|
| علل اهميت رفتار جوانان در محيطهاى شهرى
|
|
رفتار جوانان چه بهصورت انفرادى و چه بهصورت دستهجمعى، بهدليل آنکه غالباً مشکلآفرين بوده براى خانوادهها و نيز براى جامعه، موضوع بحث و مطالعات متعددى قرار گرفته است. بهخصوص گروههاى جوانان و نوجوانان که به تعداد زياد در محيطهاى شهرى دست به اعمال خلاف مقررات مىزنند. بهطور کلى نسل جوان امروزه بهخصوص در محيطهاى شهرى از دو جهت اهميت روزافزونى پيدا مىکند.
|
|
- از نظر کميت، تعداد و تراکم:
|
نسل جوان در شهرها جايگاه و اهميت در خور توجهى در همهٔ جوامع پيدا کرده و در اکثر ممالک در حال توسعه تعداد جوانان بيش از رو به افزايش نهاده است، بهطورى که در بعضى از کشورها بيش از ۵۰ درصد جمعيت از ۲۰ سال کمتر دارند اين افزايش بيشتر در شهرها مشاهده مىشود و يکى از علل مهم آن توجه روزافزون جوانان به ادامهٔ تحصيل دبيرستانى و دانشگاهى در شهرها است که به خودى خود موجب تجمع و گرد آمدن انبوه جوانان شده است و از اين موقعيت بهخصوص در جهت پرورش مثبت مىتوان استفاده کرد. به هر صورت نسل جوان خيلى پيش از گذشته به يکديگر نزديک شده و ارتباط مستقيم بين آنها برقرار گشته است و از اين لحاظ وجود يک نوع تجمع که با خودآگاهى همراه است و تمرکز جوانان در مکانهاى معين بر اهميت اين گروه در جامعه افزوده است. همچنين تجمع در ورزشگاهها و مکانهاى عمومى نيز حائز اهميت است.
|
|
بهدليل جوانى جمعيت در ايران و مهاجرت جوانان به شهرها (بهخاطر تحصيل و کار) در چند دههٔ اخير مرتباً بر حجم جمعيت جوان شهرها افزوده شده است بهطورى که گروههاى نوجوان و جوان کشور بخش عمدهاى از جمعيت را تشکيل مىدهند. بهطور نمونه در سال ۱۳۶۵ جمعيت گروه سنى ۱۴-۱۱ ساله (نوجوان) برابر ۷۱۹/۴ ميليون نفر بوده است که در سال ۱۳۷۰ به ۵۷۲/۵ ميليون نفر و در سال ۱۳۷۲ به ۱۰۲/۶ ميليون نفر افزايش يافته است و پيشبينى مىشود که در سال ۱۳۷۷ اين گروه سنى به رقمى معادل ۴۴۰/۷ ميليون نفر افزايش يابد. در طى سالهاى ۷۷-۱۳۶۵ سهم اين گروه سنى در کل جمعيت از ۵/۹ درصد در سال ۶۵ به ۱۱ درصد در سال ۷۷ افزايش مىيابد (۱) که عمدهٔ اين گروه در شهرها ساکن مىشوند.
|
|
(۱) . رجوع کنيد به: مستندات برنامهٔ دوم توسعهٔ اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جمهورى اسلامى ايران، جلد پنجم، سازمان برنامه و بودجه، آذر ماه ۱۳۷۲، صفحهٔ ۲۹.
|
|
حال اگر گروه سنى ۲۴-۱۵ ساله را جوانان کشور تشکيل مىدهند در نظر بگيريم ملاحظه مىکنيم که تعداد اين گروه که در سال ۱۳۶۵، ۴۴۹/۹ ميليون نفر بوده در سال ۱۳۷۲ به ۷۶۱/۱۱ ميليون نفر افزايش يافته و در سال ۱۳۷۷ به بيش از ۱۴ ميليون نفر خواهد رسيد.
|
|
جمع دو رقم فوق که نوجوانان و جوانان را تشکيل مىدهد در آيندهٔ نزديک بيش از ۲۱ ميلون نفر خواهد بود. در سال ۱۳۷۰ اين گروه ۴۴/۱۹ درصد کل جميعت را نشان مىدهد و نسبت جنسى در آن ۱۰۶ است (۲). بنابراين به لحاظ کمى در انتظار خيل عظيم جمعيت جوان هستيم که چه به لحاظ نيازها و خدماتى که براى آنها ضرورت دارد و چه به لحاظ مسائل پاتولوژيک مستلزم توجه خاصى است.
|
|
(۲) . رجوع کنيد به: مستندات برنامهٔ دوم توسعهٔ اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جمهورى اسلامى ايران، جلد پنجم، سازمان برنامه و بودجه، آذر ماه ۱۳۷۲، صفحهٔ ۳۳، و نيز مراجعه شود به آمارگيرى جارى جمعيت ۱۳۷۰، نتايج عمومى، مرکز آمار ايران نشريهٔ شمارهٔ ۲۵-۱.
|
|
يکى ديگر از ويژگىهاى اين دوره از زندگى، روبهرو شدن جوانان با مشکلات عديدهاى مانند امکان ادامهٔ تحصيلات، پيدا کردن کار و شغل و يا فراهم بودن امکان ازدواج است که هر کدام مشکلاتى را براى جوانان (بهصورت مختلفى براى دختران و پسران جوان) فراهم مىکند (۳). با نگاهى گذرا به وضعيت اشتغال گروههاى سنى مختلف در سرشمارى سال ۱۳۶۵ و ميزان فعاليت، اشتغال و بيکارى (درصد بيکارى در جمعيت فعال)، تفاوت ميزانهاى فعاليت و اشتغال در گروه سنى ۱۹-۱۵ و ۲۴-۲۰ساله (گروههاى جوانان) بيش از ساير گروههاى است، يا به تعبير بهتر ميزان بيکارى عمومى (نرخ بيکارى در کل جمعيت هر گروه) در گروههاى مذکور بيش از ساير گروههاى سنى است. اکثريت بيکاران در اين دو گروه را بيکاران تازه وارد به بازار کار تشکيل مىدهند که بهدليل نبودن فرصتهاى شغلى تازه، افزايش چشمگيرى داشتهاند. مطالعهٔ وضع سواد و سطح تحصيل بيکاران نشان مىدهد که در مهر ماه ۱۳۶۵ بيش از ۲۵ درصد از آنان داراى تحصيلات متوسطه بودهاند که نتوانستهاند شغل مناسبى بيابند (ميزان اشتغال در گروههاى سنى مذکور به ترتيب ۱/۲۱ و ۲/۲۹ و ميزان بيکارى ۳/۹ و ۱/۱۰ بوده که بالاترين ميزانها را نسبت به ساير گروههاى سنى نشان مىدهد) (۴).
|
|
(۳) . نگاه کنيد به توسلى، غلامعباس، 'طرح دو مشکل اساسى جوانان' در مجلهٔ پژوهش در مسائل روانى و اجتماعى، سال اول، شمارهٔ ۱، بهار ۱۳۶۵ صفحهٔ ۱۵ تا ۳۰.
|
|
(۴) . مهاجرانى، علىاصغر، 'بررسى نيروى انسانى در ايران' ، نامهٔ علوم اجتماعى، دورهٔ جديد، شمارهٔ ۳، ۱۳۶۸، صفحهٔ ۱۳۰-۱۲۹.
|
|
- از نظر کيفيت:
|
علاوه بر آنکه آيندهٔ هر جامعه بسته بهوجود جوانان است مسائل مبهم و گاه بغرنجى در تلفيق جوانان با محيط زندگى و تحولات اجتماعى و اقتصادى عصر جديد بهوجود آمده است. در اکثر کشورها مشکلات و نابسامانىهائى از اين لحاظ ظاهر گشته است که توجه به زندگى نسل جوان را بيش از پيش ضرورى ساخته است. مسئلهٔ ديگر تعارض فرهنگى نسل جوانان با سنتهاى موجود و بهعبارت ديگر برخورد دنياى قديم و جديد است که موجب کشمکش و سرگردانىهاى فراوان در نسل جوان شده است و در اين 'دورهٔ انتقالي' گروههائى از جوانان چه از نظر تحصيل و شغل و چه از نظر مدلها و الگوهاى رفتار و کردار نوجوان مخصوصاً دچار سرگردانى هستند و حتى با يک نوع بحران روانى و اجتماعى روبهرو هستند (۵).
|
|
(۴) . رجوع کنيد به: مجلهٔ: پژوهش در مسائل روانى ـ اجتماعى، مقالهٔ طرح دو مشکل اساسى جوانان، از دکتر غلامعباس توسلى، شمارهٔ ۱ صفحهٔ ۲۰-۲۵، بهار ۱۳۶۵.
|
|
اين موقعيت را حقايق ديگرى نيز تقويت و تشديد کرده است که ذيلاً بدان اشاره مىشود:
|
|
۱. حساسيت فوقالعادهٔ جوانان در مقابل مشکلاتى که در جامعه وجود دارد و بهطور کلى منطق عاطفى آنها.
|
|
۲. تحول در نيازهاى زيستى جوانان (در دورهٔ بحرانى بلوغ و ادامهٔ آن در سالهاى بعد).
|
|
۳. نداشتن تکيهگاه اجتماعى (از قبيل شغل، خانواده يعنى همسر و فرزند، مقام و موقعيت اجتماعى خاص) که موجب شده است جوان نتواند بهدرستى در جامعه ادغام و جايگزين شود، يا بهعبارت ديگر، دلبستگى قطعى و نهائى نسبت به محيط خود پيدا کند.
|
|
۴. غوطهور شدن در آرمانهاى بزرگ و دور از دسترس و داشتن طرز فکر 'ايدهآلى' و سعى در فرار از موقعيتهاى موجود در اين دوره از زندگى.
|
|
۵. مشکلات تحصيلى و شغلى اقتصادى و مادى و برخى ناامنىهاى اجتماعى.
|
|
۶. عدم دسترسى و امکان همهٔ جوانان به تحصيلات عالى و مشکل ورود به دانشگاهها.
|
|
عوامل فوق وقتى دست به دست هم مىدهند جوان امروزى را مستعد طغيان و تمرد مىکند و از اين لحاظ وظيفهٔ بزرگى بر دستگاههاى تعليماتى و فرهنگى جامعه تحميل مىکند اين دستگاهها وظيفه دارند که جوانان را به بهترين وجهى کمک کنند، تا از ميان اين طوفان بحرانها آنها را براى آينده بهترى که در انتظار آنها است آماده سازند. اما هر گروه از جوانان نيازهاى خاص خود را دارند.
|