|
|
استان زنجان يکى از نواحى تاريخى سرزمين ايران است و کاوشهاى باستانشناختى و آثار باقىماندهٔ تاريخى، ديرينگى و قدمت آن را نشان مىدهند. پيشينهٔ تاريخى اين استان را مىتوان در چهار دوره به شرح زير مورد مطالعه قرار داد:
|
|
- دوران پيش از تاريخ (هزارهٔ هفتم تا اوايل هزارهٔ سوم پيش از ميلاد):
|
چگونگى سير اين دورهٔ تمدنى به علت کمبود اطلاعات و مدارک، تاريک و مبهم است. قديمىترين آثار دوران پيش از تاريخ که در اين منطقه يافته و بررسى شدهاند، احتمالاً به دورهٔ «بَردوستيَن» تعلق دارند. اين يافتهها که شامل ابزارهاى کوچک جماعتهاى آغارين بشرى است، در حدود سى هزار سال قدمت دارند. مشخصترين زيستگاه اين جماعت در زنجان، غار تاريخى «گلجيک» است.
|
|
- دوران تاريخى (اوايل هزارهٔ سوم تا اواخر هزارهٔ دوم پيش از ميلاد):
|
يافتههايى که از اين دوره در منطقهٔ ايجرود به دست آمدهاند، مورد بررسى قرار گرفتهاند. پراکندگى زيستگاههاى انسانى منطقهٔ ايجرود در هزارهٔ سوم و دوم پيش از ميلاد، در هشت کانون باستانى و تداوم حيات آنها تا هزارهٔ اول پيش از ميلاد، حکايت از شکوفايى و ديرپايى تمدن فلات مرکزى ايران در اين ناحيه دارد. آثار اين دوران در روستاهاى ضياءآباد، آقکند، گلتپه، چايرلو، قلتون و اوغولبيگ به دست آمدهاند. ارزيابى و مطالعهٔ آثار نقشهاى سياهرنگ بر روى سفالهاى نخوديِ کشفشده از اين کانونهاى تاريخى، پيوند تمدنهاى تپهٔ حصار دامغان، تپهٔ سيَلک کاشان، تپهٔ زاغهٔ دشت قزوين و ايجرود زنجان را نشان داده است.
|
|
دو اثر از اين دوره در جنوب غربى شهرستان خدابنده شناسايى شدهاند: يکى در تپهٔ تاريخى «يارمجه» (تکمهتپه) در قشلاقهاى افشار، و ديگرى در تپهٔ تاريخى «امان ارغينبلاغي» منطقهٔ بزينهرود شهرستان خدابنده، که هر کدام بخشى از نادرترين آثار زيستگاههاى انسانى دوران هزارهٔ سوم و دوم پيش از ميلاد را در خود جاى دادهاند.
|
|
- دوران تاريخى جديد (اواخر هزارهٔ دوم پيش از ميلاد تا اوايل قرن هفتم ميلادى):
|
از اين دوره نيز يافتههايى در منطقهٔ زنجان به دست آمده است که بارزترين آن نوعى سفال سادهٔ خاکسترىرنگ است که يادگار زمان مهاجرت اقوام آريايى به اين منطقه است.
|
|
پايه و اساس اين اطلاعات، نتايج بهدست آمده از بررسى سفالهايى است که بيشتر به طور اتفاقى از گورستانها و تپههاى قديمى منطقهٔ کشف شدهاند. تکنيک، فرم و نقش سفالينهها، مطمئنترين ابزار شناسايى تمدنهاى پيش از تاريخ هستند.
|
|
يکى از قابلتوجهترين ظرفهايى که در تمامى مراکز استقرار انسانى اين دوره مورد استفاده قرار مىگرفته است، ظرفهاى سفالى قورىمانندى با لولهٔ نسبتاً بلندى است که در مراسم به خاکسپارى مردگان مورد استفاده قرار مىگرفته است و در همهٔ گورهاى شکافتهشدهٔ اين دوره ديده شده است. نقشهاى روى سفالينههاى تپهٔ سيلک کاشان و مجسمههاى باستانى لرستان، ارتباط اين نوع ظرف با مردگان را نشان مىدهند. قورىهاى اين منطقه که عموماً بىنقشاند و با آثار بهدستآمده از خوروين و املش قابل مقايسهاند، احتمالاً دليل ديگرى بر پيوند اين اقوام، در اوايل هزارهٔ اول پيش از ميلاد است.
|
|
شواهد تاريخى موجود نشان مىدهند که تا اوايل نيمهٔ اول هزارهٔ اول پيش از ميلاد، دستگاه فرمانروايى معينى در منطقه وجود نداشته و حکومت «اورارتويي» نيز به علت دورى مسافت نتوانسته بود بر اين نواحى چيرگى يابد. همچنين کمى ابزار و جنگافزارهاى بهدستآمده از گورهاى باستانى نشان مىدهد که برخلاف تمدنهاى فلات مرکزى ايران که اقوامى جنگجو بودهاند، مردمان اين منطقه به علت فراوانى چشمهسارها و آبهاى سطحى عمدتاً به دامدارى و کشاورزى مشغول بودهاند و به همين جهت، امنيت نسبى بر منطقه حاکم بوده است. طبق اسناد آشورىها، اين منطقه در قرن نهم پيش از ميلاد «آنديا» نام داشته است و به احتمال ضعيف، اقوام ساکن آن با اقوام لولوبى و گوتى دامنههاى زاگرس پيوندهايى داشتهاند.
|
|
اين منطقه از لحاظ جغرافيايى تاريخى، در آغاز هزارهٔ اول پيش از ميلاد، از شمال با کادوسيان و کاسپيان، از مغرب با لولوبيان و گوتيان و از طرف جنوب شرقى و شرقى با پديدهٔ تاريخى ماد همسايه بوده است. در دورههاى بعد مادها، اين اقوام را زير فرمان آوردهاند.
|
|
طبق اسناد آشورى در قرن هفتم پيش از ميلاد، منطقهٔ زنجان «ماداي» نام داشته است. آنچه اين ادعا را درست مىنماياند، کشف آثارى از هزارهٔ اول پيش از ميلاد در روستاى مادآباد زنجان است. اما به علت روىدادن جنگهاى ممتد منطقهاى (در قرنهاى هفتم و هشتم پيش از ميلاد) تمدن در اين منطقه به شکوفايى درخور دست نيافته است.
|
|
از قرن هفتم پيش از ميلاد تا اواخر هزارهٔ اول پيش از ميلاد؛ يعنى در تمام دوران شاهنشاهى هخامنشى، تاريخ منطقه با ابهام بيشترى همراه است. از ميان آثار کشفشدهٔ دورهٔ هخامنشى، سکهٔ «دريک» و «ريتون» در خدابنده و گردنبندهاى طلايى با بُنمايه (موتيف) «گل لوتوس» که نقشهاى آنها با کندهکارىهاى تختجمشيد قابل مقايسهاند و همچنين چهرک (نقاب) طلايى مردگان گورها با آرايش مو و کلاه دوران هخامنشى را مىتوان نام برد.
|
|
يادگارهاى باستانى از جمله آتشگاه عظيم تختسليمان در غرب، عبادتگاه بهستان در جنوب و آتشکدههاى ساسانى در طارم نشان مىدهند که در دوران اشکانيان و ساسانيان، درههاى زنجانرود و قزلاوزن از رونق بيشترى برخوردار بودهاند. گزارشهاى جغرافيادانان آغاز دورهٔ اسلامى نيز اين موضوع را تأييد مىکنند.
|
|
از پانزده کانون باستانشناسى بررسى شدهٔ اين دوره، ۹ کانون در درهٔ رود قزلاوزن و در طارم عليا واقع شدهاند که از شکوه و آبادانى اين بخش از منطقه، در قرنهاى دوم تا پنجم ميلادى حکايت مىکنند. از مهمترين آثار آن دوره به آتشکدهٔ تشوير مىتوان اشاره کرد که در روستاى تشوير در ميان گورستانى تاريخى، با سنگ و ساروج و با طرح چهار طاقى در ابعاد ۴×۴ مترمربع با پوشش گنبدىشکلى ساخته شده است.
|
|
ترکيب بنا، يادآور سبک معمارى آتشکدههاى دوران ساسانى است و با آتشکدهٔ نياسر کاشان قابل مقايسه است؛ با اين تفاوت که اين بنا، سنگى است و در ساختن آن از آجر استفاده نشده است. اين آتشکده برخلاف آتشکدههاى عظيم دوران ساسانى که جنبهٔ دولتى و تشريفاتى داشتند، به عنوان آتشکدهٔ محلى مورد استفاده قرار مىگرفته است و با گذشت زمان، پيرامون آن به گورستان تبديل شده است.
|
|
- دوران اسلامى (از قرن ۷ تا ۱۹ ميلادى برابر با قرن اول تا ۱۴ هجرى):
|
اين دوره از تاريخ زنجان، با فتح آن در زمان خلافت عثمان و به دست «براءبن عازب» سردار مشهور آغاز مىشود.
|
|
به استناد مدارکى که از ۶۲ کانون باستانشناختى منطقه به دست آمده است، به استثناى دره طارم عليا در رودخانهٔ قزلاوزن و شهر زنجان، در بقيهٔ نواحى، نقل و انتقال قدرت سياسى و مذهبى به آرامى صورت گرفته و با خرابى و درگيرى همراه نبوده است.
|
|
متنها و اثرهاى موجود تاريخى نشان مىدهند که اين منطقه در سرتاسر دوران اسلامى، به ويژه از قرنهاى چهارم تا هشتم هجرى (در دوران حکومت کنگريان، سلجوقين و ايلخانيان) از شکوفايى اقتصادى، فرهنگى و هنرى برخوردار بوده است. از آثار اين دوره مىتوان مسجدهاى جامع قِروه، سجاس، قلابر؛ کاروانسراهاى نيکپى، سرچم؛ آثار تاريخى عظيم سلطانيه، خدابنده، ابهر و ساير آثار تاريخى را نام برد.
|
|
اصولاً يکى از دلايل انتخاب سلطانيه به پايتختى، رونق اقتصادى اين منطقه در قرن هفتم و هشتم هجرى بوده که توجه ايلخانان مغول را به خود جلب کرده است. کاشىهاى مطلايى که از تپهٔ نور و سفالهاى سلطانآبادى بسيار جالبى که از تپهٔ نورآباد خدابنده به دست آمدهاند، گواهى بر رونق اقتصادى و فرهنگى آن دورهاند.
|
|
پس از برچيده شدن حکومت ايلخانى به دست سربداران در قرن نهم هجرى، منطقهٔ زنجان نيز دچار فتنهٔ خانمانسوز تيمورلنگ شد و به شدت ويران گرديد.
|
|
تنشهاى سياسى و کشمکشهاى نظامى تا قرن دهم هجرى شمسى، مانع رشد و اعتلاى اقتصادى و فرهنگى در اين منطقه شده است. در دوران حکومت صفويه و قاجاريه، به ويژه در دوران حکومت شاهطهماسب، شاهعباس و آغامحمدخان قاجار، رونق نسبى اقتصادى و فرهنگى در منطقه برقرار بوده است. قسمت اعظم روستاهاى بخشها و شهرهاى کنونى، با توجه به نظام ارباب و رعيتى، تا اواخر قرن سيزدهم هجرى قمرى تکوين و تکامل يافتهاند و در طول دهههاى اخير، به سرعت در حال رشد و گسترش بودهاند.
|