|
دولت را مىتوان مجموعهاى از مقامات مسئول دانست که با توجه به تمايلات و ترجيحات و توانائىهاى خود بر سياستهاى عمومى تأثير مىگذارند. به بيانى رسمىتر دولت را مىتوان بهعنوان مجموعهاى پايدار از نهادهاى سياسى تعريف نمود که در يک جامعهٔ مدنى فعاليت مىکنند (نوردلينگر- Nordlinger، در سال ۱۹۸۱). نهادهاى اساسى دولت عبارتند از:
|
|
مجالس قانونگذاري، وزارتخانهها و مراجع دولتي، دستگاه قضائي، مجريان قانون -Enforcement agencies (نيروهاى حامى و ناظر بر اجراى قانون)، ديگر سطوح حکومت، شرکتهاى تجارى دولتى -Government-business enterprises، نيروهاى مسلح - Regulatory authorities و مجموعهاى از سازمانهاى نيمه دولتى - Para-state organizations، نظير اتحاديههاى تجارى نمودار (ساختار طرح وارهاى دولت با توجه به جهانگردي) پس واژهٔ 'دولت' بيانگر دستگاهى واحد است که يک حکومت از طريق آن اعمال قدرت مىکند. دولت شامل سياستمداران منتخب، ديوانسالاران، کارکنان کشورى و مستخدمين دولتى و همچنين شامل مجموعهاى از قوانين، مقررات، حقوق، کنوانسيونها، و سياستها است. اقدامات و اعمال دولت - Functions، بر سياستهاى جهانگردى و خط مشىهاى توسعه به درجات مختلف تأثير مىگذارند. اما ميزان تأثير اقدامات فردى - Individual functions، بر تصميمها و سياستهاى جهانگردي، به اهداف خاص نهادها، گروههاى ذينفع و افراد مؤثر که بر فرآيند سياستگذارى آشنا مىباشند بستگى دارد.
|
|
|
|
|
- قوه مجريه و مقننه : نظام سياسى حکومت، سران حکومت، حکومت و مخالفين، وزير جهانگردى.
|
|
- دستگاههاى دولتى (ديوانسالاري): وزارتخانههاى دولتى (و کارکنان آنها)، وزارت جهانگردي، ديوانسالاران جهانگردى (متوليان امور جهانگردى)
|
|
- دستگاه قضائي: دادگاهها
|
|
- مجريان قانون: نيروهاى مسلح، پليس، گمرک
|
|
- مجامع و شبکههاى ميان حکومتي: کميتهها، شوراها، کنفرانسها، شبکهها و مشارکتها (رسمى و غير رسمي)، کميتههاى رسمى فعال در امور جهانگردى
|
|
- شرکتهاى دولتي: بانکهاى تجاري، خدمات ضرورى (نظير ارتباطات و حمل ونقل)، سازمانهاى تأئيد شده فعال در ترويج مسافرت و جهانگردى
|
|
- مراجع فانونى (مراکز دولتي): بانکهاى مرکزي، مؤسسات آموزشى (مدارس و دانشگاهها)
|
|
- استاندارىها و فرماندارىها، دولتهاى محلي: حکومتهاى دولتي/ ايالتى و محلي/ منطقهاى
|
|
- مجموعههاى شبه دولتي: رسانهها، گروههاى ذينفع، اتحاديههاى تجاري، مجموعههاى عظيم صنعتي، اتحاديههاى جهانگردى.
|
|
|
عبارت مذکور را اينگونه تعريف مىکنيم: 'اصول نهادينه شده عبارت است از کليهٔ حقوق، آداب و رسوم، روشهاى مورد عمل - Usages، رويهها - Practices، ضوابط سازمانى -Organizations، يا ديگر عناصر تثبيت شده در زندگى سياسى يا اجتماعى يک ملت؛ اصل يا ميثاقى نظم دهنده -Regulative principle or convention، که در خدمت مرتفع ساختن نيازهاى يک گروه سازمان يافته و منسجم - Organized community، يا نيازهاى يک جامعه متمدن -Civilization، مىباشد (اسکراتن -Scrutton۱۹۸۲:۲۲۵). بهطور خلاصه، اصول نهادينه شده را مىتوان بهعنوان مجموعهاى از قوانين بهشمار آورد. اين قوانين ممکن است صريح و رسمى باشند (قانون اساسى - Constitutions، قوانين - Statutes و مقررات -Regulations( يا تلويحى و غير رسمى (فرهنگِ سازماني، ضوابط و اصول حاکم بر روابط خانوادگى).
|
|
بنابراين اصول نهادينه شده بهمنظور تنظيم روابط ميان افراد و گروهها، طراحى شدهاند.
|