بيمارى کوريورتينوپاتى سروز مرکزى با دکولمان سروز لايه حسى شبکيه مشخص مىشود. در اين بيمارى نقصى در اپىتليوم پيگمانته وجود دارد که از طريق آن مايع از مويرگهاى مشيميه به زير لايهٔ حسى شکبيه نشت مىيابد. اين نقص، بهصورت گرد يا بيضى و به رنگ زرد مايل به خاکسترى است و ممکن است بدون انژيوگرافى فلورسئين تشخيص آن مشکيل باشد. بيمارى در مردان جوان يا ميانسال شايعتر است هرچند با استرس ارتباط دارد؛ اما علت ايجاد آن نامعلوم است. شکاياتى که بيماران را وادار به مراجعه به پزشک مىکنند، عبارتند از: تارى ديد، ميکروپسي، متامورفوپسى (Metamorphopsia: Wavy distortion of vision) و اسکوتوم مرکزي. در اغلب موارد حدت بينائى فقط به ميزان متوسطى کاهش يافته است و گاه با عدسى محدب تصحيح مىشود. تشخيص بيمارى از طريق معاينه فوندوس با اسليت لامپ است که در اين معاينه، مشاهدهٔ دکولمان سروز لايهٔ حسى شبکيه در غياب التهاب چشم، نئوواسکولاريزاسيون زير شبکيهاي، فرورفتگى ديسک و يا تومور مشيميه جنبهٔ تشخيصى دارد.
در ۸۰ درصد از بيماران مايع زير شبکيه جذب مىگردد و در عرض ۶ ماه حدت بينائى طبيعى خواهد شد؛ هرچند ممکن است نقص دائمى و خفيف بينائى باقى بماند ۳۰-۲۰ درصد از بيماران دچار عود بيمارى مىشوند که از عوارض آن مىتوان به نئوواسکولاريزاسيون زير شبکيهاى و ادم سيستوئيد مزمن ماکولا اشاره کرد. فوتوکوآگولاسيون ليزرى طول مدت بيمارى را کاهش مىدهد؛ ولى انجام فورى آن براى همه بيماران توصيه نمىشود؛ زيرا نقش اين اقدام در پيشگيرى از کاهش دائمى ديد چندان مشخص نشده است.
ادم ماکولا
از جمله علل ادم شبکيه که ماکولا را نيز گرفتار مىکند، مىتواند بيمارىهاى التهابى چشم، بيمارىهاى عروق شبکيه، جراحى چشم، دژنرسانسهاى شبکيه، داروها و غشاهاى ماکولا را ذکر نمود.
ادم سيستوئيدماکولا به حالتى اطلاق مىگردد که مايع در فضاهاى لانه زنبورى لايهٔ رتيکولر خارجى و لايهٔ نوکلئار داخلى تجمع يابد. در اين حالت در آنژيوگرافى فلورسئين در اطراف فووهآ نماى گلبرگ (Flower - Petal) ديده مىشود. شناختهشدهترين عامل همراه با ادم سيستوئيد ماکولا جراحى داخل چشمى مىباشد. اين عارضه بهدنبال جراحى کاتاراکت به روش داخل کپسولى شايعتر از روش خارج کپسولى است. ادمى که از لحاظ بالينى قابل ملاحظه باشد، معمولاً در عرض ۱۲-۴ هفته (گاه سالها) بعد از عمل روى مىدهد داروهاى ضد التهابى موضعى مىتوانند در درمان بيمارى مفيد باشند. هنگامىکه عدسى داخل چشمى علت ادم بعد از عمل باشد، لازم است، خارج ساختن عدسى مدنظر باشد.
دژنرسانس ماکولا ناشى از نزديک بينى
مشخصهٔ نزديک بينى پاتولوژيک عبارت است از: طويل شدن پيشروندهٔ چشم (در محور قدامى خلفي) همراه با آتروفى مشيميه و اپىتليوم پيگمانته در ناحيه ماکولا. اين بيمارى از علل عمدهٔ کورى مىباشد. در افتالموسکوپي، پارگىهاى خطى در غشاى بروک (شکافهاى Lacquer) و ضايعهٔ پيگمانتهٔ حلقوى در ناحيه ماکولا (نقاط Fuchs که مشخصهٔ بيمارى است) ديده مىشود. تغييرات دژنراتيو ماکولا موجب کاهش آرام و پيشروندهٔ بينائى (معمولاً بهعلت دژنرسانس سروز يا هموراژيک ماکولا بر روى غشاى نئوواسکولر مىباشد. تغييرات شبکيه و مشيميه در اين بيمارى زمينه را براى پارگى و در نتيجه دکولمان شبکيه مساعد مىسازد از آنجائى که تغييرات نئوواسکولر اغلب کوچک هستند و آتروفى کوريورتينال ناشى از فوتوکوآکولاسيون تمايل به پيشرفت دارد، در اين بيمارى درمان ليزرى نئوواسکولاريزاسيون زير شبکيه ماکولا چندان مؤثر نخواهد بود.