شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

روی او فتوی دهد کز کعبه بر بتخانه زن


روی او فتوی دهد کز کعبه بر بتخانه زن    زلف او دعوی کند کاینک رسن بازی رسن
عقل گوید گوهرم گوهر شکستن شرط نیست    عشق گوید سنگ ما بستان و بر گوهر بزن
سنگ ما گوهر شکست و حیف هم بر سنگ ماست    حیف هم بر روح باشد گر شدش قربان بدن
این نه بس دل را که دلبر دست در خونش کند    این نه بس بت را که باشد چون خلیلش بت شکن
هر که را جست او به رحمت وارهید از جست و جو    هر که را گفت آن مایی وارهید از ما و من
آن لبی کانگشت خود لیسید روزی زان عسل    وصف آن لب را چه گویم کان نگنجد در دهن
هر که صحرایی بود ایمن بود از زلزله    هر که دریایی بود کی غم خورد از جامه کن
کی سلیمان را زیان شد گر شد او ماهی فروش    اهرمن گر ملک بستد اهرمن بد اهرمن
گر بشد انگشتری انگشت او انگشتری است    پرده بود انگشتری کای چشم بد بر وی مزن
چشم بد خود را خورد خود ماه ما زان فارغ است    شمع کی بدنام شد گر نور او بستد لگن


همچنین مشاهده کنید