بهدليل شيوع بالاى بيمارىهاى عروق کرونر (CAD) و ساير عوامل خطرزا، بايد پيش از هر برنامهٔ ورزشي، استرس تست براى بيمار انجام پذيرد. در آنهائى که احتمال مىرود بهدليل درد پا دچار محدوديت شوند، بايد براى رد بيمارى عروق کرونر، آزمون با استفاده از يک ارگومتر انجام پذيرد. اين باعث مىشود که ميزان مصرف اکسيژن ميوکارد بالا رود، بدون اينکه لنگش و درد پا محدوديتى ايجاد کند. وقتى بيمارى عروق کرونر رد شد، يک برنامهٔ درمانى ورزشى شامل آموزش، تعيين نوع ورزش، پيشرفت، شدت، زمان و تناوب ورزش تجويز مىشود. کمتر از ۱۰% ويزيتهاى پزشکان در مطب شامل برنامههاى آموزشى در مورد ورزش مىشود. اولين قدم درماني، قطع مصرف دخانيات است. بيماران بايد از مطالعات متعددى که جملگى نشان از تأخير مثبت ورزش روى علائم مبتلايان داشتهاند، آگاه شوند. پس هيچ شکى نيست که ورزش سبب افزايش توان عمومى بيمار مىشود که اين موضوع با افزايش زمان پيادهروى حداکثر (Maximum walking time - MWT) و زمان بروز درد ناشى از لنگش (Claudication pain time - CPT) نمود مىيابد. شاهدى در دست نيست که اختلال شديد خونرسانى در جريان ورزش سبب آسيب بافتى در عضلات پا شود. بههر حال مکانيسمهاى بهبود کاملاً شناخته نشدهاند. درست مثل تمام بيمارانى که ورزش مىکنند، بايد توصيه شود که برنامهٔ ورزشى خود را بهصورت مداوم و منظم ادامه دهند.
بهترين نوع ورزش در مبتلايان به بيمارى عروق محيطي، پيادهروى است. براساس اصل ويژگى در علم تمرين، توصيه مىشود که تمرين بايد کاملاً با نوع ورزش مورد نظر مطابقت داشته باشد. راه رفتن مخصوصاً عضلهٔ گاستروکنميوس (ساق پا) را بهکار مىاندازد که عموماً اولين گروه عضلانى درگير در بيمارى انسدادى عروق است. شنا يا دوچرخهسوارى بهعنوان ورزش اول توصيه نمىشوند. اما ورزش با دوچرخه ثابت و يا شنا را مىتوان تجويز نمود تا در زمانىکه درد، ورزش ممتد را محدود مىسازد، توان قلبى عروقى را به حداکثر برسانند. اين روشها بعداً مورد بحث قرار مىگيرند.
مبتلايان به بيمارى عروق محيطى طيف وسيعى از زمان پيادهروى حداکثر را در ميان خود نشان مىدهند. پيشرفت در فعاليت ورزشى نبايد به سرعت و ناگهانى صورت پذيرد، چون خطر عدم همکارى در بيمار را هم پديد مىآورد. ما توصيه مىکنيم که بيماران زمان کلى پيادهروى خود را در هر هفته ۲ دقيقه افزايش دهند. در هر بار پيادهروى بايد به بيمار توصيه شود که تا سرحد ناراحتى شديد پا (و نه درد) راه برود، چرا که کمخونى ناشى از ورزش مىتواند محرکى براى پاسخهاى انطباقى باشد. پيادهروى بايدتا حد +۳ تا +۴ و مطابق معيارهاى جدول زير تجويز شود:
درجهبندى اختلال خونرسانى منجر به لنگيدن
+۱
خفيف، به زحمت حس مىشود
+۲
متوسط، ناراحتکننده
+۳
شديد، بسيار ناراحتکننده
+۴
ناراحتى شديد، قادر به ادامه نيست
وقتى ناراحتى بهحد +۳ تا +۴ رسيد، فعاليت متوقف مىشود (دورهٔ استراحت) تا درد فروکش نمايد. اگر فوائد قلبى عروقى ورزش مد نظر باشند، از بيمار خواسته مىشود که به فعاليتى نظير دوچرخهسوارى ثابت که سبب درد پا نخواهد شد، ادامه دهد. اين ورزش تا زمان بهبود درد پا ادامه يافته و به بيمار اجازه مىدهد که ضربان قلب مورد نظر را حفظ نمايد. در اين مرحله مجدداً پيادهروى از سر گرفته مىشود. هدف نهائي، رفع علامتى لنگش است، تا حدى که بيمار بتواند به مقدار کافى راه رفته و به اثرات مثبت قلبى عروقى دست يابد.
وقتى بيمار توانست براى حداقل ۲۰ تا ۳۰ دقيقه بهطور مداوم راه برود، تعيين شدت فعاليت بايد براساس ضربان قلب هدف صورت پذيرد. براى تجويز ضربان قلب هدف بهمنظور دستيابى به فوائد قلبى عروقي، ميزان ۴۰ تا ۶۰% ضربان ذخيرهٔ قلب يا Vo2 حداکثر توصيه مىگردد. اين شدت فعاليت، حداقل ميزانى است که اثر قلبى عروقى از خود بر جاى مىگذارد. همانطور که قبلاً گفتيم، اکثر بيماران با ايجاد درد پا دچار محدوديت فعاليت مىشوند. احتمالاً رسيدن به سطح ضربان قلب هدف و حفظ آن، بهخصوص در مراحل ابتدائى انجام فعاليت سخت است. بنابراين بيماران اکثراً در ابتداى کار به مرحلهٔ اثرات قلبى نمىرسند. اما براساس جدول فوق با انجام فعاليت تا مرحلهٔ +۳ تا +۴، بهبود در زمان پيادهروى حداکثر (MWT) و زمان درد ناشى از لنگش که هدفهاى اوليه برنامهٔ ورزشى است، به تحقق خواهد پيوست.
اما مدت زمان هر جلسه ورزش براى بيماران مبتلا به لنگش کاملاً تعريف شده نيست. براى رسيدن به اثرات مفيد قلبي، و حفظ آن حداقل ۲۰ دقيقه ماندن در ضربان قلبى هدف، به مدت ۳ روز در هفته لازم است. اما بيمار مبتلا به لنگيدن متناوب در طى زمان ورزش، اغلب براى مدت قابل ملاحظهاى مجبور به استراحت مىشود. براى مثال، بيماران بهطور متوسط ۳ دقيقه بعد از شروع، دچار ناراحتى مىشوند که براى برطرف شدن آن، حدوداً ۶ دقيقه زمان لازم است. بنابراين در طى يک جلسهٔ يک ساعته، فرد فقط ۲۰ دقيقه پيادهروى مفيد داشته است. توصيهٔ ما اين است که در ابتدا براى رسيدن به حد ۱۰ دقيقه پيادهروى در هر جلسه تلاش شود. براى بسيارى از بيماران حدود ۲۰ تا ۳۰ دقيقه در هر جلسه تمرين صرف مىشود تا به اين مهم دست يابند. هدف نهائى هم رسيدن به زمان معادل ۶۰ دقيقه راه رفتن دائم با ضربان قلب توصيه شده است.
براى تعيين تناوب ورزش، دو اصل کلى را بايد در نظر گرفت. اول شدت بيمارى فرد است. در موارد درد شديد پا، بيش از يک جلسه ورزش در روز مورد نياز است. مسئلهٔ دوم شدت فعاليت است. چون اکثر بيماران مبتلا به بيمارى عروق محيطى با شدت متوسط يا در سطح معادل ۴۰ تا ۶۰ درصد ضربان قلب ذخيره و يا Vo2 حداکثر ورزش مىکنند، توانائى برگشت به حال اوليه در آنها زياد است. لذا ورزش مىتواند بهصورت معمول در برنامهٔ روزانهٔ فرد گنجانده شود. ما توصيه مىکنيم که هر فرد بهصورت يک روز در ميان، ابتدا يک روز تا رسيدن به احساس ناراحتى شديد پا يا همان حد +۳ تا +۴ ورزش کند (حداقل ۲ تا ۳ بار در هفته) و روز بعد با شدت کمتر +۲ آن را ادامه دهد.
ميزان ورزش و بهترين نوع ورزش
پيادهروي، پيادهروي! اين ورزش مناسبترين است، چون اصولاً روى عضلاتى که درد مىگيرند اثر مىکند. بهعلاوه، بدون خرج و دردسر است و تجهيزات خاصى نمىخواهد. فرمهاى ديگر ورزش شامل دوچرخهسوارى و شنا مىباشد.