وقتی هیجان شدیدی از قبیل ترس یا خشم دست میدهد، احتمالاً تغییرات بدنی متعددی را نیز احساس میکنیم که از آن جمله است تند شدن تنفس و ضربان قلب، خشکی گلو و دهان، عرق کردن، لرزش بدن و 'احساس دلآشوبه' (جدول نشانههای ترس در پروازهای رزمی). قسمت عمدهٔ تغییرات فیزیولوژیائی که همزمان با برانگیختگی هیجانی رخ میکند ناشی از فعال شدن بخش سمپاتیک دستگاه عصبی خودمختار است که آمادهسازی بدن برای اقدام اضطراری را برعهده دارد. دستگاه سمپاتیک تغییرات زیر را سبب میشود (که البته لزوماً همزمان روی نمیدهند).
۱. فشارخون و ضربان قلب افزایش مییابد.
۲. تنفس تندتر میشود.
۳. مردمک چشم فراخ میشود.
۴. تعریق افزایش مییابد و ترشح بزاق و مخاط کم میشود.
۵. سطح قند خون بالا میرود تا انرژی بیشتری فراهم شود.
۶. بههنگام جراحت، خون سریعتر لخته میشود.
۷. خون بهجای معده و روده، بیشتر بهسوی مغز و عضلات مخطط سرازیر میشود.
۸. موهای پوست سیخ میشود و باعث دانهدانه شدن پوست میگردد.
جدول نشانههای ترس در پروازهای رزمی
در طول عملیات جنگی چه احساسی داشتید؟
درصد موارد
گاهی
غالباً
جمع
تپش شدید قلب و تندی نبض
۵۶
۳۰
۸۶
احساس کشیده شدن عضلات
۵۳
۳۰
۸۳
افزایش تحریکپذیری و خشم
۵۸
۲۲
۸۰
خشکی گلو یا دهان
۵۰
۳۰
۸۰
'عرق عصبی' یا 'عرق سرد'
۵۳
۲۶
۷۹
زیر و رو شدن معده
۵۳
۲۳
۷۶
احساس غیرواقعی بودن 'این وضع نمیتوند برای من اتفاق بیفتد'
۴۹
۲۰
۶۹
تکرر ادرار
۴۰
۲۵
۶۵
لرزش بدن
۵۳
۱۱
۶۴
گیجی یا دستپاچگی
۵۰
۳
۵۳
ضعف یا غش
۳۷
۴
۴۱
ناتوانی درجه خاطر آوردن جزئیات وقایع بلافاصله پس از انجام مأموریت
۳۴
۵
۳۹
حالت تهوع
۳۳
۵
۳۸
ناتوانی در تمرکز حواس
۳۲
۳
۳۵
رها کردن ادرار یا مدفوع
۴
۱
۵
دستگاه سمپاتیک، جاندار را آمادهٔ صرف انرژی میکند. وقتی هیجان فروکش میکند، دستگاه پاراسمپاتیک ـ دستگاه حفظ انرژی ـ کنترل را برعهده میگیرد و جاندار را بهحالت بهنجار باز میگرداند.
این فعالیتهای دستگاه عصبی خودمختار را فعالیت نواحی حیاتی خاصی از مغز، از جمله هیپوتالاموس و قسمتی از دستگاه کناری (لیمبیک) راهاندازی میکند. از این نواحی تکانههائی به هستههائی در ساقهٔ مغز که بر عملکرد دستگاه عصبی خودمختار نظارت دارند، فرستاده میشود. آنگاه، دستگاه عصبی خودمختار بهطور مستقیم بر عضلات و اندامهای درونی اثر میگذارد تا برخی تغییرات بدنی که قبلاً توصیف شده صورت گیرد، و ضمناً بهطور غیرمستقیم موجب ترشح هورمونهای آدرنال میشود تا تغییرات بدنی دیگری صورت پذیرد.
باید توجه داشت که برانگیختگی شدید فیزیولوژیائی، مشخصهٔ آندسته از حالات هیجانی از قبیل خشم یا ترس است که طی آن جاندار برای دست زدن بهعمل ـ مثلاً جنگیدن یا فرار کردن ـ آماده میشود. برخی از این پاسخها ممکن است در مواقع شادی یا تحرک جنسی نیز روی دهند. توجه شود که در برخی حالات هیجانی مانند اندوه یا ماتم بعضی از فرایندهای بدنی کند میشود.
شدت هیجانها
چه رابطهای بین برانگیختگی فیزیولوژیائی شدید و تجربهٔ ذهنی هیجان وجود دارد؟ بهویژه، آیا ادراک ما از برانگیختگی خود نیز بخشی از تجربهی هیجانی است؟ برای پاسخ دادن به این سؤال، پژوهشگران زندگی هیجانی افرادی را که دچار آسیب نخاعی بودهاند، بررسی کردهاند. وقتی نخاع پاره شده یا آسیبدیده باشد احساسهای برخاسته از قسمتهای پائینتر از نقطهٔ آسیب، بهمغز نمیرسد. از آنجا که خاستگاه برخی از این احساسها دستگاه عصبی سمپاتیک است آسیب نخاعی سبب کاهش نقش برانگیختگی خودمختار در احساس هیجان میشود. در یک بررسی، سربازان سابق ارتش که دچار آسیب نخاعی بودند براساس محل آسیب در نخاع به پنج گروه تقسیم شدند. در یک گروه، ضایعات نزدیک گردن بود (سطح گردنی)، و هیچگونه تحریک عصبی از دستگاه سمپاتیک به مغز نمیرسید. در گروه دیگر، آسیب در ناحیهای نزدیک به انتهای نخاع (سطح خاجی) بود و دست کم بخشی از تحریکپذیری اعصاب سمپاتیک محفوظ مانده بود. سه گروه دیگر در بین این دو حد قرار داشتند. افراد هر یک از این پنج گروه درجاتی از احساسهای بدنی گزارش میدادند: هرچه محل آسیب در نخاع بالاتر بود، پسخوراندی کمتری از دستگاه خودمخار بهمغز میرسید.
با هر یک از افراد مورد آزمایش مصاحبه شد تا معلوم شود در موقعیتهای توأم با ترس، خشم، اندوه و هیجان جنسی چه احساساتی از خود بروز میدهند. از مصاحبهشونده خواسته میشود واقعهٔ هیجانانگیزی را که قبل از آسیب نخاعی روی داده بود، و واقعهٔ مشابه آن را که پس از آسیب نخاعی روی داده، بهخاطر آورد و آنها را از لحاظ شدت تجربهٔ هیجانی مقایسه کند. دادههای مربوط به حالات ترس و خسم را در شکل رابطه میان آسیب نخاعی و هیجانپذیری نشان دادهایم. هرچه محل آسیب نخاعی بالاتر بود (یعنی پسخوراند کمتری از دستگاه خودمختار دریافت میشد) بههمان نسبت هیجانپذیری کمتر شده بود. رابطهٔ مشابهی نیز در مورد حالات هیجانی جنسی و اندوه دیده شد. کاهش برانگیختگی خودمختار با کاهشی در شدت احساس هیجانی همراه بود.
- رابطه میان آسیب نخاعی و هیجانپذیری:
افرادی که نخاع آنها آسیب دیده بود، شدت احساس هیجانی خود را در دورههای پیش و پس از وقوع آسیب مقایسه کردند. گزارشهای آنان بر حسب میزان تغییر درجهبندی شد. عدم تغییر با عدد صفر، تغییر متوسط منفی (مثلاً 'بهنظرم حالا کمتر چنین احساسی دارم' ) با نمره ۱-، و تغییر متوسط مثبت با نمره ۱+ نمایانده شد. به تغییرات شدید منفی (مثلاً، 'حالا خیلی خیلی کمتر چنین احساسی دارم' ) نمره ۲-، و به تغییرات شدید مثبت نمرهٔ ۲+ تعلق میگرفتم. توجه کنید که هر قدر محل آسیب در مناطق بالاتر نخاع باشد، کاهش هیجانپذیری بیشتر است (برگرفته از شاکنر، Schachter،۱۹۷۱؛ هومان، Hohmann، ۱۹۶۲)
اظهارات بیمارانی که ضایعات آنان در نقاط بالاتر نخاع بود حاکی از آن است که آنان در موقعیتهای برانگیزنده، واکنش هیجانی نشان میدهند، اما احساس واقعی هیجانی به آنان دست نمیدهد. مثلاً میگویند: 'چیزی که احساس میکنم 'خشم سرد' است، گاهی وقتی بیعدالتی میبینم، با خشم عمل میکنم، فریاد میزنم، و بدوبیراه میگویم و جهنمی برپا میکنم زیرا فهمیدهام که اگر آدم هر ازگاهی چنین نکند، مردم از او سوءاستفاده میکنند؛ اما خشم من دیگر آن حرارت سابق را ندارد؛ نوعی خشم ذهنی است.' یا میگویم ترسیدهام، مثل زمانیکه در مدرسه سرجلسهٔ امتحان بسیار سختی حاضر میشدم، اما واقعاً احساس ترس نمیکنم و برخلاف سابق نه دچار تنش و لرزش میشوم و نه دلم میریزد.'
این بررسی با اهمیتی است، اما کاملاً هم عینی نیست: موقعیتهای هیجانی آزمودنیها فرق میکرد و آنان خودشان تجربههای شخصی خود را ارزیابی میکردند. پیگیری این گروه در موقعیت عینیتری صورت گرفت: همهٔ آنان با موقعیتی یکسان مواجه شدند و تجربههای هیجانی آنان را داوران مستقل ارزیابی کردند. به مردانی که ناحیه نخاعی آنان آسیبدیده بود تصاویر زنان برهنه یا زنانی با لباس معمولی نشان دادند و از آنان خواستند در خیال خود مجسم کنند که با هر یک از زنان خلوت کردهاند. سپس آزمودنیها 'افکار و احساسات' خود را گزارش دادند و این واکنشها برای ارزیابی هیجان ابراز شده در اختیار داوران قرار گرفت. نتایج از این قرار بود: بیمارانی که در سطوح بالاتر نخاع ضایعه داشتند کمتر دستخوش هیجان جنسی شدند تا کسانی که بخشهای پائینتر نخاع آنها آسیبدیده بود (ژاسموس، Jasmos و هاکمیلر، Hakmiller ،۱۹۷۵). در اینجا نیز، هر چه پسخوراند کمتری از دستگاه خودمختار به مغز میرسید، شدت هیجان کمتر بود.