پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تا بدیدم زلف عنبرسای تو


تا بدیدم زلف عنبرسای تو    وان خجسته طلعت زیبای تو
جان‌و دل نزدت فرستادم نخست    آمدم بی‌جان و دل در وای تو
بی دل و بی‌جان ندارد قیمتی    بنگر این بی‌قیمت اندر جای تو
آستین پر خون و دیده پر سرشگ    چشم خیره در رخ زیبای تو
مشک و عنبر بارد اندر کل کون    چون فشانی زلفک رعنای تو
من نیارم دید در باغ طرب    سرو از رشک قد و بالای تو
من نیارم دیدن اندر تیره شب    مه ز رشک روی روح افزای تو
چون برون آیم ز زندان فراق    تا نیارندم خط و طغرای تو
پس بجویم من ترا و عاقبت    کشته گردم آخر اندر پای تو


همچنین مشاهده کنید