پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

قراری چون ندارد جانم اینجا


قراری چون ندارد جانم اینجا    دل خود را چه می‌رنجانم اینجا؟
سر عاشق کله‌داری نداند    بنه کفشی، که من مهمانم اینجا
مرا گفتی: کز آنجا آگهی چیست؟    چه می‌پرسی، که من حیرانم اینجا
نه او پنهان شد از چشمم، که من نیز    ز چشم مدعی پنهانم اینجا
اگر بتوان حدیثی گوی از آن روی    که من بی‌روی او نتوانم اینجا
نگارینی که سرگرداند از من    نگردانی، که سرگردانم اینجا
مرا با دوست پیمانی قدیمست    بدان پیوند و آن پیمانم اینجا
ز زلفش برد ما غم هست بویی    چنین زنده به بوی آنم اینجا
به درد اوحدی دلشاد گشتم    که آن لب می‌کند درمانم اینجا


همچنین مشاهده کنید