|
|
|
آبسهها بايد باز شده، باکترىها، بافت نکروتيک، و سموم از آنها خارج گردند. فشار و تعداد باکترى در منطقهٔ عفونى کاهش مىيابد که درنتيجه، گسترش سموم و باکترىها کم مىشود.
|
|
آبسهاى که تظاهرات بالينى پيدا کند، يک اورژانس جراحى است. تموج، يک عامل قابل اعتماد اما ديررس آبسهٔ زيرجلدى مىباشد. آبسهٔ ناحيهٔ پاروتيد يا پرينه ممکن است هيچگاه تموج پيدا نکند و اگر جراح منتظر اين علامت بماند، ممکن است سپسيس جدى رخ دهد. با درناژ، يک زخم باز ايجاد مىشود، اما بافت بهطريقهٔ ثانويه ترميم يافته، اسکار بسيار کمى برجا مىماند.
|
|
در واقع شايد جراحى براى درناژ آبسه مهمترين روش درمانى باشد. به سختى مىتوان تصور نمود که رزکسيون رودهٔ انفارکته، بهعلت اينکه بيمار در شوک است، به تأخير بىافتد.
|
|
|
بعضى از عفونتهاى جراحى بايد خارج شوند (مانند آپانديس يا کيسهٔ صفراى عفوني) در چنين مواردى ممکن است درناژ ضرورتى نداشته باشد و بيمار روى تخت جراحى معالجه مىشود.
|
|
|
مانند عفونتهاى ايجادشده در اثر ايسکمى عروقى که با برقرارکردن گردش خون درمان مىشوند، مىتوان با پيوندزدن يک بستر عروقى داراى عملکرد مناسب، (مانند يک فلاپ عضلانى - پوستى يا پيوند امنتوم) عفونتهاى مزمنى را که در مناطق کم خون (مانند استئوراديونکروز) ايجاد مىشوند، بهبود بخشيد.
|
|
|
در مورد عفونتهاى جراحى که به خارج کردن و درناژ تنها پاسخ مىدهند، مصرف آنتىبيوتيک لازم نيست (مانند فورونکلها يا عفونتهاى زخم) عفونتهائى که احتمال گسترش آنها وجود دارد يا بهبود نمىيابند بايد تحت درمان آنتىبيوتيکى قرار گيرند که نحوه درمان توسط تست حساسيت تعيين مىشود.
|
|
در عفونتهاى 'توکسيک' از قبيل شوک سپتيک، بايد بلافاصله و بهصورت empiric، تجويز آنتىبيوتيک آغاز و سپس با توجه به نتايج کشتهاى خون، تغييرات لازم در آنها داده شود. اگر ارگانيسم مسئول شناخته نشود، رژيم درمانى اوليه بايد شامل يک پنىسيلين مقاوم به پنىسيليناز (مانند نفسيلين يا اگزاسيلين) و جنتامايسين، توبرامايسين يا نتيلمايسين باشد. اگر وجود انتروکوک مورد شک باشد، آمپىسيلين يا پنىسيلين G بايد به رژيم اضافه شود. يک رژيم خوب ديگر براى درمان اوليه، ترکيب يک سفالوسپورين با جنتامايسين، توبرامايسين يا نتيلمايسين مىباشد. اگر احتمال مىرود ک ارگانيسم عفونتزا يکى از گونههاى استافيلوکوک مقاوم به متىسيلين يا نفسيلين مىباشد، بايد وانکومايسين در نظر گرفته شود. براى عفونت سودومونائي، انديکاسيون مصرف کاربنسيلين، تيکارسيلين، آزلوسيلين، مزلوسيلين يا پيپراسين وجود دارد. براى درمان بيمارىهاى ايجادشده در اثر بىهوازىهاى مدفوعي، مترونيدازول، کليندامايسين و سفوکسيتين مؤثر هستند. پوشش بىهوازى در بيمارانى که آبسههاى مربوط به بيمارىهاى لوله گوارش دارند، ضرورى است.
|
|
در صورت وجود نارسائى کليه، مصرف آمنيوگليکوزيدها بايد با احتياط صورت گيرد، زيرا اين داروها نفروتوکسيک مىباشند.
|
|
ابتلاء به عفونتهاى بىهوازى در بيماران سرطانى شايعتر مىباشد. در ابتدا کشتهشدن تعداد زيادى از باکترىهاى گرم منفى ممکن است مشکل را تشديد کند (زيرا اندوتوکسين آزاد مىشود). بنابراين اقدامات حمايتى بسيار اهميت داشته، شامل تجويز مايع (اغلب به ميزان بسيار زياد) و کنترل تب به منظور کاهش نيازهاى متابوليک مىباشد.
|
|
|
در بيماران دچار سوءتغذيه، سپسيس يا شديداً تروما ديده، معمولاً با درمان توسط مواد مغزي، توانائى غلبه بر عفونت و بهبودى افزايش مىيابد. آثار خاص اندازهگيرى عبارتنداز: افزايش فعاليت سيستم ايمنى و کاهش يا توقف کاتابوليسم. حفاظت يا تقويت ماهيچهاى احشائى و اسکلتى به بيمار کمک مىکند تا بهتر سرفه کرده، فعاليت بيشترى داشته باشد، همينطور از نارسائى کبد، کليه، ريه، قلب و معده در اثر سپسيس ممانعت مىکند.
|