|
| ۱۹۲۸ م. لامپ دوربين تلويزيون
|
|
دکتر ولادمير زووريکن (Vladimir Zworykin) که براى شرکت تلفن و تلگراف بىسيم روسيه کار مىکرد، پس از انقلاب شوروى به آمريکا مهاجرت کرد، قبلاً روشى براى پخش و دريافت تصويرها از راه الکترونيکى در مغز خود پرورانده بود. او به گروه پژوهشگران آزمايشگاههاى وستينگهاوس پيوست و نخست روى سلولهاى نورابرق بهکار پرداخت. او سلولى ساخت که عنصر حساس به نور آن سزيم - منيزيم بود و حساس او از سلولهاى نورابرق بسيار بيشتر و حتى از سلول سزيوم نقره نيز که تقريباً در همان زمان توسط شرکت جنرال الکتريک انگلستان تهيه شده بود برتر بود.
|
|
زووريکن بيشتر در جستجوى وسيله نورابرقى حساسى بود که تصويرها را به جريانهاى الکتريکى مناسب براى پخش در يک سيستم تلويزيونى تبديل کند. سرانجام او در سال ۱۹۲۸ چنين وسيلهاى را پيدا کرد. وى نخستين لامپ دوربين تلويزيون که لامپ گرمايونى است که در آن تصوير روشن شدهاى که بايد پخش گردد توسط يک عدسى نورى بر روى يک صفحه متمرکز مىگردد اختراع کرد. اين صفحه يک ورقه ميکا است که يک طرف آن موزائيکى از گويچههاى بسيار ريز نقره اندود شده که هر کدام توسط عايقى از گويچههاى مجاور مجاز شدهاند. در طرف مخالف صفحه ميکا يک ورقه نازک رساناى فلزى قرار داده شده که به قطبهاى ورودى يک تقويتکننده متصل مىگردد.
|
|
يک تفنگ الکترونى در گردن لامپ دوربين تا به الکترونى را بهسوى موزائيک پرتاب
مىکند و تابه چنان منحرف مىشود که از تمام نقاط سطح هدف مىگذرد؛ يعنى موزائيک را
از بالا به پائين خط به خط مىپيمايد. هر سلول کوچک، بسته به ميزان روشنائى قسمت
مربوطه از تصوير متمرکز شده، داراى بار مثبت مىشود و به تدريج که تابه الکترونى از
روى آن مىگذرد الکترونها بارهاى مثبت را خنثى مىکند و جريان تخليهاى ضعيفى توسط
ورقه فلز در پشت صفحه ميکا هدايت مىشوند. اين تعاقب سريع جريانهاى تخليهاى کوچک
که در طول سيم بهسوى تقويتکننده مىروند جريان تلويزيون ويدئو را تشکيل مىدهند.
مىبينيم پس از يک بار تجزيه تصوير خط افقى کامل، تابه الکترونى به شروع خط پائينتر
بعدى آورده مىشود و در اثناء اين بازگشت يک سيگنال پاککننده به دستگاه داده مىشود
تا هرگونه سيگنال را که در جريان بازگشت تابه پيدا مىشود پاک کند. هنگامى که لامپ
دوربين بهعنوان قسمتى مهم از يک سيستم تلويزيونى کامل مورد استفاده قرار مىگيرد
تابه الکترونى در دستگاه فرستنده با تابه الکترونى در دستگاه گيرنده يک لامپ
پرتوکاتُدى به همزمان کردن سيگنالهائى که در اثناء دورههاى پاککننده فرستاده مىشوند
تنظيم مىگردد.
|
|
لامپ دوربين تلويزيون براى دستگاههاى پيچيده و نابغه آسائى که در آمريکا و
انگلستان براى ساختن آنها کوشش شده بود بسيار عملىتر بود. اگرچه اين موضوع در سال
۱۹۲۸ کار فنى بزرگى بوده اما در مقايسه با لامپهاى دوربين تلويزيونى تکامل يافته و
پرقدرت امروز، تقريباً ساده بهنظر مىآيد. زووريکن پژوهشهاى خود را با پشتيبانى و
منابع سازمانهاى صنعتى بسيار بزرگ و نيرومند انجام داد؛ تا سال ۱۹۳۰ شرکتهاى
جنرال الکتريک و وستينگهاوس و پس از آن شرکت R. C. A که قسمتهاى راديو و تلويزيون
دو شرکت بالا را از آنها خريد کار ادامه داشت.
|
|
|
|
|
| ۱۹۲۸ م. دايرةالمعارف اسلامى مالکالابصار
|
|
در طى سالهاى ۱۳۴۸ - ۱۳۰۱ العمرى دايرةالمعارف 'مالکالابصار' را منتشر کرد، که در مورد تاريخ جغرافيا و شعر بود.
|
|
| ۱۹۲۸ م. ساخت نيمههادىها
|
|
يکى از پيشرفتهترين کارخانهها در ايالاتمتحده آمريکا که در سال ۱۹۲۸ شروع به ساختن نيمههادىها نمود بهوسيله پاول گالوين (Paul V. Galvin) در شيکاگو بهوجود آمد و به توليد نيمههادىها (Semi Cinductor) پرداخت.
|
|
|
يکى از نقصهاى امواج راديوئى داشتن پارازيتهائى است که ايجاد مىشود. براى از بين بردن پارازيتهاى ساخت انسان و الکتريسيته ساکن و برقرار نگاه داشتن دقيق فرکانسهاى گيرنده و فرستنده اختراع فرکانسى بهنام موج (Frequency Modulation-FM) توسط يک استاد دانشگاه در آمريکا بهنام ادوين آرمسترانگ (Edwing Armstrong) در سالهاى دهه ۱۹۳۰ انجام شد. در آن زمان راديوهاى جهان امواج AM استفاده مىکردند. موجهاى FM توسط يک نوسانگر در همان دستگاه ترکيب مىشوند اين دستگاه قسمتهاى بالا و پائين موجهاى ايجاد شده را حذف مىکند و خروجى صدا بدون کوچکترين پارازيت صاف و شفاف پخش مىشود. برترىهاى موج FM چنان مهم و کارآئى داشت که نمىشد آنها را ناديده گرفت. از اينرو در راديوهاى آمريکا و سپس در کشورهاى ديگر موج FM جايگزين AM گشت. در انگلستان راديو BBC شروع به پخش برنامه با موج FM نمود و مردم با کيفيت عالى و بدون پارازيت با موج FM آشنا شدند. در همان سالها در کانادا راديوئى با موج FM ساخته شد که ۵/۴ کيلوگرم وزن و ۴×۱۰× ۱۵ سانتىمتر بود. امروز انواع راديوهاى FM بسيار کوچک در دسترس مردم است. کوچکترين آن را در گوشىهاى دوگانه يا هدفونها نصب کردهاند.
|