|
|
مىتوان سر و صدا را يک استرسزاى محيطى جهانى در نظر گرفت. هر بار که تراکم جمعيت وجود دارد، سر و صدا نيز وجود دارد. بنابراين، افزايش بيش از حد جمعيت شهرها، مجاورت فيزيکى به دنبال مىآورد و مجاورت فيزيکى با ادراک سر و صداى حاصل از فعاليتهاى روزانهٔ ديگران همراه است. صنعتى شدن، اتومبيل، وسايل حمل و نقل عمومى نيز جزء منابع مهم سر و صدا به حساب مىآيد (کوک Cooke، ۱۹۹۲). به اين سر و صداهاى ناخوشايند، بايد موسيقى تند را نيز اضافه کرد که در واقع همان استرس را ايجاد مىکند. حال آثار سر و صدا بر روابط اجتماعى را بررسى مىکنيم.
|
|
آثار سر و صداى شديد و دائمي، موضوع بسيارى از تحقيقات آزمايشى و همبستگى بوده است. مطالعات همبستگي، مخصوصاً اثر کاملاً شناختهٔ سر و صدا را نشان مىدهد:
|
|
خطرات پرخاش، متناسب با شدت و مدت سر و صدا، افزايش مىيابد (جين و ديگران Geen، ۱۹۶۹).
|
|
ساير آثار سر و صدا نيز خودبهخود قابل پيشبينى است:
|
|
وقتى افراد کارى در محيط پر سر و صدا انجام مىدهند، عملکرد آنها بهطور چشمگير کاهش مىيابد. تحقيق نشان مىدهد، اشخاصى که مجبورند فعاليت ذهنى انجام دهند، بر اثر سر و صداى شديد (تقريباً ۱۰۰ دسىبل) آشفته مىشوند. اما وقتى سر و صداى ادامه پيدا مىکند، در نهايت سازگار در نهايت سازگار مىشوند و عملکرد آنها به سطح عملکرد کسانى مىرسد که در معرض سر و صدا قرار نگرفتهاند. با اين همه، در اين مورد استثنائاتى وجود دارد. مثلاً، وقتى فرد توانائى کنترل سر و صدا را ندارد و حتى نمىتواند زمان توليد آن را پيشبينى کند، حتى زمانى که سر و صدا قطع مىشود، احتمال دارد عملکرد کاملاً مختل شود (گلاس و سينگر ، ۱۹۷۲).
|
|
تجسم سومين اثر سر و صدا آسان خواهد بود، بهشرط آنکه قبلاً سر و صداهاى مزاحم را در اطراف خود تجربه کرده باشيد، مثل سر و صداى کارخانه يا سر و صداى نوارفروشى پهلو دستي. لحظهاى مىرسد که تمام حواس شما به سر و صدا جلب مىشود (حتى اگر در موقعيتهاى ديگر به دشوارى قابل درک باشد). اين نوع تمرکز بر سر و صدا ريشهٔ سومين اثر سر و صدا است: مردم، نسبت به شاخصهاى اجتماعى محيط، کمتر حساس مىشوند. مثلاً، در مقابل رنجهاى ديگران کمتر همدردى نشان مىدهند (پيچ Page، يينان Yinon، و ديگران ۱۹۸۰).
|
|
با اين همه، سر و صداى بهطور خودکار اين آثار را ايجاد نمىکند. اگر همسايه خبر دهد که دوستانش او را براى جشن فارغالتحصيلى دعوت کرده است و امکان دارد تا دير وقت سر و صدا داشته باشند، نسبت به زمانى که اطلاع نمىدهد، کمتر استرس احساس خواهد کرد. قطارى هم که ساعت ۵ بعدازظهر از کنار خانهٔ شما مىگذرد، در اين مقوله قرار مىگيرد:
|
|
سر و صداى قابل پيشبيني ، در حالت دوم (عبور قطار) سر و صدا قابل پيشبينى و عادى است (حتى عدم وجود آن ممکن است نگرانکننده باشد). آزمايشها نشان مىدهد که سر وصداى قابل پيشبيني، کمتر از سر و صداى غيرقابل پيشبينى استرسزا است (گلاس و ديگران، ۱۹۶۹). اين موضوع را زمانى متوجه خواهيد شد که ساعت ديوارى محل سکونت شما، در پايان هر ساعت و هر نيم ساعت زنگ بزند: چون به اين سر و صدا عادت کردهايد، مثل يک نوزاد مىخوابيد، در حالى که مهمان تازه وارد، تا صبح نمىتواند چشمهاى خود را روى هم بگذارد.
|
|
سر و صداى غيرقابل پيشبينى مخصوصاً به اين علت استرسزا است که بهطور دائم ما را وادار مىکند تا به فکر شروع مجدد آن باشيم. يکى از دوستان تعريف مىکند که چند سال پيش، همسايهاى داشت که هفتهاى چند شب بهطور وحشتناک سر و صدا راه مىانداخت (تقريباً ساعت ۱ بعدازظهر نصف شب به همراه دوستان خود به خانه مىآمدند و نوار مىگذاشتند). استرس آورترين لحظه براى دوست من، حوالى ساعت ۱ بعد از نصف شب بود، يعنى لحظهاى که هنوز هيچ سر و صدائى نبود: او با نگرانى از خود مىپرسيد که آيا باز هم سر و صدا خواهند کرد؟ بنابراين، هر نوع لرزش در يا صداى پا مىتوانست نشانهاى از اين جهنم باشد.
|
|
بنابراين، قابليت پيشبينى مىتواند اولين شرط کنترل اثر سر و صدا باشد. دومين شرط اين است که معتقد باشيم مىتوانيم بر سر و صدا اثر بگذاريم. در واقع وقتى احساس مىکنيم که مىتوانيم احساس مىکنيم که مىتوانيم بر سر و صدا کنترل داشته باشيم، قدرت استرسزائى آن نسبتاً کم مىشود. حتى بالاخره از آن، کنترل واقعى بر سر و صدا نيست که استرسزائى آن را کاهش مىدهد، بلکه تنها احساس اينکه مىتوانيم آن را، هر وقت که دلمان خواست، قطع کنيم، قدرت استرسزائى سر و صدا را کم مىکند. پژوهشگران از آزمودنىها مىخواهند که در محيط پر سر و صدا صداکارى انجام دهند، و به آنها مىگويند که هر وقت خواستند مىتوانند، با فشار دادن دکمه، سر و صدا را قطع کنند. اثر آزمودنىها از فشار دادن دکمه خوددارى مىکنند و بازده آنها نيز کم مىشود. تنها قبول اين واقعيت که هر وقت خواستند مىتوانند سر و صدا را قطع کنند، کافى بوده است که آثار ناخوشايند آن کم شود يا حتى از بين برود.
|
|
مسائل زيادى جمعيت شهرها دقيقاً از اينجا ناشى مىشود که سر و صدا، هر چند که گاهى قابل پيشبينى است، در اکثر مواقع از کنترل ما خارج است. مسلماً مىتوان با بستن پنجرهها آثار شوم سر و صدا را کم کرد، اما اين کار، در هواى خوب بهارى و در چلّهٔ تابستان، آثار ثانوى ناخوشايند دارد (بهشرط اينکه در تهران زندگى نکنيد). بستن پنجرهها در صورتىکه وسايل تهويه نداشته باشيم، ما را از هواى بيرون محروم مىکند و عامل استرسزاى ديگرى را دخالت مىدهد، گرما.
|
|
- پىآمدهاى سر و صداى هواپيماها:
|
مردم اطراف فرودگاه مهرآباد و بخشى از جنوب تهران در زير سر و صداى دائمى هواپيماهاى کشورى و لشکرى زندگى مىکنند. اگر در بين ساکنان اين مناطق آشنا داشته باشيد و از آنها دربارهٔ سر و صداى هواپيماها سؤال کنيد، برخى خواهند گفت:
|
|
'عمرى است که در کنار فرودگاه زندگى مىکنيم، هرگز احساس ناراحتى نکردهايم' .
|
|
نمونههاى زيادى از اين افراد وجود دارند که سر و صدا، بهعلت عادت و قابليت پيشبيني، براى آنها هيچ مزاحمتى ايجاد نمىکند. افرادى هستند که در کنار خيابان يا حتى در پيادهرو زيرگذر ميدان امامحسين تهران، با آن سر و صداى وحشتناک شب را به روز مىرسانند. در عوض کسان ديگرى نيز وجود دارند که نمىتوانند در اطراف فرودگاه مهرآباد زندگى کنند و به دنبال نقل مکان هستند. وقتى صحبت از چگونگى خريدن خانه مىشود، مىگويند که زمستان آن را خريدهاند، زمانى که پنجرهها بسته بود و سر و صداى اطراف کمتر شنيده مىشد. مضافاً اينکه تعداد پروازها روزبهروز افزايش مىيابد. باز هم کسانى وجود دارند. که در خانهٔ شخصى خود ساعت ديوارى را در زير تلّى از لحاف و تشک پنهان مىکنند تا صداى آن مزاحم خواب آنها نشود.
|
|
آيا، کسانى که در اطراف تهران زندگى مىکنند و هيچ نوع ناراحتى نشان نمىدهند، در واقع اغراق مىکنند؟ آيا آنها مىتوانند معرّف کليهٔ کسانى باشند که در آن منطقه زندگى مىکنند؟ آيا امکان دارد که در بلندمدت، سر و صدا بر سلامت جسمى و روانى آنها تأثير داشته باشد؟ تحقيقات جديدى که در سراسر دنيا انجام گرفته، به اين سؤالات پاسخ داده است. يکى از اين تحقيقات، دو گروه را شامل مىشود که افراد يکى از آنها در کنار فرودگاه زندگى مىکنند و ۷۰ درصد آنها اظهار مىدارند که سر و صداى هواپيماها در فعاليتهاى روزانهٔ آنها مزاحمت ايجاد مىکند و اين مزاحمت بيشتر از مزاحمت ساير سر و صداها است. آنها، در مقايسه با کسانى که به دور از فرودگاه زندگى مىکنند، مشکل خواب دارند، در اکثر اوقات بايد پنجرهها را بسته نگهدارند، نمىتوانند به دلخواه خود و با آرامش راديو و تلويزيون گوش دهند، وقتى با تلفن حرف مىزنند حواس آنها جمع نيست، در صحبت کردن با مخاطب دشوارى دارند و ... اين يافتهها نشان مىدهد که مردم به سر و صدا عادت نمىکنند. چون صداى هواپيما از آسمان و از ديوارها به داخل خانه نفوذ مىکند، بيشتر از صداى قطار مزاحمت مىآورد. سر و صداى هواپيماها بر سلامت جسمى و توانائى شناختى پىآمدهاى قابل توجه دارد. ايوانز Evans و ديگران (۱۹۹۵)، در کودکان دبستانى ساکن حوالى فرودگاهها، نسبت به کودکانى که به دور از فرودگاه زندگى مىکنند، فشار خون بالاتر، دشوارى بيشتر در تمرکز، ضعف در خواندن و ضعف در حافظهٔ بلندمدت مشاهده کردهاند.
|