پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

فریاد من از فراق یارست


فریاد من از فراق یارست    و افغان من از غم نگارست
بی روی چو ماه آن نگارین    رخساره من به خون نگارست
خون جگرم ز فرقت تو    از دیده روانه در کنارست
درد دل من ز حد گذشتست    جانم ز فراق بی‌قرارست
کس را ز غم من آگهی نیست    آوخ که جهان نه پایدارست
از دست زمانه در عذابم    زان جان و دلم همی فکارست
سعدی چه کنی شکایت از دوست    چون شادی و غم نه برقرارست
همچنین مشاهده کنید