دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
افعال
در ساختن افعال از اسامى مانند ادوار بعد به قياس عمل نمىشود، مثلاً از کلمهٔ 'جنگ' و 'ترس' و 'فهم' و 'خواب' و 'بلع' و 'رقص' و 'چرخ' و نظاير اين اسامى افعال قياسى ساختگى مانند 'جنگيدن و ترسيدن و فهميدن و خوابيدن و بلعيدن و رقصيدن و چرخيدن نمىساختهاند، زيرا چنانکه معلوم است، اين افعال سماعى و متداول در نثر پهلوى و درى نبوده است و در ادوار بعد بهوسيلهٔ شعر يا در ضمن نثر فنى اين افعال به قياس افعال قديم که از اسامى ساخته مىشده است مانند 'تنيدن' و 'يازيدن' و 'خنيدن' و 'شتابيدن' و 'سگاليدن' بهوجود آمده است و در دورهٔ اول و دوم بهجاى افعال ساختگى مذکور: حرب کردن، بيم داشتن، فهم کردن، خواب کردن يا خفتن، بلع کردن، رقص کردن، گرديدن يا گشتن مستعمل بوده است ـ مگر به نادر و در ضرورتهاى شعري، که از موضوع سبک خارج است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ديگر افعال سماعى (۱) که صيغهٔ مصدرى و ماضى و اسم مفعول آن به طريقى و ساير صيغهها به طريق ديگر است و حروف 'ريشهٔ فعل(۲)' در ماضى و مصدر فرق مىکند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
(۱) . بعد از تحقيق کامل معلوم شد که همهٔ افعال فارسى از ريشه و اصل مشتق مىشوند ـ ريشهٔ فعل کلمهاى است که با افزايش شين ما قبل مکسور مىتوان اسم مصدر از آن ساخت و نيز با اضافهٔ باء تأکيد يا بدون باء تأکيد آن را به صيغهٔ امر حاضر استعمال کرد. ريشهها بر سه قسم است ۱. ريشهٔ حقيقى که جز در مشتقات خود قابل استعمال نيست مگر آنکه آن را با نظير خود يا ريشهٔ ديگر ترکيب سازند چون ريشهٔ فعل رگفتن 'گير' در ترکيب مصدرى 'گيراگير' يا با ريشهٔ ديگر چون 'گيرودار' و 'دآراگير' و يا با ماضى مرخم چون 'رفت و روپ' و 'گفتگوي' و 'جستوجوي' و 'جست و خيز' يا آنکه اسمى ترکيب شود و معنى وصف فاعلى و مفعولى يا معنى اسمى دهد چون 'تندرو' و 'دستگير' و 'زمينگير' و 'راهرو' و 'پايوش' که اول ب همعنى تندرونده دوم به معنى دستگيرنده و دستگير شده و سوم به معنى زمينگير شده و چهارم و پنجم به معنى راهرو و اتاق و کفش است که هر دو اسم هستند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
(۲) . ريشههاى غيرحقيقى که آن هم بر دو قسم است، يا لغت است چون 'شکيب' و 'زيب' و يا اسم است چون 'خواب' و 'خور' و 'جنگ' و 'رقص' و اين هر دو قسم به تنهائى قابل استعمال است و صيغهٔ مفرد امر حاضر همه جا نمودار ريشهٔ فعل مىباشد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
افعال قياسى تام در زبان فارسى فعلى است که همهٔ مشتقات آن از ريشهٔ واحد بدون تغيير يا حذف حرفى جدا شده باشد و اين فعل يا تام است يا ناقص ـ فعل قياسى تام آن است که با افزودن 'ىدن' بر ريشهٔ فعل صيغهٔ مصدر بهوجود آيد چون 'کش' و 'کشيدن' و قياسى ناقص آن است که از مصدر حرف 'ي' حذف شده باشد چون 'آوردن' که در اصل 'آوريدن' است و 'ماندن' از 'مانيدن' اين افعال را بدان جهت 'قياسي' ناميديم که تمام صيغههاى آن را به قياس ديگر افعال مىتوان مشتق کرد و هر فعل تازهاى هم که ايرانيان ساخته و مىسازند بدين قياس مىسازند و مانند افعال جنگيدن و فهميدن و رقصيدن و پلنگيدن و دورنگيدن و غيره. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اما از اين که بگذريم باقى افعال فارسى که از هفتقسم بيرون نيست همه 'سماعي' است، و آن افعالى است که حروف اصل ريشه در ماضى مصدر و اسم مفعول تغيير يافته و کم و زياد شده باشد، اين افعال را نمىتوان از روى قياس واحد ساخت و در هر فعلى حرفى به حرف ديگر بدل مىشود ـ و افعال سماعى در پهلوى و اوستا نيز ديده مىشود و معلوم مىشود که از عهدى قديم به سبب مداخلهٔ لهجهها در يکديگر اين افعال که همه در اصل قياسى بودهاند بهوجود آمده و از ترکيب و امتزاج لهجات فعلهاى سماعى مذکور پيدا شده است، و اين معنى را از خوابيدن و خسبيدن و خفسيدن و خفتن و غنودن و خويدن (که همه به يک معنى و داراى يک نوع اصل ريشه ليکن از لهجات مختلف مىباشد) به خوبى مىتوان دريافت. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اشتقاق افعال را بنا به سليقهٔ امير خسرو (که افعال را از امر حاضر که همان ريشهٔ فعل باشد مىساخته) بايد قبول کرد و فعل را از امر حاضر ساخت يعنى به ضميمهٔ کردن شين به امر حاضر اسم مصدر، و به ضميمه کردن 'ىدن' ) مصدر و ماضي، و با الحاق ضماير، فعل مضارع و باالحاق الف و 'آن' و 'نده' به آخرش صفات را مشتق کرد ـ و مطلقاً بايد افعال را از دو اصل يکى مصدر و ديگر اسم مصدر که آن هر دو نيز از ريشه جدا شدهاند بهوجود آورد، ماضى و اسم مفعول را از مصدر ـ مضارع و صفات فاعلى و غيره را از اسم مصدر. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
و امثال ذلک که در عرف زبان فصيح درى متداول بوده است ـ در دور اول گاهى اين افعال بهصورت اصلى و حقيقى خود مانند روزى که دست تصرف لهجات و ضروريتهاى شعرى آن را تغيير نداده است، و مطابق قياس صحيح فعلهاى باقاعده، استعمال مىشده است و صيغههاى ماضى بر طبق صيغههاى مضارع و فعل امر که اصل ريشهٔ فعل است استعمال مىشده است بدين طريق: | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
و نيز گاهى صيغهها با الفى زايد استعمال مىگردد چون: استاند و اشنيد و اشنود و اوفکند و اوفتاد(۳) و افروخت و افراشت و اسپرد و اشتافت ـ و اسپرد و اشتافت ـ و گاهى فعل لازم را به واسطهٔ الفى متعدى مىکنند و چون از: برگشت، برگاشت 'يعني: برگردانيد' از : نشست، نشاست 'نشناخت، نشانيد' و از گذشت، گذاشت و گذارد، 'گذارندن و عبور دادن' و از: گذر، گذرگاه و گذاره و نظاير آنها ساختهاند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
(۳) . در زبان پهلوى 'او' به معنى على عربى و 'بر' پيشاوند استعلائى است، و اين پيشاوند قبل از چند فعل مىآمده است ـ مثل: اوفستن، اوفراشتن، اوچندان، اوفکندن، اوچيتن و اوچنيتن، اوفتادن، اوفروختن و غيره و اين پيشاوند در زبان درى شناخته نشده و جزء فعل بهشمار آمده و گاهى به عادت تخفيف افعال حذف گرديده است: چون اوفتادن، افتادن، فتادن و به همين سبب گاه پيشاوند استعلائى متداول در زبان درى را بر آن افزودهاند، چون 'برافتاد، برافکند، برافراشت' و غير ذلک. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
و اسامى را نيز مانند زبان پهلوى تمام آورند چون: اشتر واشکم و خمب و دمب و سمب و خمبره و اشکنجه و نظاير آن.... و گاهى افعال را مختصر کنند، چون: بيستاد بهجاى بايستاد و بيستانيد بهجاى بايستانيد.... |
همچنین مشاهده کنید
- افعال منسوخهٔ دیگر
- افعال
- بار معنایی واژگان به لحاظ تاریخی (۳)
- بار معنایی واژگان به لحاظ تاریخی (۵)
- بار معنایی واژگان به لحاظ تاریخی (۲)
- افعال(۳)
- افعال(۲)
- بعضی استعمالات متفرق
- استعمال افعال به معانی متعدد
- تکرار افعال در جملهها
- پیشاوندها و پساوندها
- بار معنایی واژگان به لحاظ تاریخی (۴)
- بار معنایی واژگان به لحاظ تاریخی
- اختصاصات نحوی
- بعضی استعمالات متفرق(۲)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست