در رویکرد صفات سعی بر این است که خصوصیات اساسی فرد که جهتدهندهٔ رفتار او است تفکیک و توصیف شود. در این رویکرد، به شخصیت اجتماعی فرد توجه میشود و بیشتر توصیف شخصیت و پیشبینی رفتار مورد توجه است تا رشد شخصیت. در نظریههای صفات مردم از جهت ابعاد یا مقیاسهائی چند که هر یک نمودار یک صفت است متفاوت شمرده میشوند. به این ترتیب میتوان هر کسی را با مقیاسهای هوش، استواری هیجانی، پرخاشگری، و جز آن ارزیابی کرد. پس از برای دست یافتن به یک توصیف جامع از شخصیت، باید بدانیم که هر فرد در ابعاد مختلف چه جایگاهی دارد.
هر صفت عبارت از ویژگی معینی است که در افراد گوناگون به طرزی نسبتاً پایدار و همسان تفاوت دارد. وقتی در گفتگوی معمولی به خود و دیگران صفاتی مانند 'پرخاشگر' ، 'محتاط' ، 'هیجانپذیر' ، 'باهوش' و 'مضطراب' میدهیم در واقع اصطلاحات 'توصیفی' بهکار بردهایم. ما این اصطلاحات را از رفتار شخص انتزاع میکنیم. وقتی از رفتار مردی در شرایط متعدد، پرخاشگری میبینیم ممکن است او را بهعنوان 'آدم پرخاشگر' توصیف کنیم. مادام که به یاد داشته باشیم که اصطلاح 'پرخاشگری' از مشاهدهٔ رفتار بهدست آمده است کاربرد آن بهعنوان یک صفت ایرادی ندارد، خطر دین است که این اصطلاح توصیفی را برای تبیین رفتار بهکار بریم.
گفتن اینکه زنی بهخاطر صفت پرخاشگری بر سر هماتاقی خود کوفت، هیچ تبیینی از رفتار او بهدست نمیدهد. این صفت را از رفتار استنتاج کردهایم، لذا نمیتوانیم از آن برای تبیین رفتار استفاده نمائیم.
روانشناسانی که در ارتباط با نظریهٔ صفات فعالیت میکنند به این موضوعات علاقه دارند:
- تعیین صفات اصلی که توصیفی معناداری از شخصیت بهدست میدهند.
- یافتن روشهائی جهت سنجش این صفات.
تعیین صفات بنیادی
هزاران لغت در زبان انگلیسی وجود دارد که به خصوصیات رفتار اشاره دارند. چگونه میتوان آنها را به تعداد کمتری در حدی که برای توصیف شخصیت معنادار باشد کاهش داد؟ در یکی از رویکردها از تحلیل عوامل استفاده میشود. روش تحلیل عوامل روش آماری پیچیدهای است برای کاهش متغیرهائی بسیار به تعداد معدودی ابعاد مستقل.
برای مثال فرض کنید تعداد زیادی از لغاتی را که شخصیت را توصیف میکنند انتخاب کرده و آنها را بهصورت جفتهائی که دوقطب مخالف یک صفت را نشان دهند تنظیم نمائید (منظم ـ نامنظم، خونسرد ـ نگران، حساس ـ بیتفاوت، اهل همکاری ـ منفیباف و مانند آن).
سپس از عدهای بخواهید که به دوستانشان از لحاظ هر جفت از این لغات نمرهای بدهند. بررسی این نمرهها به کمک تحلیل عوامل تعداد معدودی بعد یا عامل بهدست میدهد که برمبنای آنها میتوان همبستگی بین نمرهها را تعیین کرد. پنج بعدی که در جدول صفات و مؤلفههای آن آمده از یکی از همین نوع مطالعات بهدست آمده است.
جدول صفات و مؤلفههای آنها
این جدول، پنج صفتی را نشان میدهد که در یکی از مطالعات به کمک تحلیل عوامل بهدست آمده است. هر جفت ویژگی توصیفی از دو انتهاء مقیاسی است که بعد مربوط را در بر میگیرد (نقل از نورمن ـ Norman۱۹۶۳).
ابعاد صفت
چند جفت صفت توصیفی آن
برونگرائی
پرحرف ـ ساکت، باز ـ بسته، ماجراجو ـ محتاط
توافق با دیگران
خوشخلق ـ عصبی، ملایم ـ کلهشق، اهل همکاری ـ منفیباف
کوشش و کشش
منظم ـ نامنظم، مسئولیتناپذیر، با پشتکار ـ سهلانگار
استواری هیجانی
آرام ـ مضطرب، مسلط به خود ـ عصبی، غیرهیپوکندرویائی ـ هیپوکندرویائی (hypochondrical)
برخورداری از فرهنگ
حساس به هنر ـ غیرحساس به هنر، ظریف ـ 'نتراشیده' ، اهل فکر ـ امل.
گستردهترین مطالعه دربارهٔ صفات شخصیت توسط ریموند کتل (Raymond Cattell) صورت گرفته است. وی طی سه دهه به کمک پرسشنامهها، آزمونهای شخصیت، و مشاهدهٔ رفتار در شرایط واقعی زندگی، دادههائی بهدست آورد. کتل ۱۶ عامل را بهعنوان صفات بنیادی و زیربنای شخصیت شناسائی کرده است (شکل نیمرخهای شخصیت) . به هر عامل دو نام داده شده، یکی برای نمرهٔ بالا و دیگری برای نمرهٔ کتل برای اندازهگیری این ۱۶ صفن پرسشنامهای تهیه کرده موسوم به 'پرسشنامه ۱۶ عاملی شخصیت' (با نام اختصاری PF ۱۶). پاسخهای بلی یا نه مربوط به بیش از صد سؤال طوری جمعبندی میشود که برای هر عامل یک نمره بهدست آید. برای مثال، پاسخ 'بلی' شخص به سؤال 'آیا در مهمانیها سعی میکنید با صحبت و شوخی مهمانها را سرگرم کنید؟' به میزان یک نمره او را به انتهاء و بالای مقیاس نزدیک میکند. با ترسیم نموداری براساس نمرهٔ فرد در هر یک از عاملها یک نیمرخ شخصیت بهدست میآید که در واقع توصیف کوتاهی از شخصیت فرد است. کتل با استفاده از پرسشنامه PF ۱۶ گروههای مختلفی را مورد مطالعه قرار داده است. شکل نیمرخ شخصیت نمرههای متوسط یک گروه خلبان، یک گروه هنرمند و یک گروه نویسنده را نمایش میدهد. از مقایسهٔ این نیمرخها مشاهده میکنیم که گروه هنرمند و نویسنده در بعضی صفات شخصیت تفاوتهای عمدهای با گروه خلبان دارند.
در این شکل اساسی صفات، نمودار ۱۶ عوامل شخصیت است که از تحلیل عوامل تعداد زیادی رتبهبندی بهدست آمده است. به هر یک از عاملهای دو اسم داده شده، یکی برای نمرهٔ بالا دیگری برای نمرهٔ پائین، عوامل A تا O از تحلیل عوامل ارزیابیهای یک فرد توسط یک فرد دیگر، و چهار عامل Q از ارزیابی هر فرد از خودش بهدست آمده است. آزمون شخصیتی که براساس این ۱۶ عامل ساخته شده سطح هر یک از این عوامل را میسنجد و نمرهها را میتوان برای فرد و یا گروه به شکل نیمرخ درآورد. نیمرخ ناپیوسته متوسط نمرههای گروهی از خلبانان، نیمرخ سیاه متوسط نمرههای گروهی هنرمند و نیمرخ خاکستری متوسط نمرههای گروهی نویسنده است. توجه کنید که نویسندگان و هنرمندان دارای صفات مشابهی هستند که تا حدی با صفات خلبانان تفاوت دارد (نقل از کتل، ۱۹۷۳).
ارزیابی رویکرد صفات
گرچه در مطالعهٔ شخصیت رویکرد صفات یک روش عینی و عملی بهنظر میرسد ولی در کار بردن آن به مشکلاتی برمیخوریم. عاملهای شخصیتی حاصل از این پژوهش اغلب بستگی دارد به نوع دادههائی که مورد تحلیل قرار میگیرد (مانند رتبهبندی توسط خود شخص در مقابل رتبهبندی شخص توسط دیگری) و همچنین به شیوهٔ خاص تحلیل عوامل در آن پژوهش. برخی پژوهشگران پنج عامل و بعضی دیگر تا ۲۰ عامل را بهعنوان ابعاد بنیادی شخصیتشناسائی کردهاند. با وجود فقدان توافق دربارهٔ تعداد صفات بنیادی شخصیت، مطالعات مختلف صفات مشترکی را بهدست داده است. دو بعدی که در بیشتر مطالعات تحلیل عوامل شخصیت یافتشده، عبارتند از برونگرائی ـ درونگرائی ـ نااستواری هیجانی. برونگرائی ـ درونگرائی نشاندهنده میزان گرایش شخص به بیرون و دنیای خارج یا به درون خویش است. در انتهاء درونگرائی این مقیاس، افراد خجولی قرار دارند که ترجیح میدهند در تنهائی کار و کوشش نمایند و بهخصوص هنگام روبرو شدن با فشار یا تعارض هیجانی در خود فرو روند. در انتهاء برونگرائی، افرادی قرار دارند که مردمآمیز هستند و حرفههائی را ترجیح میدهند که در آنها مستقیماً با مردم رابطه داشته باشند. این افراد زمانی که تحتفشار باشند مشارکت دیگران را میطلبند. استواری ـ نااستواری، بعد هیجانپذیری است، که افراد آرام، سازگار و قابلاعتماد و در انتهاء استواری آن و اشخاص متلون، مضطرب و عصبی و غیرقابل اعتماد در انتهاء دیگر آن قرار میگیرند.
انتقاد مهمتری که بعضی از نظریهپردازان شخصیت به روش صفات وارد میدانند این است که رفتار ممکن است در شرایط مختلف بسیار متغیر باشد. پسر جوانی که در عامل 'سلطهگری' پرسشنامهٔ PF 16 نمرهٔ بالائی بهدست آورده ممکن است در رابطه با همدرسانش نقشی سلطهگرانه داشته باشد ولی در رابطه با والدین و آموزگاران خود چنین نباشد. ممکن است وی حتی با همسالان خود نیز در بعضی شرایط پرخاشگر و در بعضی دیگر مطیع و آرام باشد. بعدها خواهیم دید آزمونهائی که برای سنجش صفات ساخته شدهاند به آن اندازه که روانشناسان انتظار داشتند قدرت پیشبینی رفتار را نداشتهاند. برای پیشبینی رفتار لازم است بدانیم که چگونه ویژگیهای شخصی افراد از قبیل گرایش به مردمآمیزی، پرخاشگری، اضطراب و مانند آن تحتتأثیر شرایط خاص محیط قرار میگیرند. نتایج تحقیقات نشان میدهد که تعامل بین تفاوتهای فردی و متغیرهای محیط مهمترین عامل است.