در فعاليتهاى آموزشى بعد از تدريس، لغات و مفاهيم متعددى به کار گرفته مىشوند. معناى اين اصطلاحات و مفاهيم، اغلب براى دانشجويان و معلمان چندان روشن نيست و گاهى نيز از چنين مفاهيمى برداشت نادرست مىشود. از جملهٔ اين اصطلاحات رايج مفهوم امتحان است که استنباطهاى غلط از آن ضايعات آموزشى را به دنبال دارد.
|
|
اگر يادگيرى را تغيير در رفتار شاگرد بر اثر تجربههاى آموزشى بدانيم، امتحان عبارت است از اندازهگيرى ميزان تغييرات ايجاد شده در رفتار شاگردان، بر اساس هدفهاى تعيين شده در فعاليتهاى آموزشي. با توجه به چنين تعريفي، مىتوان نتيجه گرفت که امتحان نوعى ارزشيابى است که ناظر بر اندازهگيرى آموختههاى شاگردان است. از طرف ديگر، عدهاى اصطلاح امتحان را مترادف با مفهوم آزمون گرفتهاند. اگر چه آزمون يکى از وسايل اندازهگيرى آموختههاى شاگردان است، نمىتوان مفهوم آن را کاملاً با مفهوم اندازهگيرى يکى دانست؛ زيرا آزمون، ويژگى يا صفتى را مستقيماً اندازهگيرى نمىکند، بلکه تنها نمونهاى از رفتار بالفعل را اندازه مىگيرد؛ بنابراين، مفهوم آزمون از مفهوم اندازهگيرى محدودتر است و در نتيجه، از مفهوم امتحان نيز محدودتر خواهد بود.
|
|
|
|
در روشهاى سنتى آموزش و پرورش، امتحان به عملى گفته مىشود که در پايان هر يک از سه ماهه يا نيمسال تحصيلى براى اندازهگيرى ميزان آموختههاى شاگردان و تعيين قبولشدگان و مردودان به منظور ارتقاى شاگردان از کلاسى به کلاس ديگر يا از واحدى به واحد ديگر انجام مىگرفت. در روشهاى جديد آموزشي، مفهوم امتحان داراى نقش و اهميتى بمراتب بالاتر از مفاهيم فوق است و براى هدفهاى مهمتر و گستردەترى بکار مىرود. در اصطلاح جديد، مفهوم امتحان با ارزشيابى يکى است؛ زيرا هر دو به اندازهگيرى آموختههاى شاگردان مربوط هستند؛ بنابراين، امتحان نيز همچون ارزشيابى احتياج به اطلاعات دارد. اطلاعات از طريق اندازهگيرى به دست مىآيد و اندازهگيرى هر چيزى احتياج به يک وسيله دارد؛ مثلاً براى اندازهگيرى طول از خطکش و براى اندازهگيرى وزن از ترازو استفاده مىشود. بنابراين، ممکن است پرسيده شود که اندازهگيرى (measurement) در فرايند آموزش بويژه در پيشرفت تحصيلى شاگردان چگونه است و با چه وسايلى سنجيده مىشود.
|
|
|
اگر معلمى توانايى يا يکى ديگر از ويژگىهاى شاگردان را به وسيلهٔ آزمونى به کميت تبديل کند و آنها را بصورت اعداد نشان دهد، گفته مىشود که عمل اندازهگيرى انجام داده است؛ به عبارت ديگر، اندازهگيرى در آموزش و پرورش عبارت است از به دست آوردن اندازهها و اطلاعات مربوط به يک رفتار يا ويژگى خاص بصورت کميت. در واقع، اندازهگيرى نشان مىدهد که چه مقدار از يک صفت در يک شيء يا شخص مورد نظر وجود دارد.
|
|
| آزمون چيست و چه فرقى با اندازهگيرى دارد؟
|
|
آزمون يکى از وسايل اندازهگيرى فعاليتهاى آموزشى و پيشرفت تحصيلى شاگردان است. اگر چه آزمون يکى از وسايل اندازهگيرى آموختههاى شاگردان در جريان فعاليتهاى آموزشى است، نمىتوان مفهوم آن را کاملاً با مفهوم اندازهگيرى يکى دانست؛ زيرا آزمون ويژگى يا صفتى را مستقيماً اندازهگيرى نمىکند، بلکه فقط نمونهاى از تغييرات بالفعل را اندازه مىگيرد؛ بنابراين، مفهوم آزمون از مفهوم اندازهگيرى محدودتر است و معمولاً به سؤالاتى اطلاق مىشود که در اختيار شاگردان قرار مىگيرد تا بدان پاسخ گويند.
|
|
|
اگر معلمى پس از اندازهگيرى و به دست آوردن اطلاعات، کيفيت نتايج يا اطلاعات به دست آمده را مورد توجه قرار دهد و به تحليل آن بپردازد، گفته مىشود که او عمل ارزشيابى انجام داده است؛ مثلاً هر گاه به توانايى کسى نمره بدهيم و اين نمره را يادداشت کنيم، توانايى وى را اندازهگيرى کردهايم، ولى هرگاه اين نمرات را تفسير کنيم، يعنى آنها را با معيارهاى ويژه يا ضوابط معينى مقايسه کنيم، ديگر تنها عمل اندازهگيرى انجام ندادهايم، بلکه توانايى پيشرفت شاگردان را ارزشيابى کردهايم. پس ارزشيابى نوعى داورى در مورد فرد است بر اساس اطلاعات معتبر
|
|
| چرا بسيارى از شاگردان از ارزشيابى مىترسند؟
|
|
اين سؤالى است که ممکن است به ذهن بسيارى از افراد خطور کند. علت ترس و اضطراب از ارزشيابي، بيشتر ناشى از عملکردهاى غلط معلمان و روشهاى نادرست ارزشيابى است. گاهى معلم نقش خود را که فراهم کردن موقعيت و امکانات مناسب آموزشى و پرورشى و هدايت فعاليتهاى آموزشى شاگردان به منظور رشد همه جانبهٔ آنان است، فراموش مىکند و تنها به انتقال حقايق علمى و اندازهگيرى آن حقايق ضبط شده توسط فراگيران به منظور عبور آنان از کلاسى به کلاس ديگر مىپردازد، در حالى که ارزشيابى همچون ساير فعاليتهاى آموزشى است و جداى از زندگى مدرسهاى شاگردان نيست. وظيفه همه معلمان است که ارزشيابى را از وجه ناآگاهانه به شکل آگاهانه درآورند و بدانند که ارزشيابي، تنها براى صدور جواز عبور شاگرد از يک کلاس به کلاس ديگر نيست. در کنار ارزشيابى از پيشرفت تحصيلى فراگيران، بايد کارآيى معلمان در امر تدريس مورد ارزيابى قرار گيرد و ميزان موفقيت يا عدم موفقيت معلمان همراه با عوامل مؤثر در آن مشخص شود و معلم بايد پس از بررسى ميزان پيشرفت تحصيلى شاگردان و تعيين عوامل مؤثر در آن، براى رفع نواقص و اشکالات موجود، اقدامات لازم را به عمل آورد.
|
|
در واقع، او بايد به اصلاح طرح، اجرا و ارزشيابى کل فرايند تدريس و يادگيرى بپردازد. براى نيل به اين هدف، معلم نيازمند شناخت ويژگىهاى بدني، رواني، اجتماعي، عاطفى و همچنين توانايىهاى علمي، استعدادها و نارسايىهاى شاگردان خود است؛ زيرا هدف آموزش و پرورش تنها انتقال معلومات و حقايق علمى نيست، بلکه برآوردن نيازهاى همه جانبهٔ شاگردان است، به طريقى که همهٔ آنان بتوانند استعداد و توانايىهاى خود را از قوه به فعل درآورند. معلم در ارزشيابى مستمر از فرايند آموزش موظف است از يک طرف به رشد گروهى و پيشرفت همهٔ افراد کلاس توجه کند و از طرف ديگر، متوجه کمبودهاى آموزشى و نقايص پيشرفت تکتک فراگيران باشد و به کشف و برطرف کردن عواملى که سبب چنين کمبودها و نقايصى شده است بپردازد.
|