههاى شناسائى زودهنگام)، A پيامد معمول بيمارى است و B پيامد بيماري، در زمانى است که بيمارى در اولين زمان ممکن تشخيص داده مىشود. بنابراين منافع برنامه عبارت است از B منهاى A. منافع برنامه در قالب پيامدهاى آن بيايد درنظر گرفته شود. پيچيدگى و هزينه برنامههاى غربالگرى بايد در مقابل منافعى که از آن حاصل مىشود سنجيده شود.