|
|
توسعهٔ سريع و برنامهريزى نشدهٔ شهرنشينى، موجب افزايش نسبت مسکن ناسالم و تراکم بيش از حد نفرات در واحد مسکونى و بالا رفتن برخوردها و تنشهاى اجتماعى مىشود. يکى از صور حاد مسکن ناسالم، کپرنشينى و حلبىآبادها و حاشيهنشينى است که ضمناً مناطق فقيرنشين شهرهاى بزرگ را تشکيل مىدهد. در عين حال ساکنين مناطق حاشيهٔ شهرها، به اضافهٔ برخى روستاهائى که در شهرها ادغام شدهاند. اساساً از مهاجرين روستائى تشکيل مىشوند.
|
|
تحقيقات متعددى که در تهران، کرج، همدان، اهواز، (قبل از انقلاب)، بوشهر بهعمل آمده نشان مىدهد که نه فقط حاشيهنشينان، قشر پائين جامعه را به لحاظ اقتصادى تشکيل مىدهند، بلکه اکثريت قريب بهاتفاق آنها مهاجر بودهاند (۱). علاوه بر آن در بين حاشيهنشينان که يک خرده فرهنگ حاشيهنشينى و مهاجرت را به همراه دارند، توسعهٔ جرايم، بالأخص اعتياد، افزايش چشمگيرى را نشان مىدهد.
|
|
(۱) . رجوع کنيد به: حاشيهنشينى، سيد سعيد زاهد زاهدانى، انتشارات دانشگاه شيراز ۱۳۶۹، صفحات ۲۰-۲۳ و ۳۷ تا ۵۷.
|
|
در يک تحقيق ميدانى که در سال ۱۳۶۰ در شهر تبريز انجام گرفته، نقشهٔ مناطق مهاجرنشين و حاشيهنشين شهر با منطقهٔ اعتيادزا و جرمزا قابل تطبيق بوده است. اين تحقيق نشان مىدهد که ميزان آلودگى به مواد مخدر در دو منطقه از مناطق شهرى شکل غيرطبيعى داشته است:
|
|
۱. مناطق مهاجرنشين بخشهاى شمالشرقى و شمالغربى تبريز که ساکنان آنها تماماً از بوميان شهرستان اهر و ارسباران بودهاند که اکثراً از خانوادههاى تهيدست و فقير بهشمار مىروند (۲).
|
|
(۲) . گزارش تحقيق آقاى مجيد مساواتى آذر دربارهٔ حاشيهنشينى و جرمزائى در تبريز، ۱۳۶۰ صفحهٔ ۱۴ (به نقل از متن سخنرانى در سمينار بررسى وضعيت بازگشت مهاجرين جنگ تحميلى)، ۱۳۷۰.
|
|
۲. بخشهاى جنوبى شهر که در اطراف قبرستان بقائيه و اماميه سکونت داشتهاند و اکثر آنها از بوميان شهرستان مراغه و عجبشير و بناب مىباشند و اينها نيز از خانوادههاى فقير تشکيل شدهاند.
|
|
برطبق جرايمى که از طريق کلانترىهاى محل به دادسراها گزارش شده و محقق آنها را بررسى کرده است، ميزان وقوع جرايم شهرى از نظر کمى تابع پارهاى از شرايط اجتماعى و اقتصادى است، يکى از مناطق مساعد براى توسعهٔ اعتياد و آلودگى به مواد مخدر مناطق فقيرنشين شهر است که اکثر ساکنين آن را مهاجرين روستائى تشکيل مىدهند. طبق اين تحقيق تمرکز معتادان در همان مناطقى است که تراکم جمعيت در آن زياد است. بهطورى که ۲۵% کل معتادين در حوزهٔ کلانترىهاى ۲ و ۳ سکونت داشته، در آن مناطق متمرکز بودهاند. اين مناطق شامل:
|
|
نواحى اطراف کشتارگاه قديم و کوى مجاهدين (شاهآباد سابق) و داداشآباد و خليلآباد و باقرآباد و اطراف بازارچهٔ سيلاب. جمعيت اين نواحى اکثراً از مهاجرين و طبقات پائين جامعه هستند.
|
|
بهعلاوه ۱۲ درصد معتادين (نمونهٔ انتخاب شده) در انتهاى جنوبى کلانترى ۱ در انتهاى خيابان منتظرى (مارالان سابق) و اطراف قبرستان بقائيه و اماميه سکونت داشتهاند که با مهاجرين قسمت شمالى شهر که در اطراف کلانترى ۲ و ۳ سکونت داشتهاند، از نظر شرايط اجتماعى و اقتصادى وضع مشابهى دارند، زيرا اين مهاجرين نيز داراى شرايط نامطلوب اقتصادى بوده اکثراً از مهاجرين شهرهاى بناب و عجبشير و مراغه مىباشند که ظاهراً در آن مناطق نيز آلودگى به اعتياد زيادتر از ساير نقاط است. در حالى که مهاجرين قسمتهاى شمالى شهر تبريز در محيط اوليهٔ خود آلودگى نداشتهاند.
انواع جرايم نيز در اين مناطق حاشيهاى همين نظريه را تأئيد مىکند.
|
|
طبق بررسى مذکور که در سال ۱۳۶۰ بهعمل آمده حدود ۲۷% اختلافات خانوادگى توأم با ايراد ضرب و جرح زوجها در خانواده، در منطقهٔ حوالى کلانترى ۳ و ۲۱% در ناحيهٔ کلانترى ۲ بوده است. در حالىکه در مناطق مرکزى (بازار) ميزان آن تنها ۳۹/۲ درصد و در اطراف کلانترى ۷ (کوى وليعصر) تنها ۹ درصد بوده است.
|
|
محقق سپس نتيجه مىگيرد که: در واقع اين نوع جرايم که زمينههاى فقر و شرايط نامطلوب اقتصادى... را نشان مىدهد در اطراف کلانترى ۲ و ۳ که مناطق مهاجرنشين مىباشند، ۲۷ بار بيشتر از محيط اطراف کلانترى ۷ و ده بار بيشتر از کلانترى ۶ بوده است (۳).
|
|
(۳) . مأخذ دفاتر کيفرى ناحيهٔ ۱ و ۲ قضائى دادگسترى و دادسراى مرکزى تبريز سال ۱۳۶۰، به نقل از گزارش تحقيق: مهاجرت و تحرک جمعيت شهرى و مواد مخدر به گزارش تحقيق دربارهٔ حاشيهنشينى و جرمزائى، مساواتى آذر.
|
|
همچنين از ۸۳ فقره نزاعهاى دستهجمعى گزارش شده به دادسراى عمومى مرکزى در سال مذکور ۳۹ فقره (نزديک به ۵۰ درصد) در نواحى کلانترى ۲ و ۳ اتفاق افتاده است. در حالى که در منطقهٔ کلانترى ۵ حدود ۶% و در کلانترى ۷ حدود ۵/۳ درصد بوده است. همچنين دوسوم اختلافات ملکى، چهارپنجم بيماران روانى شديد و ۶۷ درصد فرار دادن دختران و پنجهشتم جرايم جنسى (لواط) و ۶۰ درصد اعمال منافى عفت از اين مناطق گزارش نشده است (۴).
|
|
(۴) . مأخذ دفاتر کيفرى ناحيهٔ ۱ و ۲ قضائى دادگسترى و دادسراى مرکزى تبريز سال ۱۳۶۰، به نقل از گزارش تحقيق: مهاجرت و تحرک جمعيت شهرى و مواد مخدر به گزارش تحقيق دربارهٔ حاشيهنشينى و جرمزائى، مساواتى آذر.
|
|
کاملاً روشن است که دست کم در تحقيقات معدودى که تاکنون انجام شده اين نظر تأئيد شده است که محيطهاى نامأنوس شهرى براى مهاجرين و انتخاب 'حاشيهنشينى' بهعنوان مشکل سکونت، بيگانگى را به همراه دارد و قرار گرفتن در شرايط بىهنجارى (آنوميک) شهرها براى کسانى که از فرهنگ خود جدا شدهاند، مفاسد اجتماعى و اعتياد و تنشهاى اجتماعى را افزايش مىدهد. بهعلاوه اينگونه افراد ممکن است بهصورت گروهى يک خرده فرهنگ بهوجود آورند که در آن اينگونه آسيبهاى اجتماعى توسعه يابد و نويد عدم مشارکت آنان يا (عدم امکان مشارکت آنان) در فرهنگ عمومى جامعهٔ شهرنشين باشد.
|
|
اين وضعيت را مىتوان در ميان مهاجرين افغانى (چنان که در تحقيق جرايم در کرج ملاحظه شده) و بعضاً در بين مهاجران جنگ تحميلى نيز ملاحظه کرد.
|
|
معهذا لازم به يادآورى است که نفس مهاجرت حتى زمانى که برد مهاجرت از نظر فرهنگى و جغرافيائى يکى است ممکن است تأثير چندانى بر جرايم نداشته باشد. مهاجرتها خاصهٔ مهاجرتهاى روستائى بيشتر گرايش به سمت جرايم را موجب مىشود و هر قدر فاصلهٔ فرهنگى بين مبدأ و مقصد بيشتر باشد، احتمال جرمزا بودن مهاجرت بيشتر است.
|
|
تحقيقات ديگر نشان مىدهد که ميزان جرايم بيگانگان در يک کشور خيلى بالاتر از ميزان جرايم جمعيت بومى است لکن همهٔ صاحبنظران با اين عقيده موافق نيستند و عدهاى ميزان بزهکارى بيگانگان را کمتر از بوميان مىدانند. بنابراين برد جغرافيائى و برد فرهنگى مهاجرت همواره يکسان نيست اما مىتوان گفت که فردى که از نقطهاى دوردست با فرهنگى به کلى مغاير با فرهنگ خود به شهرى بزرگ وارد مىشود، دچار تعارضات فرهنگى مىشود و احتمال ارتکاب جرم نزد او بالا مىرود.
|
|
آنچه مسلم است و تحقيقات جمعيتشناسى و جامعهشناسى مؤسسهٔ مطالعات و تحقيقات اجتماعى نيز نشان مىدهد تهران و چند شهر بزرگ ديگر، حرکتهاى وسيع مهاجرت و موجهاى پياپى انسانى را بهسوى خود برانگيخته است بهطورى که تعادل جمعيتى و تا حدى فرهنگى اينگونه شهرها خاصه پس از مهاجرتهاى ناشى از جنگ به کلى به هم خورده است و بىهويت شدن انسانها در داخل انبوه مردمان شهرنشين به خوبى احساس مىشود.
|