پژوهشگران سالهاى زيادى دربارهٔ کاربرد و رضايتمندىهايى که به واسطهٔ اين رسانه حاصل مىشود، سخن گفتهاند. اين به آن معنى است که تصور مىشود اين رسانه نيازهاى متنوع مخاطبانش را برآورده مىسازد، آنها را سرگرم مىکند، در جريان اطلاعات قرار مىدهد، مونسشان است، به آنها آرامش مىدهد و غيره. چنين نيازهايى ممکن است مردم را وادارد که وسيلهٔ ارتباط جمعى خاصى را طلب کند، يا در مورد تلويزيون، برنامههاى خاصى را براى تماشا برگزينند. بنابراين، بينندگان تلويزيون ترغيب مىشوند که بهمنظور برآوردن خواستهها، نيازها ومطلوبهاى خود در زمان خاص، تلويزيون تماشا کنند. اين بدان معنى نيست که رفتار تماشاى تلويزيون، همواره بهوسيله محرکهاى روانشناختى قوى هدايت مىشود، اما در بيشتر موارد، که مردم تلويزيون تماشا مىکنند، تنها به يک دليل اين کار را مىکنند؛ اين دليل مىتواند به سادگى گذران وقت باشد.
|
|
|
| به عنوان يک عادت يا وقت پرکن
|
|
يکى از برجستهترين دلايلى که کودکان براى تماشاى تلويزيون ذکر کردند، اين است که از اين وسيله، تنها براى گذران يا پر کردن زمان استفاده مىکنند. برادلى گرينبرگ در تحقيقات خود روى کودکان بريتانيايى در اوايل دههٔ ۷۰، دريافت که اين دليل از مهمترين دلايل ذکر شده است، هرچند اهميّت آن با بالا رفتن سن ضعيفتر مىشود. به اين ترتيب، تماشاى تلويزيون از روى عادت يا براى آنکه کار بهترى براى انجام نيست، چيزى است که کودکان در سن ۱۵ سالگى کمتر احتمال دارد ابراز کنند تا کودکان ۹ يا ۱۲ سال.
|
|
دلايل خاصى که کودکان براى تماشاى تلويزيون ابراز مىکنند، با نوع برنامههايى که تماشا مىکنند و تفکر آنها دربارهٔ آن برنامهها مرتبط است. کودکانى که مىگويند از روى عادت يا براى وقتگذرانى تلويزيون تماشا مىکنند، گرايش کمترى به تماشاى اخبار و امور جارى دارند و بهاحتمال بيشتر برنامههاى کمدى و سرگرمىهاى ساده و پرهيجان مىبينند. همچنين شواهدى وجود دارد که کودکانى که ادعا مىکنند. از روى عادت تلويزيون تماشا مىکنند، اشتياق بيشترى دارند که دربارهٔ برنامههاى تلويزيونى صحبت کنند.
|
|
|
ممکن است مردم به تلويزيون، بهعنوان منبعى براى يادگيرى بنگرند، اما انگيزههاى يادگيري، بينندگان را تنها به سوى برنامههاى بهطور مطلق اطلاعاتى سوق نمىدهند. مىتوان از طريق تماشاى نمايشنامه و سرگرمي، بهطرق مختلف از مزاياى يادگيرى بهره برد.
|
|
براى مثال، پىرنگها و شخصيتسازىهاى دراماتيک تلويزيون، مىتواند درباره اينکه چگونه بايد يا چگونه نبايد با مردم درگير برخورد کرد، مشکلات و درگيرىهاى شخصى يا خانوادگى را حل کرد، دوستىها را بنا نهاد و بر مردم تأثير گذاشت و در زندگى موفق بود - چه موفقيّت شغلى و چه شخصى - درسهايى را به مردم بياموزد. به بيان ديگر، يادگيرى از طريق تلويزيون نه تنها علم شخص - را دربارهٔ آنچه در جهان مىگذرد - يعنى امور سياسي، اقتصادي، صنعتى و خارجى - بالا مىبرد، بلکه تلويزيون منبع اصلى آموزشهاى اجتماعى نيز است. امکان دارد اين يادگيرى نتيجهٔ ضمنى و تصادفى تماشاى برنامههايى باشد که در اصل براى سرگرمى ساخته مىشوند، براى بسيارى از مردم اين نوع برنامهها مىتوانند مهمترين منبع يادگيرى از طريق تلويزيون باشد.
|
|
اغلب مطالعات مربوط به انگيزههاى فراگيرى و تماشاى تلويزيون، بهجاى توجه به نوع خاصى از برنامهها، بهطور کلى به تلويزيون نگريستهاند. اما در حالى که تماشاگران کمسن و سال ممکن است بتوانند مهمترين دلايل خود را براى تماشاى تلويزيون ذکر کنند، اين احتمال وجود دارد که چنين گزارشهايى مبتنى بر دلايل آنها براى تماشاى برنامههاى خاصى باشد.
|
|
پس امکان دارد تماشاگران کم سن و سال، به تلويزيون، به مثابهٔ منبع انواع مختلف يادگيرىها بنگرند. کودکان ممکن است از طريق تلويزيون دربارهٔ خود، زندگي، چگونگى رفتار در شرايط گوناگون، چگونگى برخورد با مشکلات خانوادگى و شخصى و غيره چيزهاى زيادى بياموزند. امکان دارد برنامههايى در يادگيرى مسائل مربوط به زندگي، گزينش شوند، چرا که شامل اطلاعاتى در بارهٔ مردم، مکانها و روشى است که جامعه بدان روش عمل مىکند. ممکن است اين برنامهها در فرد بينشى نسبت به احساس و رفتار مردم در مکانهاى دوردست، ايجاد کنند. کودک ممکن است دربارهٔ گروههاى مختلف اجتماعى و نژادي، مشاغل گوناگون، سبکهاى زندگى و حوادثى که در دنياى بيرون رخ مىدهد، چيزهاى بسيارى بياموزد.
|
|
گاهى برنامههاى تلويزيون مىتواند راهنمايىهاى مفيدى دربارهٔ نحوهٔ انجام کارى که تا کنون نکردهايد، در اختيارتان بگذارد. اين برنامهها مىتوانند شاخصهايى دربارهٔ روشهاى صحيح برخورد در شرايط خاص، به بينندگان جوان ارائه دهند. ممکن است آنها دربارهٔ علايق و مدهاى روز، اطلاعاتى به فرد بدهند يا دربارهٔ اينکه چگونه هنگام بازى ماهرانهتر عمل کنند، فرد را راهنمايى کنند، رهنمودهايى دربارهٔ کم کردن وزن و نيز اطلاعاتى دربارهٔ تعطيلات، هنر آشپزي، پيشرفت در کار و غيره عرضه کنند.
|
|
همچنين تلويزيون مىتواند منبعى براى مشاورهٔ جوانان باشد. امکان دارد برنامههاى تلويزيون دستچين شوند، چرا که آنها مىتوانند راهنماى مفيدى براى تصميمگيرى يا حل مشکلات - با توجه به برخى از مشکلات خاصى که يک کودک بايد در زندگى با آنها مواجه شود - باشند. تلويزيون همچنين مىتواند بينشى به جوانان بدهد؛ بهطورى که بتوانند دربارهٔ انجام کارها تصميمگيرى کنند. برخى از برنامهها مىتوانند بينندگان را راهنمايى کنند که چگونه با والدين و مشکلات خانوادگى برخورد کنند. برنامههاى ديگر ممکن است دربارهٔ مشکلات مربوط به سلامتى و بهداشت، آيين دوستيابى و حفظ دوستي، ايجاد روابط رمانتيک، داشتن رابطهٔ موفقيتآميز با جنس مخالف و غيره، مردم را راهنمايى کنند. تحقيقات نشان دادهاند هر جا که اطلاعاتى دربارهٔ چگونگى برخورد با نيازهاى بخصوص اجتماعى و احساسى مهم در محيط فرد، دردسترس نباشد، کودکان دنبال شيوههاى بديل ارضاى اين نيازها خواهند گشت. در چنين شرايطي، تلويزيون مىتواند، بهطور اخص، اهميّت بسيارى در تعليم و تربيت جوانان در زندگى داشته باشد. ممکن است بچههايى که از نظر اجتماعى محروم بودهاند، براى يادگيرى مفاهيم زندگى به تلويزيون متکى شوند، دربارهٔ مردم اطلاعاتى کسب کنند و بياموزند که چگونه مشکلات خود را حل کنند. همچنين ممکن است همين بچهها، در مقايسه با همسن و سالهاى خود که در شرايط بهترى هستند، بيشتر براى بهدست آوردن هيجان و وحشت به تلويزيون متکى باشند.
|
|
پيمايش انجام شده بر روى کودکان لندنى به دو مجموعه از دلايل يادگيرى که پيش از آن مشخص و اندازهگيرى شده بودند، مربوط مىشد: يادگيرى دربارهٔ اوضاع و احوال جهان و يادگيرى دربارهٔ خود. از کودکان سئوال شده که آيا تلويزيون تماشا مىکنند تا دربارهٔ حوادث جهان چيزهايى ياد بگيرند يا دربارهٔ کارهايى که پيش از آنها صورت گرفته است، چيزهايى ياد بگيرند براى اينکه ايدههاى جديد بهدست آورند يا چيزهايى ياد بگيرند که درمدرسه به آنها آموزش داده نمىشود يا دربارهٔ خود چيزهايى ياد بگيرند، ببينند از آنها انتظار انجام چه کارى رود، بدانند که چه بلايى ممکن بود بر سرشان بيايد و ببينند که مردم ديگر با مشکلات مشابه مشکل آنها چگونه برخورد مىکنند. عملاً همهٔ اين دلايل بهشکل مرتبط با تماشاى تلويزيون تجربه و درک مىشدند.
|