- ۷ تير ۱۳۶۰، در دفتر حزب جمهورى اسلامى ايران بمب منفجر مىشود و بر اثر آن، آيتالله دکتر بهشتى و ۷۲ تن از ياران او به شهادت مىرسند.
- ۸ اوت ۲۰۰۰، انفجار مواد منفجره در مسکو، موجب کشته شدن ۷ نفر و زخمى شدن دهها تن مىشود.
- ۱۷ نوامبر ۱۹۹۷، در مقابل يکى از اهرام ثلاثهٔ مصر، ۵۷ جهانگرد، با مسلسل سبک، خنجر و دشنه به هلاکت مىرسند.
در لحظهاى که اين سطرها را مىخوانيد، احتمالاً جنايات تازهٔ ديگرى در حافظهٔ خود داريد که در آنها پرخاشگران خشونتهاى بسيار شديدى نشان دادهاند. با ورق زدن روزنامهها، مخصوصاً با مشاهدهٔ صفحهٔ حوادث، يا با گوش کردن به اخبار راديو و تلويزيون، ماجراهاى بسيارى دربارهٔ پرخاش مىشنويد يا مىبينيد: صحنههاى خشونتآميز زن و شوهرها، پرخاشهاى جنسي، گروگانگيري، هواپيماربائى و ...
اين رويدادها يادآورى مىکنند که متأسفانه، پرخاش جزء زندگى روزانهٔ ما است. هر انسانى ممکن است قربانى پرخاش شود. حتيٰ بدتر از آن، همانطور که آزمايشهاى ميلگرام دربارهٔ اطاعت نشان داده است، هر انسانى استعداد پرخاشگر شدن را دارد. اگر به گذشتهٔ خود برگرديد، شايد هم در رويدادهاى تازهٔ زندگي، مىتوانيد موارد زيادى از پرخاشگرى به ياد بياوريد: سيلى زدن به برادر کوچک خود که بسيار بجا بوده است يا فحش دادن به رانندهاى که، بر اثر بىاحتياطي، لباسهاى شما را کثيف کرده است. مسلماً در اينجا موضوعى وجود ندارد که عنوان روزنامهها يا مجلهها را تشکيل دهد، اما دو پرخاش وجود دارد که در هر دو گناهکار هستيد! بنابراين، پرخاش پديدهاى بسيار رايج است و تعجب ندارد که يکى از موضوعهاى بسيار مهم روانشناسى اجتماعى را تشکيل مىدهد. روانشناسى اجتماعي، به کمک تحقيقات خود، سعى کردهاند پرخاش را بفهمند، علتهاى آن را بيابند و راههاى کاهش اثر آن را معلوم کنند. اما، پيش از بررسى اين موضوعهاى مختلف، پرخاش را تعريف مىکنيم (چارچوب زير).
- آيا در موارد زير پرخاش مىبينيد؟
۱. يکى از بازيکنان تيم فوتبال، به پاى يکى از بازيکنان تيم ديگر لگد محکمى مىزند و متقابلاً يک لگد دريافت مىکند.
۲. رانندهٔ يک اتومبيل به شما توهين مىکند، زيرا که از چراغ قرمز رد مىشويد.
۳. دانشجو، در جلو چشم استاد ورقهٔ خود را پاره مىکند، چون نمره نياورده است.
۴. دانشجوئي، در انظار ديگران، به کلاس راه داده نمىشود، چون دير آمده است.
۵. نوزاد دوماههاى موهاى شما را به شدت مىکشد، طورى که از درد ناله مىکنيد.
۶. دختر نوجوانى به يک عابر پياده کشيده مىزند، چون مزاحم او شده است.
۷. هنگام سخنرانى رئيسجمهورى در کشورهاى خارج، مخالفان تخممرغ گنديده پرتاب مىکنند.
۹. يکى از استادها نمرهٔ کمتر از ده به شما مىدهد.
۱۰. عابري، بر روى ديوار خانهٔ شما شعار مىنويسد.
- پرخاش (Agression) چيست؟
تا اينجا از پرخاش صحبت کرديم، بدون آنکه بگوئيم همه در تعريف آن توافق ندارند. با اين همه، اکثر پژوهشگران، پرخاش را چنين تعريف مىکنند: رفتار فيزيکى يا کلامى که بهمنظور آزار رساندن به ديگران انجام مىگيرد. اين تعريف را، با تميز قائل شدن بين پرخاش و پرخاشگرى (Agressivity)، خشم و خشونت، مىپذيريم و انواع مختلف پرخاش را شرح مىدهيم.
- پرخاش، پرخاشگرى نيست!
تمايل بر اين است که واژههاى 'پرخاش' و 'پرخاشگري' به شيوهٔ تبديل به يکديگر مورد استفاده قرار گيرند، گوئى مترادف هستند. اما اين دو عبارت، اغلب مفاهيم مختلف را شامل مىشوند. پرخاش، رفتار است، اما پرخاشگرى معمولاً بهعنوان صفت شخصيتى يا سايق (Drive) بنيادي، يا حتى حالت عاطفى يا نگرش تعريف مىشود. لئونارد برکوويتز (Leonard Berkowitz) در سال ۱۹۹۳، نويسندهٔ تعداد زيادى کتاب و مقاله دربارهٔ پرخاش، پرخاشگران را تمايل نسبتاً دائمى به داشتن رفتارهاى توأم با پرخاش در موقعيتهاى بسيار متنوع تعريف مىکند. شما، زمانى پرخاشگر توصيف خواهيد شد که اگر ناراحتتان کردند يا مزاحمتان شدند، بيشتر از ديگران تمايل به پرخاش داشته باشيد. با اين همه، پرخاشگرى الزاماً با پرخاش منعکس نمىشود و پرخاش، همانطور که خواهيم ديد هميشه با پرخاشگرى همراه نيست.
- پرخاش، خشم هم نيست!
خشم نيز با پرخاش مترادف نيست. خشم هيجانى است که مىتوانيم، به هنگام روبهرو شدن با رويدادهاى ناخوشايند، نشان دهيم. اغلب برايمان پيش مىآيد که خشمگين مىشويم، بدون آنکه پرخاش کنيم. همچنين، مىتوانيم به يک نفر پرخاش کنيم، بدون آنکه عليه او خشمگين شويم. خشم، اغلب با پرخاش همراه است، اما شرط لازم براى ابراز پرخاش نيست.
- پرخاش، حتيٰ خشونت هم نيست!
اکثر مردم 'پرخاش' و 'خشونت' را اشتباه مىکنند. اين دو عبارت معادل نيستند. خشونت در مورد شکل افراطى پرخاش بهکار مىرود و چنين تعريف مىشود: اقدام عمدي، بهمنظور ايجاد آزار جسمى يا روانى شديد در ديگران. فرض کنيد يکى از دوستان شما با شما شوخى زشتى مىکند يا، به هنگام ورود به کلاس، هولتان مىدهد. بدون ترديد، اين دو رفتار را پرخاش عليه خودتان به حساب آوريد، اما مسلماً آنها را خشونت توصيف نمىکنيد. بنابراين، تميز بين پرخاش و خشونت ابهام دارد، زيرا به دشوارى مىتوان گفت که هول دادن به کجا ختم مىشود و حمله، بهمنظور آزار رساندن به ديگران، از کجا شروع مىشود. بايد بدانيم که هر رفتار خشونتآميز، در نفس خود، پرخاش به حساب مىآيد، در حالى که پرخاش جزئي، خشونت تلقى نمىشود (به مصداق مثل معروف، هر گردوئى گرد است اما هر گردى گردو نيست).
- 'اين کار را عمداً انجام ندادم!'
پرخاش، رفتار عمدى به حساب مىآيد. اگر شما در را محکم باز کنيد و با اين کار، بهطور تصادفي، دماغ برادر خانمتان را زخمى کنيد، حتيٰ اگر او را دوست نداشته باشيد، عليه او پرخاش نکردهايد! عامل مهم اين است که عمداً او را زخمى نکردهايد. مسلماً مىتوان به اين فکر افتاد که شما ناآگاهانه اين کار را انجام دادهايد تا او را زخمى کنيد. اما 'قصد ناآگاهانه' به دشوارى قابل مطالعه است و در روانشناسى اجتماعي، براى تبيين رفتار، از ناآگاه کمک گرفته نمىشود.
- کلماتى که بهطور مستقيم يا غيرمستقيم آزار مىرسانند:
طبق تعريف خودما، پرخاش مىتواند هم فيزيکى و هم کلامى باشد. اگر به رقيب خود، حرفهائى بزنيد که مىدانيد آزارنده است و آنها را دقيقاً با همين نيّت به زبان آوريد، رفتار شما با تعريف پرخاش مطابقت خواهد کرد. حال فرض کنيم لزومى نمىبينيد که بهطور مستقيم کلمات آزارنده به دشمن خود بگوئيد تا عليه او پرخاش کنيد. اگر درباره او شايعات موذيانه پخش کنيد، رفتار کلامى شما، بهطور غيرمستقيم، او را هدف قرار خواهد داد و در نتيجه پرخاش به حساب خواهد آمد. پرخاش فيزيکى نيز ممکن است غيرمستقيم باشد، مثلاً، زمانىکه توپ پلاستيکى تعدادى کودک را، بهعلت سر و صداى زياد آنها در کوچه، پاره مىکنيد. خطخطى کردن اتومبيلهاى نو مردم نيز پرخاش فيزيکى غيرمستقيم محسوب مىشود. جدول زير، نمونههائى از پرخاشهاى فيزيکى و کلامي، مستقيم و غيرمستقيم را نشان مىدهد.
نمونههائى از پرخاشهاى فيزيکى و کلامى مستقيم و غيرمستقيم