|
|
صنعت آيينهسازى و ساختن جعبهٔ نقاشى شدهٔ آيينه، از صنعتهاى مهم دستى قزوين بوده است. روزگارى، اين صنعت به شکوفايى بسيار دست يافته بوده و آفريدههاى صنعتگران آن داراى اسلوب خاص و بسيار نفيس و گرانبها بوده است. اکنون اينگونه جعبه آيينهها به صورت اشياءِ عتيقه درآمده است. گرچه کم و بيش نمونههايى از اين ساخته در دست است و ظاهراً براى موزهٔ قزوين تعدادى از آنها خريدارى شده است، اما از استادان اين فن کسى را نمىتوان يافت و جانشينى از آنها باقى نمانده است. اين آيينهها که طول آنها از نيممتر تا يکمترونيم بوده است، در قابهاى ظريف چوبى قاب مىشدند. براى هر آيينه، روکشى چوبى و دو تکه به اندازهٔ طول و عرض آيينه ساخته مىشد که با لولا به قاب آيينه اتصال مىيافت؛ بهطورىکه وقتى روکش چوبى را روى آيينه مىخواباندند، تمام سطح آيينه را مىپوشاند و از شکسته شدن آن به هنگام حملونقل جلوگيرى مىکرد. هنگامى که آيينه را در طاقچه قرار مىدادند، روکش آن را باز مىکردند. روى دو تکهٔ روکش آيينه را، از پشت و رو، با ظرافت تمام نقاشى مىکردند که اغلب نقش اين نقاشىها، گل، برگ و پرندگان بود.
|
|
| ابريشمبافى و سوزندوزى، استان گلستان
|
|
پارچههاى ابريشمى که به صورت طاقههايى به طول ۵/۲ تا ۵ متر و به عرض ۳۰ تا ۴۰ سانتىمتر يافته مىشود، معمولاً براى دوختن لباس سنتى ترکمن (قرمزى کوينک) و به منظور استفاده در مراسم عروسى و جشنها توليد مىشود.
|
|
زنان بر روى اين پارچهٔ ابريشمى نقوش زيبا و مخصوص هر طايفه را مىدوزند تا به پارچه شلوارهاى زنانه دوخته شود. سوزندوزىهاى ترکمن براى تزئين اتاق و يا به عنوان روپوش رختخواب يا لباسها تزئين و طاقچهها تهيه مىشوند.
|
|
اين سوزندوزىها با پارچههاى ابريشمى (يا نخى) انجام مىگيرد و همه جا به چشم مىخورد. بر کلاههاى پسرانه و دخترانه، بر کيسه توتون و بر دستمالهايى که دلدادگان به يادگار به يکديگر مىدهند، استفاده از سوزندوزىها رواج دارد.
|
|
| اشياى تزئينى، استان سيستان وبلوچستان
|
|
در حوالى سراوان توليد النگوهاى شيشهاى بسيار معمول است. ساخت اين نوع اشياء به مهارت زياد احتياج دارد و اشياء زينتى متنوع مانند انواع حيوانات و شيشهجات نيز ساخته مىشود.
|
|
| بادولهدوزى، استان هرمزگان
|
|
در اين صنعت دستى، چند نوع زرىدوزى را به هم مىدوزند و از اين راه، پارچهاى به دست مىآيد که «بادوله» نام مىگيرد.
|
|
| بافت سياه چادر، استان چهارمحال وبختيارى
|
|
عشاير بختيارى مانند برخى از عشاير ايران به منظور سکونت صحرايى و اطراق در ييلاقات و قشلاقات به بافت سياه چادر اقدام مىکنند سياه چادر معمولاً نقش خود مصرفى دارد و از موى بز بافته مىشود.
|
|
سياه چادر را زنان مىبافند و هر سياه چادر از ۴ تا ۵ قطعه يا «لت» که طول آن ۱۶ متر و عرض آن ۱/۵ متر است تشکيل شده و معمولاً توسط دو نفر بافته مىشود. بعد از اتمام بافت ۴ يا ۵ قطعه، آنها را به هم مىدوزند، به طورى که سه قطعه آن سقف و ۲ قطعه ديگر بدنه سياه چادر را تشکيل مىدهد.
|
|
|
در گذشته، در شهرهاى شيراز و کازرون پارچههاى ابريشمى، نخى و پشمى بافته مىشد و شهرت بسزا داشت.
|
|
|
پتهدوزى خاص زنان است. نقشههاى پته از نقشهٔ قالى مايه گرفته و با بوته، جقه و گلبرگهايى همراه است. پتهدوزى به عنوان يک سرگرمى و ذوق شخصى و هم به منظور تأمين قسمتى از مخارج زندگى به صورت يک حرفهٔ خانگى درآمده است. از مجموع پتهاى که سالانه توليد مىشود، علاوه بر مصرف شخصى در کرمان و ساير شهرهاى ايران به فروش مىرسد.
|
|
|
توليد پتوى دستبافت در بخشهاى اشکدز و خرانق و در ميان بانوان خانهدار رواج دارد. اين نوع پتو در ابتدا به طول ۲۲ متر و عرض نيم متر از توليد در مىآيد و سپس به چهار تکه تقسيم مىشود و از دوختن آنها پتويى به ابعاد ۲×۲/۲ متر بوجود مىآيد.
|
|
| پشتىبافى، استان سيستان وبلوچستان
|
|
در مناطقى از سيستان رايج و عمدتاً در نواحى بنجار، کرباسک، دهمرده، دهبزى، دوست محمد و شهرک ناروئى ديده مىشود. طرحهاى پشتىهاى سيستان ارزشهاى مردمشناختى دارند.
|
|
| پلاس، استان چهارمحال وبختيارى
|
|
پلاس نوعى زيرانداز است که آن را يا از تکههاى پارچه و يا از نخهاى پنبهاى و پشمى مىبافند و مورد استفاده قرار مىدهند.
|
|
| پوستيندوزى، استان خراسان
|
|
يکى از صنايع مهم استان خراسان پوستيندوزى است. در شمال استان سردى هوا موجبات پيدايش و گسترش اين صنعت را فراهم آورده است. پوستيندوزى در ميان عشاير کوچنشين استان از اهميت بهسزايى برخوردار است.
|
|
|
پارچهٔ ترمه از لحاظ نقش و بافت و مواد اوليه متنوع است. تعداد معدودى در شهرستان يزد به ترمهبافى مشغولاند. ترمه از ابريشم و کرک نازک توليد مىشود. شال چارقدى، شالبندى، شال راهراه، شال يزدى، شال کشميرى و ... از انواع ترمههاى توليدى يزد است.
|
|
|
تور يکى از مهمترين وسايل ماهيگيرى است که مواد اوليهٔ آن هم در محل به دست مىآيد و متأسفانه برخلاف صنعت کشتىسازى، توربافى دستى در مقابل صنعت تور ماشينى مقاومت نکرده و به جز موارد توليد تورهاى کوچک دستى عمدتاً در حال نابودى است.
|
|
| جاجيم بافى، استان چهارمحال وبختيارى
|
|
يکى از دستبافتهاى متداول زندگى سنتى ايران جاجيم است. جاجيمها به شکل نوارهايى دراز و باريک به عرض ۱۵ تا ۳۰ سانتىمتر بافته مىشود.
|
|
در سطح و روى جاجيم فقط تارها ديده مىشود و پودها زير تارها مخفى مىمانند و اغلب طرحهايى با تارهاى اضافى دارند و زمانى که پس از نقشاندازى ديگر نيازى به وجودشان نيست، در پشت جاجيم باقى مىمانند. جاجيم را مىتوان به اندازههاى گوناگون بافت. عرض آنها با تعداد نوارهايى که به هم دوخته مىشوند و طول آنها با طول دلخواه نوارها مشخص مىگردد. جاجيم پوششى سنگين و بادوام است و معمولاً بر روى نمد و يا يک لحاف دوخته مىشود.
|
|
در حال حاضر، در معدودى از روستاهاى چهارمحال و بختيارى جاجيم بافته مىشود که البته ميزان توليد آن بسيار کم و توليد آن عموماً جنبهٔ خودمصرفى دارد.
|
|
| جاجيم و گليم، استان اردبيل
|
|
در گوشه و کنار استان اردبيل بسيارى از زنان عشاير و روستايى به بافت جاجيم مىپردازند.
|
|
نقش و نگارهاى ساده و زيباى جاجيم و ارزانى نسبى آن، کاربرد اين فرآورده را به عنوان روکشهاى پشتى، رومبلى، تزئين کيف، تودوزى اتومبيل و ... در ميان مردم رواج داده است.
|
|
روستاهاى «نمهيل» و «برندق» شهرستان خلخال، کانون اصلى توليد جاجيم در استان اردبيل است و محصول توليدى اين مناطق در منطقه معروف است.
|
|
بافت گليم نيز در بيشتر مناطق روستايى به ويژه در شهرستانهاى اردبيل، خلخال و بخشهاى نير و نمين اردبيل رواج دارد. گليمهاى توليدى استان به صورت ساده، تختهاى و نقشههاى متفاوت بافته مىشوند.
|
|
توليد گليم در استان اردبيل چندان گسترده نيست و بيشتر اوقات به صورت محدود براى عرضه در بازارهاى مصرف بافته مىشود.
|
|
| جاجيمبافى، استان كردستان
|
|
تقريباً در کليه روستاهاى کردستان جاجيمبافى مرسوم و متداول است و نيروى انسانى شاغل در اين رشته عموماً زنها هستند که به منظور رفع احتياج خانوادگى به توليد اين محصول مىپردازند. از اينرو فعاليت در اين رشته به صورت خانگى است و در اوقات فراغت صورت مىگيرد. مادهٔ اوليه مورد مصرف آن پشم است که به عنوان تاروپود جاجيم مورد استفاده قرار مىگيرد. ابزار کار جاجيم بافان شامل دستگاه بافندگى، ماکو و ديگر وسايل است.
|
|
|
جيمبافى صنعت دستى ديگرى است مانند اورمک يا کرباس که توسط زنان در خانهها انجام مىگيرد. اکثر بافندگان شاغل در اين رشته بانوان هستند. علاوه بر شهرستان يزد، در بخش خضرآباد نيز معمول است. جيم پارچهاى است که از آن در تهيهٔ لباس استفاده مىشود.
|
|
| جارو (پيشى ويِنگى)، استان بوشهر
|
|
هر دو از شاخ و برگ خرما بافته مىشود و در بسيارى از نقاط استان و ايران براى رفت و روب مورد استفاده قرار مىگيرد.
|
|
| جُل، استان چهارمحال وبختيارى
|
|
از ديگر صنايع دستى جامعهٔ عشايرى استان صنعت جل بافى است. جل بافتهاى است از خامهٔ سياه و سفيد که آن را در ابعاد مختلف مىبافند و بر روى چهارپايان مىاندازند تا هم بتوانند بر روى آنان بار قرار دهند و هم در مواقع بارندگى از خيس شدن چارپايان جلوگيرى شود. جل را زنان عشاير با کوبيدن ميخهاى چوبى بر روى زمين و گذراندن تارهاى پشمى از روى چوبها و عبور دادن عرضى تارهاى پشمى ديگر از لابلاى تارهاى طولى مىبافند. اين صنعت جنبهٔ خود مصرفى دارد و جهت رفع احتياجات خانوار به بافت آن اقدام مىگردد.
|
|
| چاپ و قلمكار، استان سمنان
|
|
چاپ قلمکار، گونهاى از چاپهاى سنتى روى پارچههاى بافته شده است. براى نخستين بار، قلمکارسازان ايرانى براى دسترسى به توليد بيشتر و ايجاد هماهنگى و يکنواختى نقشها، استفاده از مهرههاى چوبى را جايگزين استفاده از قلممو ساختند. براى فراهم آوردن امکاناتى به منظور استفادهٔ مردم، قلمکار را که در گذشته فقط براى روى پارچههاى پشمى و ابريشمى انجامپذير بود بر انواع پارچه از قبيل متقال، کتان، چلوار و کرباس و ... انجام دادند.
|
|
در حال حاضر چاپ قلمکار به وسيله قالبهاى چوبينى که داراى نقوش برجسته است انجام مىشود. در حقيقت رکن اصلى قلمکارسازى را قالبسازى تشکيل مىدهد که معمولاً توسط افرادى که حرفه و تخصصشان قالبتراشى است به تفکيک رنگ و حداکثر در چهار رنگ روى چوبهاى گلابى زالزالک تراشيده مىشود.
|
|
گروهى از هنرمندان در رشتههايى چون ريشهتابى که پارچهٔ زير ساخت قلمکار را آماده مىسازد يا صحراکارى که کارهاى رنگرزى، سفيدگرى، بخار و شستشوى پارچههاى قلمکار را به عهده دارد به فعاليت مشغولند. مهمترين مرکز اين صنعت در استان، در شهرستان دامغان قرار دارد که ماهانه مقادير هنگفتى انواع روميزى، پرده و سفره و ساير محصولات قلمکار توليد و براى صدور به خارج از کشور آماده مىکند.
|
|
| چادربافى، استان سيستان وبلوچستان
|
|
يکى ديگر از صنايع بلوچستان چادربافى است که محصول آن مورد استفادهٔ عشاير کوچنشين قرار مىگيرد. مواد اوليه آن عمدتاً موى بز است که در محل تأمين مىشود.
|