|
| جشنها و سرورهاي عمومي و خصوصى، استان يزد
|
|
همانطور که پيشتر گفته شد اکثريت مردم استان يزد پيرو دين اسلام و شيعهٔ اثنى عشرى هستند. به همين خاطر نيز مجموعهٔ مراسم و آيينهاى ملى و خصوصى مردم تحت تأثير رفتارها و کنشهاى فرهنگى اسلامى صورت مىگيرد. مراسم عروسى، اعياد ملى و مذهبى نظير عيد نوروز، عيد فطر و غدير خم، عيد مبعث و روزهاى تولد ائمه اطهار و پيغمبر (ص) همچون ساير نقاط ايران به طرزى باشکوه و مفصل برگزار مىشود. از آنجا که مراسم مربوط به جشنها و اعياد هموطنان زردشتى براى خوانندگان و ايرانگردان از جذابيت خاصى برخوردار است در زير، اين بخش از رفتارهاى فرهنگى زردشتيان به تفصيل مورد اشاره قرار مىگيرد:
|
|
مراسم عروسى و همسرگزينى يکى از جشنهاى مرسوم بين زردشتيان است که با آداب و شيوههايى خاص و جالب برگزار مىشود. اولين مرحله از برگزارى اين مراسم مربوط به خواستگارى است که معمولاً بعد از موافقت پدر و مادر دختر بدينگونه صورت مىگيرد:
|
|
مادر و خواهر و يکى از بستگان نزديک پسر در وقت تعيين شده براى خواستگارى، براى گرفتن رضايت دختر به خانهٔ عروس مىروند. خانوادهٔ داماد نامهاى بر کاغذ سبز به امضاى داماد خطاب به پدر و مادر دختر مىنويسند و در پاکت سبز رنگى قرار مىدهند و همراه با يک دستمال سبز و يک کله قند و سنجد و آويشن به پدر دختر تقديم مىکنند و پس از صرف چاى و شيرينى مرخص مىشوند. چند روز بعد جواب نامهٔ خواستگارى را با تشريفاتى مشابه، توسط خواهر و مادر و خويشان عروس آينده در خانه داماد به پدر داماد تحويل مىدهند.
|
|
بعد از اينکه خانوادهٔ پسر از موافقت خانوادهٔ دختر مطلع شدند، تاريخ مراسم زناشويى تعيين مىشود و اين مرحله نيز مراسم خاص خود را دارد که به مراحل مختلف از جمله وکيلپرسان، گواهگيران، عروسکشان، پاىتختى و ... تقسيم مىشود. در مرحلهٔ وکيلپرسان، هه موبد به اتفاق عدهاى از مهمانان داماد که تعدادشان نبايد از هفت نفر کمتر باشد به منظور گرفتن رضايت دختر و پرسيدن نام نماينده يا وکيل او در مجلس عقد به منزل عروس مىروند. عروس را به حمام مىبرند و او را مىآرايند و در مجلس مىنشانند و يک پارچه سبز روى سرش مىاندازند، به طورى که صورتش پيدا نشود و زنهاى ديگر در دو طرف او قرار مىگيرند. هه موبد و همراهان در حالى که لالههاى روشن در دست دارند با آهنگ هبير و شاباش وارد مىشوند و به مقابل عروس مىروند. هه موبد چندين بار اين سؤال را که «به نام شما ... دخت ... مىپرسم آيا با زناشويى با ... پور ... راضى هستي» از دختر مىپرسد. در ميان هلهله و شادى حاضرين، بار سوم يا هفتم عروس بله مىگويد. سپس هه موبد مىپرسد: «چه شخصى را نماينده يا وکيل خود قرار مىدهي؟» و عروس، پدر يا برادر خود را به اين سمت برمىگزيند. پس از شنيدن اين اقرار ههموبد و همراهان به منزل داماد مىروند.
|
|
در مرحلهٔ دوم، نمايندهٔ عروس به اتفاق عدهاى از ميهمانان به خانهٔ داماد مىرود و اشيايى نظير يک خوانچه لرک، يک سينى نقل، يک دانه انار شيرين، قيچى، تخممرغ، يک تکه پارچه سبز و چند کله قند با مقدارى شيرينى و آويشن و سنجد را نيز با خود مىآورند. اين مرحله که به گواهگيران (عقد) معروف است به اين ترتيب انجام مىشود که داماد در صدر مجلس مىنشيند و نمايندهٔ عروس روبروى او قرار مىگيرد و خوانچهٔ لرک را بين داماد و نمايندهٔ عروس مىگذارند و يک کله قند نيز روى آن قرار مىدهند. پس از صحبت و تحقيق در موضوع زناشويى و اطمينان يافتن از اينکه براى نوعروس و داماد در جاى ديگر و با کسان ديگر گفتگو يا قرار ازدواج گذاشته نشده است. ههموبد، اندرز گواهگيران را که به منزلهٔ عقد زناشويى است مىخواند و داماد و نمايندهٔ عروس دعا مىخوانند و در حال خواندن سرود تندرستى، شيرينى و مقدارى برنج و آويشن به سر داماد مىريزند. در تمام طول مدت گواهگيران، دستهاى راست داماد و نماينده عروس در دست هم بر روى قند قرار دارد و پسر بچهاى هم که معمولاً با داماد نسبت نزديکى دارد پشت سر داماد مىايستد و انار شيرين و پارچهٔ سبز و قيچى و تخممرغ و قدرى لرک و شيرينى را در دو دست مىگيرد و روى سر داماد نگاه مىدارد. پس از اتمام مراسم گواهگيران، ههموبد تخممرغ را مىگيرد و از پشت بام بيرون مىاندازد. انار شيرين به داماد داده مىشود که بعداً با عروس بخورد و شيرينى و لرک را پسر بچه بر مىدارد که بين حضار تقسيم کند و سپس با خوش و بش حاضران مجلس به اتمام مىرسد.
|
|
متعاقب مراسم گواهگيران، مرحلهٔ عروسِ کشان اجرا مىشود. انجام اين قسمت از مراسم به اين ترتيب است که آخر شب پس از صرف شام و پراکنده شدن ميهمانان، ههموبد به همراهى چند تن از نزديکان داماد به خانهٔ عروس مىآيند تا او را به خانهٔ داماد ببرند. در مراسم عروسکِشى، در يک سوى عروس، خواهر عروس قرار مىگيرد و در سوى ديگر او خواهر داماد مىايستد و دستهاى او را در دست مىگيرند، پشت سر آنها خانمهاى ديگر حرکت مىکنند. چنانچه عروس يا داماد خواهر نداشته باشند يکى از بستگان يا نزديکان به جاى او قرار مىگيرد.
|
|
صورت عروس با پارچهاى سبز رنگ که روى سرش انداخته شده از انظار پوشيده است. پيشاپيش عروس دو نفر قرار مىگيرند که يکى نمايندهٔ عروس و ديگرى نمايندهٔ داماد است و هر يک دستمالى بر کمر دارد؛ با اين تفاوت که دستمال اولى خالى است، ولى دستمال دومى پر از شيرينى و تعداد ۳۳ عدد سکهٔ نقره و طلاست.
|
|
اين قافلهٔ کوچک به همين سان در ميان هلهله و شادى همراهان رهسپار خانهٔ داماد مى شود و به فاصلهٔ هر چند قدم نمايندهٔ عروس که در جلوى عروس قرار گرفته مىايستد و مىگويد: «تا ندهى نمىآيم». نمايندهٔ داماد هم که دستمال پر به کمر دارد مقدارى شيرينى و سکه از آن بيرون مىآورد و به او مىدهد. گاهى هم که شيرينى و سکه به آخر مىرسد با کمک دوستان داماد، نمايندهٔ عروس را به زور به جلو مىکشند و عروس و ديگران هم از او پيروى مىکنند.
|
|
در ميان راه، همين که به در خانهٔ آشنايان و نزديکان عروس و داماد مىرسند، صاحبخانه پيش پاى عروس آتش روشن مىکند و مقدارى شيرينى و آويشن به سر او مىپاشد. داماد که دم در منزل خود انتظار ورود عروس را مىکشد، به محض اين که عروس به آن جا رسيد پيش مىآيد سکهاى در دست او مىگذارد و او را با خود به درون خانه مىبرد. وى سپس به همراه ههموبد و ديگران با هلهله و شادى و آهنگ هبير و شاباش گرد آتشى که در حال افروختن است مىگردند و سپس به سوى حجله مىروند. داماد در حجله به عروس رونما مىدهد و سرانداز را از صورت او بر مىگيرد. سپس آيينه و گلابپاش و پس از آن شيرينى و شربت مىگردانند. داماد شيرينى به دهان عروس مىگذارد و شربت را نصف و نصف مىخورند، سپس همه از حجله بيرون مىروند و عروس و داماد تنها مىمانند.
|
|
بعد از مراسم زناشويى، مراسم پاتختى انجام مىشود. روز بعد از عروسى، در ساعات پس از نيمروز، داماد پاهاى خود و عروس را با شير و مرغ (سبزه لب جو) که از خانهٔ پدر زن آوردهاند مىشويد. سپس به همراهى ههموبد و ميهمانان به کنار جوى آبى مىروند و در آنجا ههموبد سرودهاى خاص مىسرايد و در هنگام خواندن، شير و سبزه لب جوى (مرغ) را در آب مىريزد. پس از اتمام اين مراسم و پخش لرک بين حضار، ههموبد مرخص مىشود، ولى داماد به همراه ديگران به منظور دستبوسى رهسپار منزل پدر زن مىشوند و پس از پذيرايى مختصر و دادن هديهاى از سوى پدرزن به داماد، همه با هم به منزل داماد برمىگردند. در اين جا از سوى بستگان عروس و داماد هدايايى اهدا مىشود و پس از صرف عصرانه يا شام مختصر، مجلس پاتختى پايان مىپذيرد.
|
|
برخى مراسم ملى و مذهبى نيز هستند که از سوى زردشتيان باشکوه و جلال تمام برگزار مىشوند که جشنهاى ماهانه، فصلى، نوروز جمشيدى، روز تولد زردشت و جشن سده از جمله آنها هستند.
|
|
- جشنهاى ماهانه : تقويم ايران باستان گاهنماى خورشيدى بود، يعنى از يک دوره گردش زمين به دور خورشيد که ۳۶۵ روز و پنج ساعت و ۴۹ ثانيه است تشکيل مىشد. سال ۱۲ ماه به نامهاى فروردين، ارديبهشت ... اسفند داشت و هر ماه سى روز داشت که به ترتيب به نامهاى زير ناميده مىشد:
|
|
اورمزد، وهمن، ارديبهشت، شهريور، سفندارمزد، خورداد، امزداد، ديبآدر، آذر، آبان، خير، ماه، تير، گوش، ديبمهر، مهر، سروش، رشن، فروردين، ورهرام، رام، باد، ديبدين، دين، ارد، اشتاد، آسمان، زامياد، مانترسفند و انارام.
|
|
هرگاه در هر ماه، نام روز و ماه با هم برابر مىشد، آن روز را جشن مىگرفتند. مثلاً در روز فروردين و فروردين ماه جشن فروردينگان بود و در روز ارديبهشت و ارديبهشت ماه جشن ارديبهشتگان و به اين ترتيب تا پايان سال ۱۲ جشن ماهيانه وجود داشت.
|
|
- جشنهاى فصلى : جشنهايى کاملاً مذهبى هستند که امروزه نيز در ميان زردشتيان به نام گاهنبارها متداولاند. اين جشنها در آغاز و نيمهٔ پايان هر فصل سال برگزار مىشوند. مثلاً گاهنبار اول که نام اوستايى ميدوزرم را دارد، به معنى نيمهٔ بهار است و در روز ديبمهر و ارديبهشتماه (۱۵ ارديبهشت) که ميانهٔ فصل بهار فرحبخش است برگزار مىشود.
|
|
- نوروز جمشيدى : از بزرگترين جشنهاى ملى ايران است که از روزگاران بسيار دور براى ما به يادگار مانده است. بنابر روايات زردشتى و بيشتر نويسندگان قديمى ايرانى، بين عوام به نام نوروز جمشيدى معروف است.
|
|
چند روز پيش از آغاز گهنبار ششم که در پنج روز پايان سال خورشيدى واقع مىشود، زردشتيان مقدارى دانههاى کاشتنى گوناگون را مانند گندم، جو، عدس، ماش و غيره هر يک در ظرفهاى کم عمق سبز مىکنند. البته خانهتکانى کامل و آب و جارو کردن و زدودن آلودگىها و گرد و خاک از سرتاسر خانه قبل از گهنبار ششم صورت مىگيرد. در پنج روز آخر سال، زردشتيان مراسم گهنبار پنجه را برگزار مىکنند و شب آخر سال، روى بامهاى خانههاى خود آتش مىافروزند و چراغى هم به لبهٔ بام مىگذارند که تا بامداد روشن است. در سحرگاه روز اول عيد، روى پشت بامها دوباره آتشافروزى آغاز مىشود که با زمزمه دعاهاى اوستا به هم مىآميزد، از شنيدن آهنگ موزون اوستا و ديدن شعلههاى لرزان آن همه آتش در هواى رقيق سحرگاهى، همه به وجد مىآيند. هنگام خواندن اوستا مقدارى لرک حاضر است، بوى خوش عود و صندل هوا را خوشبو مىکند، شاخههاى سرو و مورد و گل در پشت بام حاضر است، مقدارى برگ آويشن در ظرف آبى ريخته مىشود، چند عدد کوزه هم از لبه بامها به پايين مىاندازند، سپس از پشت بام پايين مىآيند و مراسم اصلى عيد نوروز را شروع مىکنند.
|
|
تمام افراد خانواده که قبلاً حمام رفتهاند و بهترين و نوترين پوشاک خود را پوشيدهاند، هنگام تحويل سال در برابر سفره عيد مىنشينند. روى سفره معمولاً اشياى زير گذاشته مىشود:
|
|
آيينه، گلابپاش، ظرفى پر از نقل سفيد، يک ظرف آب با مقدارى برگ آويشن و يک دانه سيب يا انار يا نارنج همراه با چند سکه نقره در آن، يک مجمر آتش، کتاب مقدس اوستا، گلدانى پر از شاخههاى سرو و مورد و گل، چراغى روشن و شمعهايى در اطراف و ظرف آجيل و انواع شيرينى و انواع حلوا، خوراکهاى پخته، کاهو و اسفناج و سبزىها و ميوهها، ماست و پنير، کماچ و نان شيرمال و ... .
|
|
افراد خانواده برابر سفرهٔ نوروزى قرار مىگيرند و با سرودن اوستا، اهورامزدا را براى همهٔ نعمتهايش سپاس مىگويند. پس از اتمام اوستاخوانى، مراسم شادباش گفتن بين افراد خانواده آغاز مىشود و آمدن سال نو را با هديهٔ شاخهٔ مورد يا سرو يا گلى به يکديگر تبريک مىگويند. سپس گلابپاش و آيينه به عنوان نماد روشنى و صافى دور گردانده مىشود و همهٔ افراد خانواده نگاهى به آيينه مىاندازند و روى خود را در آن مىبينند، قدرى گلاب هم روى خود مىپاشند و با دانهاى نقل سفيد هم دهان خود را شيرين مىکنند و سپس از طرف رئيس خانواده به هر يک از افراد فاميل مبلغى وجه نقد يا چيزى به عنوان عيدى داده مىشود.
|
|
بعد از اتمام آداب سفرهٔ عيد، چنانچه يکى از بستگان نزديک، در سال گذشته فوت کرده باشد و خانوادهاش پرسهدار باشند ابتدا به خانه آن مرحوم مىروند و تسليت مىگويند، سپس همهٔ افراد خانواده با هم به آدريان مىروند و در آنجا هم سپاس و ستايش پروردگار يکتا را به جاى مىآورند و با ديگر برادر و خواهرهاى هم کيش خود که حضور دارند دست مىدهند و سال نو را شادباش مىگويند.
|
|
پس از بيرون آمدن از آدريان به مدت بيست و يک روز ديد و بازديد و شادباش جمعى ادامه دارد.
|
|
- روز تولد زردشت : روز خورداد و فروردين (ششم فروردين) يکى از روزهاى خجسته است که بين زردشتيان احترامى بسزا دارد، چون هزاران سال پيش در چنين روزى آشور زردتشت اسپنتمان، پيغمبر بزرگ ايران باستان، از مادر متولد شد و چهل سال بعد هم در همين روز، اين پيامبر آريايى از طرف اهورامزدا به پيغمبرى برگزيده شد و مأموريت تبليغ مزديسنا به حضرتش واگذار گرديد.
|
|
- جشن سده : يکى ديگر از جشنهاى بزرگ ايران باستان جشن سده است که از زمانهاى بسيار دور به يادگار مانده و در واقع جشن بزرگداشت آتش اهورامزداست و طبق اسطورهها و روايات ايرانى آن را به هوشنگ پادشاه پيشدادى نسبت مىدهند.
|
|
طرز برگزارى جشن سده به اين طريق است که کوهى عظيم از هيزم و خار و خاشاک قبلاً تهيه و جمعآورى مىشود و در روز دهم بهمنماه پس از خواندن اوراد و دعاهاى مخصوص و نواختن و اجراى ساز و آواز به هنگام غروب آفتاب در حالى که موبد لالهٔ روشنى به دست گرفته است و زمزمهٔ اوستا بر زبان دارد، دور کوههٔ هيزم مىگردد و در حين نيايش، هيزم را آتش مىزند. آتش به تدريج شعلهور مىشود و به آسمان زبانه مىکشد و با افروخته شدن آن، مردمى که دور آتش حلقه زدهاند هورا و هلهله مىکشند و صداى خنده و شادى آنها فضا را پر مىکند.
|